فهرست مطالب
- 1 اشاره
- 2 فقه معاصر: حکم فقهی تغییر جنسیت چیست؟ دلایل آن، چه اموری است؟
- 3 فقه معاصر: آیا فرد تغییر جنسیت داده، تمام آثار جنسیت جدید را داراست یا آن که تنها ظاهرش تغییر کرده و احکام وی، تابع جنسیت زمان تولدش است؟
- 4 فقه معاصر: آیا ماهیت جنسی افراد، به ظاهر فیزیکی آنهاست یا تمایلات درونی؟
- 5 فقه معاصر: آیا انسانها، اختیار تعیین جنسیت خود را دارند؟
اشاره
مصطفی دُرّی، سالهاست که در زمینه فقههای نوپدید به پژوهش و تدریس میپردازد. او پس از تحصیل تا دروس خارج فقه و اصول در حوزه علمیه مشهد، روانه قم شد و سالها از محضر اساتید بزرگ دروس خارج فقه و اصول این حوزه استفاده کرد. وی از سال ۱۳۸۰ به تدریس در حوزه و دانشگاه مشغول شد و از سال ۱۳۸۶، تدریس سطوح عالی حوزه را آغاز کرد. نگارش بیش از ده عنوان کتاب فقهی و چندین مقاله، بخشی از فعالیتهای پژوهشی وی است. قائممقام پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر، در این گفتگوی اختصاصی، به واکاوی آثار فقهی تغییر جنسیت پرداخت. وی معتقد است جنس با جنسیت تفاوت میکند و تغییر جنس، از قبیل اجتماع نقیضین است. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه معاصر با معاون پژوهشی پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر، به قرار زیر است:
فقه معاصر: حکم فقهی تغییر جنسیت چیست؟ دلایل آن، چه اموری است؟
دُرّی: من فکر میکنم موضوعاتی مثل تغییر جنسیت، از موضوعات چندبعدی و میانرشتهای هستند. بعضی تصورشان از این موضوع این است که فقیه خوب، فقیهی است که همیشه فتوای به جواز می بدهد؛ مثلاً هنرمندان میگویند مشکلی در ترویج موسیقی داریم مبنی بر اینکه فقها معمولاً ترویج موسیقی را جایز نمیدانند، حال بیایید و این مسئله را حل کنید. منظور آنها از حل مسئله این است که ما یک دستگاه تحلیل راه بیندازیم و هر روز یک چیز را مباح کنیم یا یک چیز را از حرمت و کراهتش برداریم. این در حالی است که دانش فقه دانشی نیست که در آن، فقیه قوی، فقیهی باشد که احکام اباحهای زیادی داشته باشد و فتاوای زیادی مبنی بر برائت بدهد؛ بلکه مسائل، معمولاً چندبعدی هستند و افتا در آنها، باید با تأمل و دقّت و رعایت همۀ جوانب صورت پذیرد.
تغییر جنسیت هم یک مسئله چندبعدی است. اینطور نیست که بگوییم فقیه قوی و نترس، کسی است که بگوید تغییر جنسیت جایز است و هر کسی خواست تغییر جنسیت بدهد آثار جنس جدید بر آن مترتب است؛ بلکه این بحث، ابعاد جامعهشناختی و روانشناختی متنوعی دارد.
در مسئله تغییر جنسیت، ابتدا باید ملاکها و ضوابط جنس مذکر و مؤنث را بهدقت مشخص کنیم؛ اینکه به چه کسی مرد میگوییم و چه کسی را زن مینامیم؟ آیا ملاک آن، خصوصیات ظاهری است یا تمایلات درونی و نفسانی؟ حال اگر جنسیت را به خصوصیات ظاهری تفسیر کنیم و جنس را تمایلات درونی بدانیم، آن وقت دیگر جنس، قابل تغییر نیست؛ بلکه آنچه تغییر میکند جنسیت است. فقهایی مثل آیتﷲ سیستانی معتقدند جنس، همان ظاهر اولیه انسان است و هیچگاه نیز تغییر نمیکند؛ بنابراین کسی که با ظاهر مردانه به دنیا آمده است هرچه قدر هم ظاهرش را تغییر دهد، از مردانگی و مذکر بودن خارج نمیشود، بلکه صرفاً مردی است که ظاهر زنانه پیدا کرده است. چنین شخصی، مثل کسی است که خود را گریم کرده و بهصورت جنس دیگر یا حتی یک حیوان دیگر درآورده است، درحالیکه واضح است که با گریم، واقعیت فرد تغییر پیدا نمیکند.
اگر جنس را به معنای تمایلات مردانه و زنانه در نظر بگیریم، آن وقت تغییر جنسیت نهتنها ممکن نیست بلکه پرسش از امکان تغییر جنسیت مانند پرسش از امکان اجتماع نقیضین خواهد بود. چیزی که ممکن نیست طبیعتاً حکمی هم ندارد.
اما در مورد تغییر جنسیت به معنای تغییر ظاهر بدن، به نظر میرسد بازهم فتوا به جواز دشوار است. اینکه کسی بگوید به لحاظ حکم اولی و فینفسه، این کار محذوری ندارد؛ نیز مشکل را حل نمیکند؛ زیرا تمام نزاع در حکم با لحاظ جمیع جهات است نه حکم اولی و فینفسه.
در اینگونه موارد، نباید بهسرعت اظهارنظر کرد و جوانب مختلف آن را در نظر نگرفت. بهعنوان نمونه، یکی از جهاتی که لازم به توجه است این است که در جامعه، زن و مرد، هر یک جایگاهی دارند؛ مثلاً مرد، نماد قدرت و انجام کارهای دشوار است؛ درحالیکه زن، مظهر عطوفت و لطافت است. حال اگر بخواهیم این دو را در جای یکدیگر قرار بدهیم، بدین صورت که مرد، کارهای زنانه را انجام دهد و زن نیز کارهای مردانه را به سامان برساند، اولین چیزی که به هم میخورد نظام خانواده است. در خانواده، هر یک از زن و مرد، کارکرد خود را دارند و اگر در جای یکدیگر قرار گیرند، فرزندان با سردرگمی مواجه شده و تربیتشان با دشواری و چالش روبرو میشود. بهعنوان نمونه، در حال حاضر، وقتی ازدواج جنس موافق را جایز بدانیم، فرزندی که دو پدر دارد، چگونه باید نیازهای عاطفیاش را تأمین کند؟ یا فرزندی که دو مادر دارد، چگونه باید از قاطعیت و پشتوانه بودنِ پدر در زندگی بهرهمند شود؟
اگر زن و مرد اجازه داشته باشند ظاهر خود را بهصورت دیگری درآورند، آن وقت جنس زن و جنس مرد در جامعه بهراحتی تشخیص داده نمیشود و بهخاطر تمایل ذاتی مردان به زنان و زنان به مردان، عملاً همجنسبازی در جامعه رواج پیدا میکند. خلاصه اینکه تغییر جنسیت، صرفاً یک مسئله جنسی نیست، بلکه با بنیان خانواده، روابط اجتماعی و مسائل جامعهشناختی، ارتباط تنگاتنگی دارد. شوربختانه برخی، این موضوع را صرفاً به مسائل جنسی فرومیکاهند و میگویند: حال اگر این دو جنس موافق با یکدیگر ارتباط جنسی داشته باشند چه مشکلی پیش میآید؟ این در حالی است که تغییر جنسیت، یک امر عادی و غیرمهم نیست بلکه آثار متعددی دارد که به برخی از آنها اشاره شد. همجنسبازی، صرف ارتباط جنسی نیست بلکه فرهنگ خود را نیز به دنبال میآورد. این امر، نماد فرهنگ دیگری است که باید از آن اجتناب شود. در قرآن، به پیامبر اکرم(ص) گفته شد که بهجای «راعنا»، بگویند «انظرنا»؛ چرا؟ زیرا راعنا، نماد گروه دیگری بود که فرهنگ دیگری داشتند و مسلمانان باید با آن افتراق میداشتند. مسئله همجنسبازی و تغییر جنسیت غیرضروری نیز چنین آثاری را در پی دارد که باید با دقت و مطالعه دقیق، از آن احتراز نمود و مسئله را سادهانگاری و سادهسازی نکرد.
فقه معاصر: آیا فرد تغییر جنسیت داده، تمام آثار جنسیت جدید را داراست یا آن که تنها ظاهرش تغییر کرده و احکام وی، تابع جنسیت زمان تولدش است؟
دُرّی: در عرایض سابق، گفته شد که احکام فقهی تابع جنس است و با تغییر ظاهر، احکام تغییر نمیکنند.
فقه معاصر: آیا ماهیت جنسی افراد، به ظاهر فیزیکی آنهاست یا تمایلات درونی؟
دُرّی: من فکر میکنم آن چیزی که جنس را تشکیل میدهد تمایلات درونی است نه ظاهر فیزیکی افراد. ببینید ما برخی اختلالات پزشکی داریم، مثل افراد ششانگشتی. اختلالات جنسی نیز یک نوع اختلال است و با هوسرانی نباید خلط شود. اینکه دانش پزشکی، بهدقت و بهصورت قطعی بتواند تمایلات درونی مردانه یا زنانه در فرد را کشف بکند محل پرسش است؛ اما گر بتواند این کار را انجام دهد و واقعاً احراز کند که این شخص که ظاهر مردانه دارد، واقعاً تمایلات درونی زنانه دارد و صرفاً به دنبال هوسرانی و همجنسبازی نیست؛ چنین شخصی واقعاً، مؤنث است. همینطور در مقابل، فردی که تمایلات مردانه دارد و ظاهر زنانه، اگر بهصورت قطعی بتوان آن را تشخیص داد، واقعاً مرد است و عدم توافق بین درون و بیرون، صرفاً یک اختلال، مثل ششانگشتی بودنِ برخی افراد است.
فقه معاصر: آیا انسانها، اختیار تعیین جنسیت خود را دارند؟
دُرّی: اصلاً جنس قابل تغییر نیست ولی در تغییر جنسیت باید به تمام ابعاد آن نگریست. آیا اینکه هر کس بتواند ظاهر خود را تغییر دهد، مشکلات جامعهشناسی و روانشناختی به وجود نمیآورد؟ چرا پلیس، اجازه تغییر ظاهر اتومبیل مثل پلاک، شماره شاسی، رنگ و… را نمیدهد؟ چون در این صورت، دیگر واقعیت خودروها از هم قابل تشخیص نبوده و زمینه برای سوءاستفاده به وجود میآید. همین نکته در مورد تغییر جنسیت غیرضروری نیز وجود دارد و باید در حکم فقهی، به این ابعاد نیز توجه کرد.