عقل اگرچه بهعنوان یکی از منابع چهارگانه استنباط حکم شرعی مطرح است اما کمتر حکم فقهی است که دلیل آن، تنها عقل باشد. همین امر موجب شده است تا برخی گمان برند که عقل نزد شیعیان، بیش از یک دلیل تزئینی و صرفاً برای رفع تهمت عدم اعتنای فقهای شیعه به عقل نیست. در این گزارش، برخی کتابهایی که به نقش عقل در دانش فقه و جایگاه آن در استدلالات فقهی پرداختهاند اشاره میشود.
فهرست مطالب
فقه و عقل
ابوالقاسم علیدوست ، ناشر سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، چاپ ششم، ۱۳۹۱، ۲۳۶ صفحه، وزیری
کتاب فقه و عقل اثر استاد ابوالقاسم علیدوست به زبان فارسی در موضوع تبیین نقش عقل در فرایند استنباط است. نویسنده در این اثر میکوشد تا ضمن نقد دیدگاهها، مبانی، ادله و نتایج کاربردهای استقلالی و غیر استقلالی عقل، آسیبهای کاربرد عقل در فقه را روشن سازد و به شبهات و پرسشهای پیرامونی آن پاسخ گوید. دریافت جوایز و رتبههای گوناگون در مجامع و همایشهای علمی مختلف در کارنامه این اثر به چشم میخورد؛ از باب نمونه میتوان به جشنواره علامه طباطبائی اشاره کرد که این کتاب را بهعنوان کتاب ممتاز معرفی کرده است. همچنین این اثر، متن درسی برخی از مراکز معتبر علمی است؛ بهعنوان نمونه جامعه المصطفی العالمیه این کتاب را تلخیص و در عِداد کتب درسی خود جایداده است. نکته دیگر اینکه این اثر جزو اولین آثار در موضوع خود بوده و بهعنوان یکی از کتب مرجع در این زمینه قلمداد میگردد و رفرنسهای بیشماری به آن داده شده است.
ساختار کتاب
ازلحاظ ساختاری، این اثر دارای یک مقدمه و چهار بخش است. در مقدمه، نکات هفتگانهای دررابطهبا موضوع کتاب مطرحشده است. بخش آغازین نیز عقل را بدون توجه به کاربردش در استنباط احکام شرع مورد بررسی قرار داده و در سه فصل مستقل، به ماهیت، تقسیمات، آثار و ابزار عقل پرداخته است. بخش دوم از کاربرد استقلالی عقل در استنباط احکام شرع سخن میگوید و کلیات مربوط بهقاعده ملازمه درک عقل و حکم شرع و موارد این قاعده را در ضمن دو فصل پی میگیرد. کاربرد غیر استقلالی عقل که در سه فصل به عناوین کاربرد آلی، ترخیصی – تأمینی و تسبیحی بررسی میشود، بخش سوم را سامان میدهد. فصلهای دوگانه چهارمین بخش نیز به آسیبهای احتمالی و شبهات کارایی عقل در استنباط احکام شرع اختصاص دارد. در خاتمه کتاب نیز نکاتی درباره اجتهاد منضبط و فنی توضیح داده شده است.
گزارش محتوا
نویسنده در بخش یکم، با واژهشناسی و چیستی شناسی عقل در نصوص و علوم دینی پرداخته و برخی برداشتهای ناصحیح در این پیوند را مورد نقد قرار داده است.
وی در بخش دوم کتاب، برای عقل در اجتهاد، دو کاربرد تصویر کرده است: استقلالی و غیر استقلالی. وی کاربرد یکم را کارایی عقل در قاعده ملازمه دانسته است که در هر دو مقدمه مستقلات عقلیه و در مقدمه دوم از غیر مستقلات عقلیه مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
نویسنده با تنقیح مفردات تصوریِ قاعده ملازمه، مراد از عقل را جنس عقل (نه عاقلان یا برخی از آنان) و مراد از حکم عقل را ادراک روایی یا ناروایی و نوع حکم را وجوب و حرمت مولوی دانسته است.
وی با تبیین اختلاف دیدگاه فقیهان در پذیرش و عدم پذیرش قاعده ملازمه، مهمترین دلیل مخالفان را ناتوانی عقل از ادراک مناطات احکام شرعی دانسته است و این دلیل را نقادی کرده و حوزه توانایی و عدم توانایی ادراک عقل را روشن ساخته است.
نویسنده در ادامه به اندیشهای میپردازد که در فرض قبول قاعده ملازمه، از مصداق نداشتن آن در شریعت سخن گفتهاند. وی از این اندیشه نیز به سه طریق پاسخ میدهد.
در این بخش که اصلیترین و طولانیترین بخش کتاب است به مسائل دقیق دیگری نیز پرداخته شده که مهمترین آنها تحلیل عکس منطقی، قاعده ملازمه و نقد الزام وجود مصلحت و مفسده قبلی در متعلق امرونهی است.
بخش سوم کتاب، به کارایی غیر استقلالی عقل اختصاص دارد. نویسنده با تقسیم کاربردهای غیر استقلالی به آلی، ترخیصی و تأمینی و تسبیحی، کاربرد یکم را در تفسیر سایر منابع، کاربرد دوم را در رفع شک و کاربرد سوم را جهت استنباط قواعد عام دانسته است.
نویسنده در ادامه با نقد مسلک منع و حقالطاعه، بهحکم عقل به اباحه در موارد مجهول الحکم تصریح کرده است. وی با تحلیل ماهیت اباحه، آن را حکم نمیداند و بر وجود احکام چهارگانه باور دارد.
در بخش چهارم، با عنوان «آسیبشناسی و پاسخ به شبههها و پرسشها»، سه شبهه را مورد واکاوی قرار داده شده است:
- شبهه دور اعتبار قضایای عقلی به عقل؛
- شبهه تعارض قاعده ملازمه با توحید در تقنین؛
- شبهه لغویت جعل شرعی باوجود حکم عقل.
نویسنده در این بخش و در مطلبی کوتاه که ذیل عنوان «خاتمه» آورده است، کوشش داشته تا ضمن بیان رسالت متولیان استنباط، از افراطوتفریط در مواجهه باعقل در فرایند استنباط جلوگیری کند.
جایگاه عقل، علم و دین در نظام حقوقی غرب و اسلام
گودرز ملکی، فاطمه ملکی، فاطمه نجفی، انتشارات قانون یار، سال انتشار ۱۳۹۷، ۸۸ صفحه
کتاب جایگاه عقل، علم و دین در نظام حقوقی غرب و اسلام، اثر گودرز ملکی و فاطمه ملکی و فاطمه نجفی، به بررسی تجزیهوتحلیل معرفتشناسی عمومی غرب و علل وجود تضاد در آن و بررسی میپردازد.
درنتیجه، معرفتشناسی، نظامهای حقوقی و قانونگذاری غربی بهسوی عقلگرایی غیردینی و درنتیجه، ضد دینی حرکت کرهاند که منتهی به شناخت خواست فرد (لیبرالیسم حقوقی) بهعنوان تنها منبع حقوق شد.
کتاب جایگاه عقل، علم و دین در نظام حقوقی غرب و اسلام، درصدد آن نیست که مکرراً از نقش بارز شیخ مرتضی انصاری در رشد عقلگرایی در اسلام، محدوده عقل در معرفتشناسی حقوقی اسلام، حجیت عقل، قاعده تلازم و ادله عقلیه به طور سطحی یاد کند؛ بلکه کوشیده است ابتدا جریان رشد عقلگرایی، سپس عقلگرایی اسلامی که کاملاً متفاوت با نوع غربی آن است و بعدازآن، رشد علم اصول بهعنوان نتیجه عقلگرایی اسلامی و در آخر، حجیت عقل و قاعده تلازم را بهعنوان منعکسکننده کاربرد عقل در علم اصول و در این مسیر موضع شیخ انصاری را نشان دهد.
ازآنجاییکه فقه به: «العلم بالاحکام الشرعیه الفرعیۀ عن ادلتها التفصیلیه» و علم اصول به: علمی که در آن ادله تفصیلیه فقه مورد بررسی و کاوش قرار میگیرد، تعریف شدهاند؛ بنابراین، علم اصول فقه در اصطلاح روز عبارت است از معرفتشناسی علم فقه (اپیستمولوژی). شناخت معرفتشناسی فقه (علم اصول)، در حد وسیعی، مربوط به شناخت دیدگاه معرفتشناسانه عمومی اسلامی است. برای این کار لازم است یک بررسی تطبیقی مختصر از معرفتشناسی غربی و اسلامی صورت گیرد.
معرفتشناسی حاضر در غرب اعتبار و ارزش خود را بر تضاد، رودررویی، دوگانگی و چندگانگی بین ماده و معنا در فلسفه یونان استوار کرده است. این دوگانگی و تضاد بعداً به معرفتشناسی التقاطی یهودیت – مسیحیت غرب راه یافت. رشد علم و هنر بر اساس این دیدگاه التقاطی با خود تضاد بین سیاست و دین، عقل و دین و در حقوق، تضاد بین خواست مردم (دموکراسی) و اخلاق را به همراه داشت.
در بخشی از کتاب جایگاه عقل، علم و دین در نظام حقوقی غرب و اسلام میخوانیم:
«بر اساس پژوهشی که مؤسسه بینالمللی نظرسنجی گالوپ، انجام داده، پس از ملیت، مذهب، دومین عامل احساس هویت در جهان به شمار میرود؛ اما دین چیست و آیا باوجود آیینها و مذاهب گوناگونی که هر یک قصد دارند پیروان خود را به شکلی ویژه به مقصدی خاص رهنمون شوند، میتوان تعریفی واحد از آن ارائه کرد؟
ارائه تعریفی جامعومانع از مفهومی به گستردگی دین، چه از منظری درون دینی و چه از چشماندازی برون دینی، دشوار به نظر میرسد. بااینهمه در تعریفی حداقلی، شاید دین مجموعهای از آموزههایی باشد که در ذات خود معطوف به «امر قدسی» اند. از سوی دیگر، مشکل تنها ارائه تعریفی فراگیر و مقبول از مفهوم دین نیست. آنچه در عمل مشاهدهشده، آن است که در بسیاری از موارد، ادیان بهرغم آموزههایشان در مورد وحدت و مهربانی، خود یکی از عوامل جدایی، تفرقه و جنگ و دشمنی بودهاند.
بسیاری از پژوهشگران در پاسخ به این سؤال که در چنین وضعیتی، رسالت و نقش دین را چگونه باید تبیین کرد؟ میگویند: آنچه باید بیش از هر چیز دیگر موردتوجه قرار گیرد، ذات و جوهره ادیان و صبغه معنوی و فرهنگی آنهاست. فارغ از چنین مباحثی، به نظر میرسد که در جهان امروز، در این نکته نمیتوان تردید کرد که نقش و اهمیت سیاسی و اجتماعی دین از چند دهه پیش به اینسو، بهصورت فزایندهای افزایشیافته است.»
مقام عقل
محمدرضا حکیمی ، ناشر دلیل ما ، چاپ سوم، ۱۳۹۱، ۳۳۲ صفحه، رقعی
در این مجموعه، نوشتههای «محمدرضا حکیمی» دربارة عقل با این عناوین فراهم آمده است: استفاده از عقل، عقل دفاینی، معارف عقلی در دانش مسلمین، عقل گریز هرگز، اجتهاد و تقلید در فلسفه، عقل ـ قلب (هدایت قرآنی)، علوم وحیانی و حکم عقل، شناخت حجت، عقل و فعالسازی آن، عقل خود بنیاد دینی و مبنای علمی، تفقه (تعقل کامل) در دین.
این کتاب اگرچه به ارتباط مستقیم فقه و عقل نمیپردازد؛ اما نقش عقل را در منظومه معارف دینی که بخشی مهمی از آن را دانش فقه تشکیل میدهد بیان میکند.
جایگاه عقل در استنباط احکام
محمد سعید قماشی، ناشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۶، ۲۶۴ صفحه، رقعي.
پرسش از جایگاه عقل در استنباط، پرسشی جدید و امروزین نیست. تاریخ دانش اصول نشان میدهد که عالمان در پربارترین دورههای اندیشهورزی خود، به مسئله عقل و نقش و جایگاه آن در استنباط احکام شرعی بهمثابه پرسشی تعیینکننده و محوری مینگریستهاند. کتاب «جایگاه عقل در استنباط احکام» میکوشد نگاهی واقعبینانه به عقل داشته باشد و بدون افراطوتفریط، توانایی عقل را در دستیابی به احکام نشان دهد.
بخش انبوهی از مقالهها و کتابهایی که در جامعه علمی امروز ما منتشر میشوند، به نسبت میان عقل و دین و سازگاری یا ناسازگاری آن میپردازند. نگاه به نسبت یادشده در زمینههای متفاوت فکری، عناوین گوناگونی دارد که هر یک زاویهای از ابعاد و لایههای بحث یادشده هستند؛ مسائلی چون آزادی و اسلام، مردمسالاری دینی، اسلام و حقوق بشر، روشنفکری دینی، سنت و مدرنیته، عقلانیت و دینداری، نواندیشی دینی، علم و دین، قلمرو دین، انتظار بشر از دین و… . گوهر مشترک این دست مباحث، پرداختن به تعامل و ترابط میان دین و عقل است که هرکدام از چشمانداز ویژه خود آن را بررسی میکنند.
بخشهای اصلی این کتاب عبارتاند از:
بخش یکم: کلیات؛
بخش دوم: بررسی حجیّت عقل؛
بخش سوم: عقل و دیگر منابع.
ملازمه حکم عقل و شرع از دیدگاه شیخ انصاری
علی ربانیگلپایگانی، ناشر کنگره جهانی بزرگداشت دویستمین سالگرد شیخ انصاری، چاپ اول، ۱۳۷۴، ۳۴ صفحه، وزیری
در این کتاب، نظریه مرحوم شیخ انصاری در باب ملازمه بین حکم عقل و شرع مورد بررسی قرار میگیرد. مرحوم شیخ انصاری برای اثبات ملازمه میان حکم عقل و شرع، ابتدا کاربردهای حکم شرعی را بیان کرده و میگوید: «حکم شرعی گاه بر رضا و عدم رضایت شارع اطلاق میشود. مرحوم لاهیجی نیز حکم شرعی را به منزله خطاب شرعی میانگارد؛ اما خطاب معنوی نه لفظی. اطلاق دیگر حکم شرعی آنجاست که خطاب لفظی داشته باشیم. این خطاب دو گونه است اگر به مکلف رسیده است در این صورت آن را حکم تنجیزی و اگر نرسیده آن را حکم شأنی گویند.»
تمرکز نویسنده این کتاب، بر دیدگاه شیخ انصاری پیرامون حکم شرعی است و لذا به سایر دیدگاههای موجود در ماهیت حکم شرعی نپرداخته است. دلیل امر نیز نگارش کتاب برای کنگره بزرگداشت شیخ انصاری است.