در یکشنبه های روش پانزدهم عنوان شد:

یکشنبه های روش/15

پژوهشگر علوم سیاسی ضمن توضیح درباره مزایای استفاده از رویکرد زمینه‌گرایی در اجتهاد تصریح کرد: جمع بین زمینه‌گرایی و متن‌گرایی مزایایی دارد که اگر این مزایا از نظر روش‌شناسانه تحلیل شود ما اجتهاد متفاوتی خواهیم داشت.

نشست «زمینه‌گرایی و کاربردی‌سازی گزاره‌های فقهی، با تاکید بر فقه سیاسی» با سخنرانی سیدصادق حقیقت؛ عضو شورای علمی پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر، یکشنبه ۳ تیر در این پژوهشگاه برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید:

این بحث، بحث جدیدی است یعنی عنوان تاثیر زمینه‌گرایی در اجتهاد را من در مقاله و کتابی ندیدم لذا چون بحث، جدید است نیاز به نقد بیشتری دارد. خود مدعا، مدعایی است که با شاید و احتمال بیان می‌شود ولی چون اولین باری است که این بحث به این شکل ارائه می‌شود دریچه‌هایی برای بررسی نسبت زمینه‌گرایی و اجتهاد فراهم می‌کند. اصطلاح کاربردی‌سازی اصطلاح تخصصی و به‌جایی است. این اصطلاح که معادل انگلیسی هم دارد به معنای علوم میان‌رشته‌ای است که برای پر کردن شکاف بین علوم نظری و واقع به کار می‌روند. بحث خوبی که در پژوهشگاه مطرح شده این است چطور می‌توان فقه را به واقع کشاند و فاصله بین مباحث نظری و عملی را از بین ببریم.

ما یک متن داریم و یک زمینه؛ متن‌گرایان معتقدند متن به وسیله متن می‌تواند تفسیر شود ولی زمینه‌گرایان معتقدند متن تنها و تنها در زمینه سیاسی و اجتماعی خودش باید تفسیر شود. بنابراین در اینجا دو روش متفاوت وجود دارد. ما نسبت متن‌گرایی و زمینه‌گرایی در اجتهاد را می‌خواهیم بحث کنیم. دو روش از روش‌های زمینه‌گرا گفتمان و هرمنوتیک است ولی در این جلسه زمینه‌گرایی به معنای عامش مورد نظر ما است. انتقادی که متن‌گرایان دارند این است که زمینه‌گرایی ما را به نسبیت وادار می‌کند یعنی اگر به زمینه‌ها اصالت بدهیم به نسبی‌گرایی دچار می‌شویم. زمینه‌گرایان در پاسخ می‌گویند نسبی‌گرایی به طور نسبی مشکلی ندارد. 

بحث زمینه‌گرایی و متن‌گرایی از مباحث روش‌شناسانه است. به طور کلی در حوزه فلسفه دو رویکرد کلی داریم یکی رویکرد تحلیلی، یکی هم رویکرد قاره‌ای. رویکرد تحلیلی در شکل زبانی و منطقی خودش که دو شاخه اصلی دارد اساسا متن‌گرا است. برعکس، فلسفه‌های قاره‌ای زمینه‌گرا هستند. چه فلسفه‌هایی در فلسفه قاره‌ای وجود دارد؟ خیلی زیاد هستند مثل تاریخ‌گرایی، اگزیستانسیالیست، ساختارگرایی و … بنابراین تنوع زیادی در فلسفه قاره‌ای وجود دارد. بنابراین ما می‌خواهیم بگوییم دو رویکرد تحلیلی و قاره‌ای وجود دارد.

علم اصول به فلسفه تحلیلی نزدیک‌تر است

در علم اصول با مباحث زبانی کار داریم، در فلسفه تحلیلی هم با زبان زیاد کار داریم بنابراین علم اصول به فلسفه تحلیلی نزدیک‌تر است. مدعای ما این است؛ می‌خواهیم بگوییم در حالی که اجتهاد به زمینه‌ها به شکل اجمالی توجه دارد با زمینه‌گرایی نسبت خاصی برقرار نمی‌کند و بنابراین دستاوردهای زمینه‌گرایی در اجتهاد به شکل مستقیم در اجتهاد و به شکل غیر مستقیم در کاربردی‌سازی گزاره‌های فقهی می‌تواند تاثیرگذار باشد. توضیح مدعا این است که ما بدون تردید در اجتهاد به زمینه‌ها به شکلی توجه می‌کنیم مثلا در تفسیر می‌گوییم شان نزول این است، در اجتهاد می‌گوییم نقش زمان و مکان این است ولی زمینه‌گرایی بحث دیگری است. پس اگر زمینه‌گرایی را به خوبی بشناسیم چه بسا دستاوردهایی برای ما در اجتهاد داشته باشد. این مدعای ما است که مدعای جدیدی است و بنابراین باید باز شود.

مقدمات استدلال ما چند چیز است. مقدمه اول این است که زمینه‌گرایی با شان نزول و بحث زمان و مکان در اجتهاد تفاوت دارد. در شان نزول و زمان و مکان نیم‌نگاهی به زمینه‌ها داریم ولی زمینه‌گرایی ادعای بالاتر از این دارد و می‌گوید متن تنها در زمینه‌های خودش قابل تفسیر است و اگر زمینه‌ها را در نظر نگیرید تفسیر شما ناقص خواهد بود.

روش متن‌گرایانه از مزایای روش زمینه‌گرایانه بی‌بهره است

مقدمه بعدی این است؛ روش متن‌گرایانه از مزایای روش زمینه‌گرایانه بی‌بهره است و ناقص است. اگر بگویید اجتهاد متن‌گرایانه است و اتفاقا خوب است که متن‌گرایانه است، ما با این حرف مشکل داریم چون در زمینه‌گرایی مزایایی وجود دارد که متن‌گرایی از آن بی‌بهره است. مقدمه دیگر اینکه امکان پل زدن بین روش‌های متن‌گرایانه و زمینه‌گرایانه وجود دارد یعنی اگر بگویید در متن‌گرایی مزایایی وجود دارد در زمینه‌گرایی هم مزایایی وجود دارد، یک حالت سوم وجود دارد و آن، هم‌روی زمینه‌گرایی و متن‌گرایی است. نتیجه این مقدمات این است اجتهاد می‌تواند از مزایای متن‌گرایی و زمینه‌گرایی بهره ببرد. عکسش این است اگر اجتهاد خودش را به متن‌گرایی محصور کند ناقص است.

این بحث که به عنوان استدلال گفتیم تا مصادیقی برایش ذکر نکنیم روشن نمی‌شود. من چند مثال می‌زنم تا نشان دهم اگر شما متن‌گرایانه تفسیر کنید چه مشکلی پیدا می‌کنید. کسانی که اندیشه سیاسی امام خمینی را کار کردند اگر متن‌گرا باشند کتاب کشف الاسرار و کتاب البیع و سخنرانی‌های امام را کنار هم می‌گذارند بعد می‌گویند امام راجع به دموکراسی این را گفت، راجع به حقوق زنان این را گفت. اگر از اینها سوال کنیم امام در سال ۴۱ فرمودند رای دادن زنان حرام است ولی در انقلاب فرمودند زنان باید در انتخابات مشارکت داشته باشند چه پاسخی دارند؟ اگر شما رویکرد متن‌گرایانه داشته باشید به سختی می‌توانید به این مشکل پاسخ دهید ولی با رویکرد زمینه‌گرایی می‌توان به این مسئله پاسخ داد.

من یک مثال درباره اجتهاد بزنم؛ در قرآن آیاتی راجع به جهاد وجود دارد. برخی تصور کردند برخی آیات مربوط به جهاد ابتدایی است چون مطلقا گفته بجنگید. عده‌ای دیگر گفتند جهاد قرآن فقط جهاد دفاعی است. یک استدلالی از عبده و علامه طباطبایی و شهید مطهری وجود دارد که می‌خواهم عرض کنم. بحثی که این سه نفر مطرح کردند این است که ما در قرآن یکسری آیات مطلق داریم، یکسری آیات مقید. آیات مطلق گفته بجنگید، آیات مقید گفته اگر به شما حمله شد بجنگید. اگر مطلق و مقید داشته باشیم باید مطلق را حمل بر مقید کنیم. بنابراین آیات مطلق جهاد را باید حمل بر آیات مقید کنیم. پس کسانی که تصور کردند آیات مطلقی درباره جنگ وجود دارد اشتباه کردند.

من مدعا را قبول دارم ولی به استدلال اشکال دارم. این استدلال قرآن را به عنوان یک متن در نظر گرفته است. اگر کسی به شکل زمینه‌گرایانه اشکال وارد کند حمل مطلق بر مقید نمی‌شود کرد. پس اگر معتقدیم جهاد ابتدایی در قرآن نیست باید آیاتی که مربوط به جهاد مطلق است را در زمینه‌های خاص خودش تفسیر کنیم، آیات مقید هم در زمینه خودش تفسیر کنیم و از قرار دادن متن در دل زمینه نتیجه بگیریم حتی در آیات مطلق، جنگ ابتدایی مطرح نیست؛ راه حل این است.

یک مثال دیگر مسئله ضرب زنان است. طبق رویکرد زمینه‌گرایی می‌گوییم ضرب زنان طبق فرهنگ آن روز بهنجار بوده است. اسلام آمده وضعیت بدی که برای زنان بوده را یک پله ارتقا داده است. آیا نمی‌توان اینطور برداشت کرد که اسلام حقوق زن را برای آن دوره یک پله بیشتر تامین کرده، نه اینکه بگوییم این یک حکم ابدی و فرازمانی و فرامکانی است.

جمع‌بندی من این است ما نمی‌گوییم زمینه‌گرایی بهتر از متن‌گرایی است، همچنین نمی‌گوییم متن‌گرایی بهتر از زمینه‌گرایی است، بلکه می‌گوییم جمع بین زمینه‌گرایی و متن‌گرایی مزایایی دارد که اگر این مزایا از نظر روش‌شناسانه تحلیل شود ما اجتهاد متفاوتی خواهیم داشت چون هرچند در اجتهاد بحث زمان و مکان هست ولی زمینه‌گرایی ادعای بالاتری دارد و ادعا می‌کند متن تنها و تنها در زمینه اجتماعی خودش باید تفسیر شود. 

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید