در زمینه نظام سیاسی اسلام بر اساس فقه شیعه، نظریات گوناگون ارائه شده است که برخی تنها تعداد نظریات ابراز شده پس از انقلاب اسلامی را ۱۱ نظریه برشمردهاند. یکی از مهمترین این نظریات که اساس جمهوری اسلامی ایران نیز قرار گرفته نظریه ولایتفقیه است. پرسش این است که آیا اختیارات حکومت اسلامی پیرامون امربهمعروف و نهیازمنکر بر اساس نظریه ولایتفقیه، متفاوت از اختیارات حکومت اسلامی بر اساس سایر نظریات است؟ حجتالاسلام امینرضا عابدینژاد معتقد است اساساً تنها حکومتی که در زمان غیبت امام عصر(عج) قابل تصور است حکومت بر اساس ولایتفقیه است و لذا چیزی به نام «سایر نظریات سیاسی اسلام» وجود ندارد که موضوع گفتگو قرار گیرد. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه معاصر با معاون پژوهشی جامعه المصطفی و نویسنده کتاب «فقه پیشرفت» از نگاه شما میگذرد:
فهرست مطالب
- 1 فقه معاصر: آیا وظایف و اختیارات حکومت اسلامی در مورد امربهمعروف و نهیازمنکر، بر اساس نظریه ولایتفقیه، نسبت به سایر نظریات دولت اسلامی، متفاوت میشود؟
- 2 فقه معاصر: آیا وظایف و اختیارات حکومت اسلامی در مورد امربهمعروف و نهیازمنکر، بر اساس نظریه ولایت مطلقه فقیه، نسبت به نظریه ولایت مقیده فقیه، متفاوت میشود؟
- 3 فقه معاصر: آیا با تعریف امربهمعروف و نهیازمنکر، بهعنوان امری لازمالاجرا و بر زمینمانده، میتوان همان وظایف و اختیارات حکومت اسلامی دررابطهبا امربهمعروف و نهیازمنکر، بر اساس نظریه ولایتفقیه را به نظریه حسبه نیز تسری داد؟
- 4 فقه معاصر: آیا بر اساس نظریه ولایتفقیه، اختیارات فقیه تنها منحصر به محدوده کشور یا حکومت است یا آنکه وی نسبت به همه مسلمانان سراسر جهان، ولایت داشته، و لذا اختیار امربهمعروف و نهیازمنکر نسبت به تمام ایشان را دارد؟
فقه معاصر: آیا وظایف و اختیارات حکومت اسلامی در مورد امربهمعروف و نهیازمنکر، بر اساس نظریه ولایتفقیه، نسبت به سایر نظریات دولت اسلامی، متفاوت میشود؟
عابدینژاد: نسبت به اصل ولایت فقه، همانطور که حضرت امام فرمودند، این اصل تصورش موجب تصدیق است؛ بنابراین تنها حکومت اسلامی در عصر غیبت، حکومتی است که بر پایه ولایت فقه برپا شده باشد. دلیلش این است که هر حکومتی از مؤلفههایی تشکیل شده که از جمله این مؤلفهها، قانون گذاردن است؛ بنابراین ولایت باید به مرجعی سپرده شود که در مقام قانونگذاری و اجرا بوده و در مسائل مستحدثه بتواند حکم مناسب الهی را پیدا کند. باتوجهبه این توضیح، روشن میشود که سؤال شما، دارای اشکال است. شما در ذهن خواننده القا میکنید که در حکومت اسلامی چند مدل داریم و یک مدلش، ولایتفقیه است؛ درحالیکه در عصر غیبت، یک مدل حکومت بیشتر نداریم که آن هم ولایتفقیه است.
اما نسبت به امربهمعروف و نهیازمنکر، باید گفت این فریضه صرفاً در حوزه ادارکات عملی انسان، امکان بروز و ظهور پیدا میکند. در این حوزه نیز غیر از خداوند متعال، حاکم دیگری صلاحیت صدور حکم ندارد؛ بنابراین امربهمعروف یعنی امر به حکم ﷲ، و نهیازمنکر یعنی نهی از غیر ما انزله ﷲ. در این میان، ولایتفقیه، به معنای ولایت ولی دینشناس مدبر، خودش ما انزﷲ و حکم الهی است. نهتنها ولایتفقیه، بلکه حکومت اسلامی آن حکومت مرضی که از طرف خداوند برای انسانها نازل شده نیز حکمی الهی است.
باتوجهبه این مطلب، روشن میشود که ولایتفقیه، بزرگترین معروف است و تمامی معروفها ذیل ولایتفقیه، معروف میشوند. اگر معروفی ذیل ولایت طاغوت شکل بگیرد، دیگر معروف نیست. همچنین حکومت اسلامی نیز بزرگترین معروف است؛ لذا اقامه ولایتفقیه و حکومت اسلامی نیز مصداق اقامه معروف خواهد بود. ازآنجاکه نظام خانواده، نظام سیاسی، نظام فرهنگی، نظام اجتماعی و نظام اقتصادی، همگی توسط ولیفقیه اداره میشوند، بنابراین ذیل ولیفقیه، تبدیل به معروف میگردند. از آن سو، نظامی که در تضاد با این نظام قرار گیرد نیز «منکر» میگردد. پس ما یک نظام الهی تحت عنوان ولایتفقیه داریم که میشود معروف، و یک نظام غیر الهی داریم که توسط طاغوت اداره میشود که میشود منکر.
فقه معاصر: آیا وظایف و اختیارات حکومت اسلامی در مورد امربهمعروف و نهیازمنکر، بر اساس نظریه ولایت مطلقه فقیه، نسبت به نظریه ولایت مقیده فقیه، متفاوت میشود؟
عابدینژاد: این سؤال هم اشکال دارد؛ زیرا اگر ولایت را به معنای سرپرستی گرفتیم، دیگر چیزی به نام ولایت مقیده نداریم.
فقه معاصر: آیا با تعریف امربهمعروف و نهیازمنکر، بهعنوان امری لازمالاجرا و بر زمینمانده، میتوان همان وظایف و اختیارات حکومت اسلامی دررابطهبا امربهمعروف و نهیازمنکر، بر اساس نظریه ولایتفقیه را به نظریه حسبه نیز تسری داد؟
عابدینژاد: امربهمعروف و نهیازمنکر، یک وظیفه همگانی است و تا حال کسی نگفته که امربهمعروف و نهیازمنکر، از امور به زمینمانده است. معمولاً وقتی میگویند چیزی بر زمینمانده است که متولی نداشته باشد. همه مردم، متولی امربهمعروف و نهیازمنکر هستند: «کُلُكُّم راعٍ و کُلُكُّم مَسؤولٌ عَن رَعِيَتِهِ.» از یک نوجوان ۱۴ساله تا مرد ۸۰ ساله، بر همه واجب است که امربهمعروف و نهیازمنکر کنند. البته امربهمعروف و نهیازمنکر، به لحاظ مصداقی، تابع علم و قدرت است؛ بنابراین هر چه یک مجموعه به لحاظ علم و قدرت، علم و قدرت بیشتری داشته باشد وظیفهاش نسبت به امربهمعروف و نهیازمنکر نیز بیشتر میشود.
در اینجا شاید این سؤال مطرح شود که چرا امربهمعروف کمرنگ است؟ در جواب باید گفت: کمرنگ نیست ولی باید توجه داشته باشیم که در شیوههای استفاده از امربهمعروف و نهیازمنکر از شیوههای مؤثرتر استفاده شود تا فرهنگ ما، اقتصاد ما، و… همه بهسوی فرهنگ اسلامی سوق داده شود. در این زمینه باید تلاش بیشتری انجام شود تا امربهمعروف ونهی از منکر نهادینه شود و در جامعه، این ذهنیت ایجاد نشود که این فریضه، امری کمرنگ است.
فقه معاصر: آیا بر اساس نظریه ولایتفقیه، اختیارات فقیه تنها منحصر به محدوده کشور یا حکومت است یا آنکه وی نسبت به همه مسلمانان سراسر جهان، ولایت داشته، و لذا اختیار امربهمعروف و نهیازمنکر نسبت به تمام ایشان را دارد؟
عابدینژاد: امربهمعروف و نهیازمنکر وظیفه همۀ مسلمین است و هر مسلمانی در هر جایی از دنیا که شرایط وجوب امربهمعروف و نهیازمنکر فراهم باشد باید این فریضه را انجام دهد؛ بنابراین این یک مسئله جغرافیایی نیست که ما بگوییم در یک جغرافیا میتوانی امربهمعروف بکنی و در جغرافیای دیگر نه. مثلاً ما خواستار نابودی اسرائیل هستیم و تمام مسلمانان را دعوت میکنیم برای جهاد و مبارزه با اسرائیل؛ زیرا اشغالگری اسرائیل، نژادپرستیاش، و بچه گوشیهایش منکر است. مبارزه با اسرائیل معروف است. اگر یک نفر عادی میتواند حرف بزند و در تظاهرات شرکت کند باید این کار را انجام دهد. در سطح بالاتر، اگر کسی مبسوطالید است باید نیروهای فلسطینی را تجهیز کند. پس امربهمعروف، وابسته به ملیت نیست، وابسته به منصب هم نیست؛ بلکه هر کسی در سطح قدرت و استطاعت خودش، باید امربهمعروف و نهیازمنکر کند. امام علی(ع) فرمودهاند: «کونا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً». بهخاطر این بیان مولا امیرالمؤمنین(ع) است که همیشه با ستمگران در ستیز هستیم و همیشه حامی مظلومین عالم خواهیم بود. یکی از ستونهای اساسی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران همین است که در برابر ستمگران بایستیم و به حمایت مظلومان بپا خیزیم. خصومت با ظالم، بر همه واجب است ولی در مقام عمل بر میگردد به استطاعت. پس امربهمعروف و نهیازمنکر بر همه مسلمانان عالم واجب است ولی شرایط استطاعت هر فرد متفاوت است.
نتیجه اینکه، باید در مورد نظریه ولایتفقیه، بهتر تلاش کنیم و آن را بیشتر تبیین نماییم. امربهمعروف و نهیازمنکر نیز تنها ذیل این اصل است که معنا پیدا میکند.