حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر علی شفیعی:

پرونده مبادی فقه حقوق شهروندی/11

عناصری که شهر را از روستا تمایز می‎دهد حداقل سه عنصر مهم هستند. تا زمانی که این سه عنصر در جایی وجود داشت، آنجا شهر نامیده می‌شود ولو اینکه به لحاظ جغرافیایی، روستا نامیده شود؛ ولی اگر این سه عنصر در جایی وجود نداشت، آنجا شهر نبوده و حقوق شهرنشینی در آنجا تصویر ندارد، ولو اینکه به لحاظ تقسیمات کشوری، آنجا «شهر» نامیده شود.

اشاره: حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر علی شفیعی، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه مشهد است. او که به‌عنوان یک نواندیش حوزوی شناخته می‌شود، سال‌هاست که بخش مهمی از فعالیت‌های علمی خود را به مسائل مرتبط با حقوق بشر و حقوق شهرنشینی اختصاص داده است. در همین راستا، در این یادداشت شفاهی نیز به تفاوت‌های حقوق بشر، حقوق شهروندی و حقوق شهرنشینی پرداخته است. یادداشت اختصاصی این استاد حوزه و دانشگاه مشهد، از نگاه شما می‌گذرد.

 

حقوق شهروندی و بایسته‌های آن

پیش از ورود به بحث، ذکر یک مقدمه ضروری است:

جهان جدید، جهانی است که ره‌آوردهای جدیدی را نیز همراه با خودش آورده است؛ ولی گاه به جهت خطا در فهم تراث دینی، تصور می‌کنیم که این مسائل، جدید نیستند؛ بلکه فلان مسئله هستند که پیش‌ازاین نیز مطرح بوده است. ما با این کار، عملاً دو تا خطای فاحش را انجام می‌دهیم:

اولاً اهمیت این موضوع یا نکته یا مقوله جدیداً را کاهش می‌دهیم. ثانیاً چون درکمان درست نیست پاسخی هم که می‌دهیم، کاربردی و کارآمدی نخواهد بود. با این توضیح، اولین نکته‌ای که در مواجه با مسائل جدید باید مدنظر قرار گیرد، این است که این مقولات، از محصولات جهان مدرن هستند و الزاماً با فلان مسئله که در تراث دینی ما مطرح بوده است، این‌همانی ندارند. البته ذکر مشابهات مسئله، به‌عنوان مؤید بلامانع است؛ ولی نباید آنها را با مسائل جدید، یکسان انگاشت.

به‌عنوان نمونه، در دنیای معاصر، مقوله‌ای به نام شهر به وجود آمده است. برخی به دنبال این هستند که شهر در ادبیات دینی ما نیز تحت عنوان مدینه و بلد ذکر شده است. این در حالی است که این تشابه صرفاً لفظی است وگرنه ماهیت شهری که محصول مدرنیته است کاملاً متفاوت از مدینه و بلدی است که هزار سال پیش وجود داشته است.

سه‌گانه حقوق بشر، حقوق شهروندی و حقوق شهرنشینی

در بحث تفاوت حقوق شهروندی و حقوق شهرنشینی، ما یک سه‌گانه یا به تعبیر امروزی‌ها، یک ترولوژی مواجه هستیم: سه‌گانه حقوق بشر، حقوق شهروندی و حقوق شهرنشینی. درک درست نسبت به هر یک از اجزای این سه‌گانه، ما را به فهم درست اجزای دیگر رهنمون می‌سازد.

بنابراین، لازم است در ابتدای بحث، اشاره‌ای به بحث حقوق بشر داشته باشیم.

حقوق بشر، عنوان کلانی است که حقوق شهروندی در رتبه بعد از آن و حقوق شهرنشینی در رتبه پس از این دو قرار می‌گیرد. درواقع، این سه، نوعی ترتّب رتبی نسبت به یکدیگر دارند.

به‌عبارت‌دیگر، در پاره‌ای از بحث‌های حقوق بشر، باید مبانی آن را از مسیر حقوق شهروندی پیمود. همچنین برای درکِ حقوق شهروندی نیز باید ابتدا از حقوق بشر آغاز کرد. گرچه این ترتّب لزوماً به معنای این نیست که رابطه اینها، رابطه این‌همانی است، بلکه اتفاقاً تفاوت‌های خیلی زیادی نیز با یکدیگر دارند، ولی غرض این است که به لحاظ علمی و منطقی، یک ترتّبی بین اینها وجود دارد.

ویژگی‌های حقوق بشر

حقوق بشر اولاً: فراسرزمینی، فراجنسیّتی، فرامذهبی و فرانژادی است. به‌عبارت‌دیگر، حقوق بشر شمول دارد. حقوق بشر بیشتر از اینکه معطوف به انسان در ساحت جامعه و ساحت اجتماع باشد محصول فردیّت انسان‌هاست، بنابراین اموری مانند آزادی فردی، برابری فردی، عدالت فردی، جزو بنیادهای حقوق بشر می‌شوند.

وقتی این تقریر را از حقوق بشر داشته باشیم می‌توانیم حقوق شهری و شهرنشینی را معطوف به آن، درک بکنیم!

حقوق شهروندی

حقوق شهروندی حقوقی است که انسان‌ها در ساحت اجتماع و جامعه و در یک فضای جمعی، به آنها دست می‌یابند و به‌اصطلاح امروزی‌ها، بر آن حق پیدا می‎کنند، مانند حق بر اجتماع.

برای اینکه درک درستی از شهروندی داشته باشیم ابتدا باید شهر را تعریف کنیم. برخی شهر را این‌گونه تعریف می‎کنند: در معنای تاریخی، شهر نقطه‌ای است که در آن، حداکثر تمرکز قدرت و فرهنگ یک اجتماع متبلور می‎شود.

البته در ادبیات افلاطون و یونانیان نیز از شهر یاد شده است؛ ولی مراد از شهر در ادبیات آنها، جایگاه زیست است نه مختصاتی که در دوران مدرنیته برای شهر بیان شده است.

همه این توضیحات اما ابهام معنایی این واژه را پایان نمی‌بخشد. همین امر موجب شده است که به گفته برخی نویسندگان، شهروند نیز همانند برخی اصطلاحات و واژگان دیگر، نوعی ابهام معنایی داشته باشد؛ لذا تعاریفی که دررابطه‌با آن می‌شود نیز صرفاً نوعی انس ذهنی ایجاد می‌کنند نه اینکه آن را به‌صورت دقیق معرفی نمایند.

برخی دیگر شهر را به اجتماعی سیاسی تعریف کرده‌اند که رابطه میان فرد و اجتماع سیاسی در آن تعریف شده است و هر یک، مسئولیت‌ها و وظایفی در قبال دیگری دارند. بنابراین تعریف، شهروند، نسبتی است که فرد با این اجتماع پیدا کرده و به‌تبع آن، حقوقی از قبیل حق مشارکت، حق تعیین سرنوشت، حق گزینش‌کردن و حق گزینش‌شدن را پیدا می‌کند.

با این توضیح، تفاوت میان حقوق بشر و حقوق شهروندی روشن می‌شود؛ زیرا همان گونه که حقوق بشر، شمولیت و عمومیت داشته و مرزناپذیر است، حقوق شهروندی مرزپذیر است و رابطه بین فرد با یک جغرافیای مشخص را بیان می‌کند.

تفاوت حقوق شهروندی با حقوق شهرنشینی

حقوق بشر را به دو گونه می‌توانیم بومی‌سازی کنیم:

یک: بومی‌سازی به معنای بومی‌سازی سرزمینی است که حقوق شهروندی نام می‌گیرد.

دوم: بومی‌سازی به معنای شهری که این شهروند در آنجا زندگی می‌کند که حقوق شهرنشینی نامیده می‌شود.

بنابراین، حقوق شهرنشینی، حق انسان بر اجتماعی است که کاملاً و به تعبیری، صفر تا صد زندگی‎اش با آن گره می‎خورد مثل شهر؛ اما حقوق شهروندی، ایجاد عُلقه بین حقوق انسانی و یک جامعه کلان‌تری است که در سرنوشت انسان تأثیر دارد.

درنتیجه، تأثیر حقوق شهروندی بر زندگی انسان، عام‌تر است، برخلاف حقوق شهرنشینی که تأثیرش در زیست اجتماعی انسان‌ها، عینی‌تر و ملموس‌تر و کاملاً روشن‌تر است.

به‌عنوان‌مثال، کسی که در یک شهر مذهبی زندگی می‌کند، حقوق شهرنشینی‌اش متفاوت با کسی است که در چنین شهری سکنی نگزیده است و احتمالاً محدودیت‌های بیشتری دارد؛ اما درعین‌حال، حقوق شهروندی آنها یکسان است. حقوق شهرنشینی مشهدی‌ها با شیرازی‌ها متفاوت است؛ اما حقوق شهروندی آنها، یکسان است.

تسری حقوق شهرنشینی به روستاها

در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که باتوجه‌به توسعه روستاها و مدرن‌سازی آنها، آیا می‌توان حقوق شهرنشینی را به آنها هم تسری داد؟

در پاسخ از این پرسش باید گفت: عناصری که شهر را از روستا تمایز می‎دهد حداقل سه عنصر مهم هستند. تا زمانی که این سه عنصر در جایی وجود داشت، آنجا شهر نامیده می‌شود ولو اینکه به لحاظ جغرافیایی، روستا نامیده شود؛ ولی اگر این سه عنصر در جایی وجود نداشت، آنجا شهر نبوده و حقوق شهرنشینی در آنجا تصویر ندارد، ولو اینکه به لحاظ تقسیمات کشوری، آنجا «شهر» نامیده شود.

آن سه عنصر عبارت‌اند از:

  1. عنصر اِکولوژیک یا اکولوژی؛ یعنی ملاحظات فضایی یک شهر، اندازه و تراکم جمعیت شهری؛ مثلاً اگر در قوانین گفته شد که شهر به جامعه‌ای اطلاق می‎شود که جمعیت آن بالای ۱۰۰ هزار نفر باشند، قاعدتاً روستاها و بخش‎های زیستی که زیر ۱۰۰ هزار نفر هستند، روستا خواهند بود.

یا اگر از مقومات یک شهر، وجود فضاهای دانشگاهی، تفریحی و اداری باشد، به مکانی که فاقد این فضاها باشد ولو اینکه مثلاً ۲۰۰ هزار نفر هم جمعیت داشته باشد، شهر گفته نمی‌شود.

  1. عنصر اقتصادی؛ فعالیت‌های شهری نوعاً پیرامون تولیدات غیرکشاورزی است درحالی‌که فعالیت‌های اقتصادی روستایی نوعاً تولیدات کشاورزی و دامداری است. این فعالیت‌ها ولو اینکه در شهر هم وجود داشته باشند؛ ولی به‌عنوان فعالیت اقتصادی درجه اول محسوب نمی‌شوند؛ بلکه فعالیت اقتصادی درجه دوم به شمار می‌آیند.
  2. عنصر اجتماعی؛ مشخصات رفتاری، ارزش‌ها و هنجارهای جامعه شهری متفاوت با رفتارها، ارزش‌ها و هنجارهای جامعه روستایی است؛ مانند ترافیک، حضور در تجمعات، نوع پوشش، نوع خوراک و نوع ساختمان‌سازی‌ها.

این سه عنصر اگر در هر فضایی وجود داشته باشند حقوق شهرنشینی در آنجا جاری است ولو آنکه به لحاظ تقسیمات کشوری، روستا نام گرفته باشد.

////


این یادداشت، بخشی از مجله الکترونیکی «مبادی فقه حقوق شهروندی» است که با همکاری سایت شبکه اجتهاد تولید شده است.

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید