حجت‌الاسلام‌والمسلمین ناصرالدین انصاری‌قمی در گفتگوی اختصاصی با پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر

پرونده فقه حدود اختیارات حکومت در استفاده از امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر/15

امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر یک وظیفه شخصی است. اگر بخواهیم آن را در قالب تذکر دولتی به دولتی دیگر قرار دهیم، اسمش عوض می‌شود و می‌شود اعلام موضع یک دولت نسبت به کارکرد و عملکرد دولت‌های دیگر. امکان دارد بین این دو مقوله همسان‌سازی نماییم اما با یکدیگر تفاوت مصداقی دارند. امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، وظیفه شخص مسلمان در بستر جامعه است.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین ناصرالدین انصاری‌قمی، زاده ۱۳۴۷ از بیت علم و فقاهت است. او علاوه بر اینکه تبحر زیادی در نگارش سرگذشت علما دارد، در زمره اساتید دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم نیز به شمار می‌رود. عضو جلسه استفتاء مرحوم ایت ﷲ علوی گرگانی (قدس سره) در این گفتگو، به بیان نسبت نهاد «امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر» با مفاهیم جدید حقوقی پرداخت. وی معتقد است امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، وظیفه اشخاص است و رفتار دولت‌ها، مصداق آن نیست. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه معاصر با این استاد و نویسنده حوزه علمیه قم، به قرار زیر است:

فقه معاصر: آیا می‌توان امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را یکی از وظایف شهروندی دانست؟

انصاری‌قمی: همانگونه که در نظامات جدید اجتماعی در جوامع بشری، جلوگیری و پیشگیری از جرم یکی از وظایف شهروندان است و باید هر گونه پیش‌زمینه‌های جرم را در جامعه فرد و حکومت از میان بردارند همین‌گونه می‌توان امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر که یکی از اصول مسلم قرآنی و اسلامی و یکی از ابزارهای جلوگیری و پیشگیری از جرم است را در زمره وظایف شهروندی قلمداد کرد؛ بلکه امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر بسی پیشرفته‌تر از این ابزارها است؛ زیرا شاید در برخی از جوامع، افراد و آحاد نسبت به وقوع جرم از دیگران احساس مسئولیت نکنند و خود را هیچ‌کاره بدانند و بگوید سری که درد نمی‌کند را چرا دستمال ببندیم، درحالی‌که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در لسان آیات و روایات، یک وظیفه همگانی شمرده شده است؛ قرآن می‌فرماید: «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»: باید برخی از شما مسلمانان، خلق را به خیر و صلاح دعوت نموده و امر به نیکوکاری و نهی از بدکاری کنند، و اینها (که واسطه هدایت خلق هستند) رستگار خواهند بود. بنابراین، این دو مسئولیت اجتماعی از نظر قرآن و آیات و روایات، همانند پیشگیری ازجرم انگاشته می شود.

احادیث اسلامی نیز به‌صورت مکرّر و به پیروی از قرآن، مسلمانان را به مطلقِ نیکی ترغیب کرده‌اند، و این، بدان معناست که عقل سالم و فطرت پاک انسان، قادر به تشخیص حسن و قبح اشیا، و نیکی و بدی آنهاست. به سخن دیگر، از نظر قرآن و حدیث، معیار نیکی و بدی، تشخیص عقل و فطرت سالم است. ازاین‌رو، شماری از روایات، تصریح می‌کنند که قلب، داور نیکی و بدی در انجام دادن کارهاست؛ چنان که از پیامبر خدا صلی‌ﷲ علیه و آله نقل شده که فرمود:
«البِرُّ ما سَکَنَت إلَیهِ النَّفسُ، وَ اطمَأَنَّ إلَیهِ القَلبُ، وَ الإِثمُ ما لَم تَسكُن إلَیهِ النَّفسُ، وَ لَم یَطمَئِنَّ إلَیهِ القَلبُ، وَ إن أفتاکَ المُفتونَ»: نیکی، آن است که دل با آن آرام گیرد و قلب با آن اطمینان یابد؛ و گناه، آن است که جان به آن آرام نشود و قلب با آن اطمینان نیابد، هر چند فتوادهندگانْ تو را بر خلاف آنچه احساس می‌کنی، فتوا دهند.

این سخن، بدین معناست که فطرت پاک انسان، نه‌تنها می‌تواند «برّ» و «خیر» را تشخیص دهد؛ بلکه از انجام دادن آن، احساس شادی و آرامش می‌کند و بر عکس. در برخی از روایات نیز آمده است که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر همانند بارش باران بر زمین‌های مرده، موجب احیای قلوب مردم می‌شود.

البته می‌دانیم امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر شرایطی دارد و یکی از آنها، احتمال تأثیر است. اگر بدانید واقعاً قلبی مانند سنگ است و تأثیرپذیر نیست آن وقت وظیفه‌ای به عهده آمر به معروف نیست. پس احتمال تأثیر یکی از شرایط امربه‌معروف است. در آنجایی که عده‌ای جاهل و نادان به اصل مسئله هستند اگر انسان به‌وسیله تذکر لسانی و تذکر عملی بتواند آن گروه را به راه خیر بیاورد این جا است که به آمر به معروف واجب می‌شود تا تذکر لسانی و عملی دهد، همانگونه که حسین ابن علی(ع) برای احیای جامعه اسلامی و برای دعوت به خیر حرکت کرد، ترک کاشانه و دیار خود نمود، از مدینه راهی مکه شد و فرمود: خروج من برای امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر است؛ «وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی، اُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِىِّ بْنِ أَبِی طالِب»: من تنها به انگیزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، می‌خواهم امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر کنم و به روش جدّم و پدرم علی بن ابی طالب (علیه السلام) رفتار نمایم.

«ما لِهذا آتَیْتُ، وَ لکِنَّکُمْ أَظْهَرْتُمُ الْمُنْکَرَ، وَ دَفَنْتُمُ الْمَعْرُوفَ… فَأَتَیْناهُمْ لِنَأْمُرَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ»: من برای این چیزها که تو می‌گویی به کوفه نیامدم؛ بلکه شما منکرات و زشتی‌ها را ظاهر و معروف و خوبی‌ها را دفن کرده‌اید… پس ما به پا خواستیم تا مردم را به معروف دعوت کنیم و از منکرات دور سازیم.

فقه معاصر: امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، متناظر و هم معنا با کدام یک از مفاهیم حقوقی است؟

انصاری‌قمی: همانگونه که در جواب سؤال اول تذکر داده شد پیشگیری از وقوع جرم، الآن یکی از مسئولیت‌های اداره امنیت کشور است. چه در نظام بهداشت و چه در نظام امنیت، همه می‌گوید که پیشگیری و جلوگیری، مقدم بر درمان است. انسان اگر بتواند زمینه بیماری را از بین ببرد بهتر از آن است که بگذاریم بیمار به آن مرض گرفتار شود و آنگاه در صدد درمان آن برآییم.

فقه معاصر: آیا می‌توان نهی‌ازمنکر را مساوی با «اعلام انزجار» و «محکوم کردن» که در علوم سیاسی و روابط بین‌الملل مرسوم است انگاشت؟

انصاری‌قمی: بله. الآن در عرف نظام بین‌الملل، دولت‌های جهان نسبت به وقوع جرم در کشورهای دیگر اعلام موضع می‌کنند. در شورای امنیت سازمان ملل می‌بینیم که کمیسیون‌های مختلفی مثل کمیسیون حقوق بشر تشکیل داده شده و در مورد کشورهای که حقوق بشر را رعایت نمی‌کنند، اعضای شورای امنیت و اعضای سازمان ملل، به‌وسیله قطعنامه، تضییع و ازبین‌رفتن حقوق بشر در این کشورها را محکوم می‌کنند یا مثلاً اعلام انزجار از جنگ‌ها می‌کنند. این امربه‌معروف گاه توسط شخص و گاه توسط یک نهاد بین‌المللی مثل شورای امنیت صورت می‌پذیرد. بنابراین، اعلام انزجار و محکوم کردنی که در نظام بین‌الملل مرسوم است، همان نهی‌ازمنکر نهادی است.

فقه معاصر: آیا ایجاد نهاد و مسئولیتی برای شهروندان تحت عنوان امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، منافی با حقوق شهروندان مانند حق برخورداری از حریم خصوصی و عدم تجسس و…. است؟

انصاری‌قمی: اینجا باید این دو مقوله را از همدیگر جدا کنیم. حریم خصوصی یعنی پشت چهاردیواری، یعنی خانه دربسته، در آنجا حق تجسس نداریم. امربه‌معروف مربوط ظاهر و کف جامعه است. اگر کسی در مرئی و منظر عام مثل کف خیابان، مرتکب فسق و فجور و مناهی شد، این با حریم خصوصی و پشت چهاردیواری و یا خانه شخص فرق دارد. امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در بستر جامعه صورت می‌گیرد و ما حق تجسس در امور داخلی خانه‌های افراد را نداریم. ما حق نداریم از بالای دیوار نگاه کنیم تا بینیم چه کاری در آن خانه انجام می‌شود. خانه، حریم خصوصی است؛ اما بستر جامعه، حریم خصوصی نیست؛ لذا بین امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر با حقوق شهروندی تنافی وجود ندارد.

فقه معاصر: آیا امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر دولت اسلامی نسبت به سایر حکومت‌ها، منافی با حق کشورها در عدم دخالت سایر دولت‌ها در امور داخلی ایشان است؟

انصاری‌قمی: امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر یک وظیفه شخصی است. اگر بخواهیم آن را در قالب تذکر دولتی به دولتی دیگر قرار دهیم، اسمش عوض می‌شود و می‌شود اعلام موضع یک دولت نسبت به کارکرد و عملکرد دولت‌های دیگر. امکان دارد بین این دو مقوله همسان‌سازی نماییم؛ اما با یکدیگر تفاوت مصداقی دارند. امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، وظیفه شخص مسلمان در بستر جامعه است. امکان دارد شخص نسبت به جامعه پیرامون خود اظهارنظر کند؛ اما اینکه یک‌وقتی سخنگوی وزارت خارجه یک کشور نسبت به مواضع و عملکرد یک کشور دیگر تذکر می‌دهد، این امر صرفاً با امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر مشابهت دارد؛ ولی عین آن نیست و با آن متفاوت است.

فقه معاصر: آیا نکته‌ای دارید که باقی مانده است؟

انصاری‌قمی: امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر تا جایی که موجب اختلال امنیت شخص نشود مجاز است؛  اما اگر جایی احساس گردید که این سخن به جان فرد ناهی تأثیر ندارد و شما نمی‌توانید به‌تنهایی جلوی منکر را بگیرید این جا وظیفه از شما ساقط می‌شود. امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر شرایطی دارد. اولین شرطش، تأثیر کلام است. دومین شرط آن، قدرت است. اگر قرار باشد بروید جلو و بخواهید نهی‌ازمنکر کنید و جان خود را از دست بدهید یا هتک عِرض شوید و آبروی شما از بین برود، آنجا می‌گویند دست نگهدارید و جان خود را حفظ نمایید، این وظیفه از شما ساقط می‌شود. ما امیدواریم که برادران و خواهران مسلمان نسبت به این وظیفه بر جامانده اسلامی، احساس وظیفه بیشتری داشته باشد.

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید