حجتالاسلاموالمسلمین اکبر خادمالذاکرین، زاده ۱۳۴۱ اصفهان، استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم است. او که بیش از چهار دهه است به تدریس دروس حوزوی اشتغال دارد و در کنار آن، پژوهشهای گوناگونی را نیز به انجام رسانده است، در این یادداشت شفاهی، حدود اختیارات حکومت در امربهمعروف و نهیازمنکر، بر اساس نظریات مختلف دولت اسلامی را به بحث میگذارد. عضو شورای علمی گروه فقه سیاست و روابط بین الملل پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر معتقد است نظریات دولت در فقه اسلامی، تأثیر مهمی در وظیفه دولتها پیرامون به امربهمعروف و نهیازمنکر نسبت به شهروندان خود، سایر دولتها و شهروندان سایر کشورها میگذارد. مشروح یادداشت شفاهی و اختصاصی عضو هیئت علمی جامعه المصطفی قم، به قرار زیر است:
فهرست مطالب
مقدمه
وظایف و اختیارات دولت اسلامی در خارج از مرزهای خود، مسئولیتهای فراملی نام دارد، در مقابل منافع ملی که مربوط به منافع یک ملت در درون مرزهای مشخص است. نسبت بین مسئولیتهای فراملی و منافع ملی، در کتاب «مسئولیتهای فراملی در سیاست خارجه دولت اسلامی» سال ۱۳۷۶ در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری بحث شده است. در آن کتاب، سه مبنا، یعنی مبنای نسب و انتخاب و حسبه، با هم مقایسه شدند و نشان داده شده که بر اساس هر مبنا، مسئولیتهای فراملی دولت اسلامی متفاوت میشود. مسلم این است که ما بر اساس تعالیم اسلامی، چیزی به اسم مرز نداریم؛ چون مرز یک مفهوم ملی مربوط به قرارداد ۱۳۴۸ است و آن چیزی که در آیات و روایات و تعالیم اسلامی وجود دارد، دولت اسلامی و امت اسلامی است نه ملت به معنای nation که همراه با منافع ملی است.
امروزه اما با دولتهای ملی یعنی nation state روبرو هستیم. مثلاً جمهوری اسلامی یک دولت-ملت است. پرسش از اینجا به وجود میآید که تعالیم ما مبتنی بر امت و مسئولیتهای فراملی است، درحالیکه جمهوری اسلامی یک دولت ملی است. در اینجا چه باید کرد؟
تأثیر نظریههای سیاسی بر وظیفه دولت در مورد امربهمعروف و نهیازمنکر نسبت به شهروندان
در اندیشه سیاسی، نظریات گوناگونی پیرامون دولت وجود دارد و بر اساس این نظریات، وظیفه دولت اسلامی دررابطهبا امربهمعروف و نهیازمنکر، تولی و تبری و مانند اینها متفاوت میشود. مثلاً بر اساس مبنای اسلام سیاسی امام خمینی(ره)، دولت اسلامی یک نوع وظیفه دارد و بر اساس اسلام غیرسیاسی که اصطلاح خاصی در اندیشه آیتﷲ سیستانی است، دولت اسلامی وظایف دیگری دارد؛ یعنی اعتقاد و عدم اعتقاد به اسلام سیاسی، پاسخ را متفاوت میکند.
تأثیر نظریههای سیاسی در امربهمعروف و نهیازمنکر نسبت به سایر دولتها
باز باید یادآور شد که دولت اسلامی بر اساس مبانی مختلف، نسبت به شهروندان دیگر کشورها هم وظایفی دارد. مثلاً بر اساس اسلام غیرسیاسی، این وظایف و اختیارات، عمدتاً در مسائل فرهنگی خلاصه میشود؛ ولی بر اساس اسلام سیاسی، همانطور که آیتﷲ عمید زنجانی گفته بود، با ارسال سلاح و کمک مالی، حمایت از مظلومین جهان مانند نهضتهای آزادیبخش محقق میشود.
تأثیر نظریههای سیاسی بر امربهمعروف و نهیازمنکر نسبت به شهروندان سایر کشورها
هم چنین بر اساس مبانی مختلف دولت مانند نظریه ولایت، وکالت، حسبه و مانند آن، دولت اسلامی نسبت به سایر مسلمانانی که در کشورهای دیگر هستند وظایف متفاوتی دارد؛ مثلاً بر اساس نظریه وکالت یا حسبه، نتیجه متفاوتی با نظریه ولایت گرفته میشود. همچنین بر اساس نظریه اسلام سیاسی یا اسلام غیرسیاسی، مسئله متفاوت میشود. به نظر میرسد مطالعه کتابی که در مقدمه عرض شد، در پاسخ دقیق به این پرسشها، بسیار تأثیرگذار است.