فهرست مطالب
- 1 اشاره
- 2 فقه معاصر: مهمترین اشتباهاتی که تاکنون در موضوعشناسی فقه معاصر صورتگرفته است کداماند؟
- 3 فقه معاصر: کدام پیشفرضها و مبانی، در اشتباهاتِ صورت گرفته در تشخیص موضوعات مؤثر بوده است؟
- 4 فقه معاصر: باتوجهبه نقش مهم موضوع در استنباط حکم فقهی، آیا فهم فقیه آشنا به موضوع، اعتبار بیشتری دارد یا موضوعشناسی که صرفاً با فقه آشنایی دارد؟
- 5 فقه معاصر: در صورت اختلاف در تشخیص یک موضوع از سوی متخصصین آن، وظیفه فقیه چیست؟
- 6 فقه معاصر: برای موضوعشناسی بهتر و دقیقتر مسائل فقه معاصر، چه راهکارها و روشها و پیشنهادهایی دارید؟
اشاره
موضوعشناسی امر نوپدیدی به شمار نمیآید؛ اما توجه به آن و استفاده از دانشهای دیگر برای فهم موضوع، امری مستحدث است. یکی از مهمترین کارها برای موضوعشناسی بهتر در احکام فقهی، با تأسیس مرکز موضوعشناسی احکام فقهی در قم صورت گرفت. حجتالاسلام سید رضا پیمبرپور، معاون علمی این مرکز، در گفتگوی اختصاصی با فقه معاصر، از چالشهای موضوعشناسی در احکام فقهی گفته است. به باور وی، یکی از مهمترین اشتباهات صورت گرفته در موضوعشناسی احکام فقهی، عدم تلاش برای مکتبشناسی فقها پیرامون موضوعشناسی است. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه معاصر، با معاون علمی مرکز موضوعشناسی احکام فقهی، از نگاه شما میگذرد:
فقه معاصر: مهمترین اشتباهاتی که تاکنون در موضوعشناسی فقه معاصر صورتگرفته است کداماند؟
پیمبرپور: به نظر من، مهمترین اشتباه در موضوعشناسی، این است که دراینرابطه، مکتبشناسی نکردیم؛ به تعبیر دیگر، مبناهای حضرات فقها در تشخیص مفهوم و بهتبع در تطبیق مصداق در موارد روشن نشدن مفهوم، گردآوری و تحلیل نشده است. خیلی طبیعی است که حضرات فقها، هر کدام در مورد موضوعشناسی، مبانی ای را دارند و لو اینکه این مبانی را ابراز نکرده باشند. ما باید این مبانی را با مطالعه کتابهایشان در بیاوریم. بعضی از فقها، مبنای واحد دارند؛ یعنی برای استظهار، فقط از روایات استفاده میکنند. اما برخی مبنای ترکیبی دارند؛ یعنی علاوه بر روایات، از تاریخ هم استفاده میکنند. بعد از اینکه این مبانی گردآوری شد، باید تنقیح و تحلیل شود؛ آن گاه میتوان به یک فقیه اعتراض کرد که چرا که شمایی که مبنایتان اینگونه نیست، در این کتاب، به گونۀ دیگری موضوعشناسی کردهاید؟ چرا یک جا بهصورت ترکیبی عمل کردهاید و جای دیگری، بهصورت واحد؟ بنابراین یکی از موضوعات مهم این است که مکاتب موضوعشناسی شناسایی نشدهاند.
فقه معاصر: کدام پیشفرضها و مبانی، در اشتباهاتِ صورت گرفته در تشخیص موضوعات مؤثر بوده است؟
پیمبرپور: یکی از اشتباهات، عدم استفاده از علوم روز در موضوعشناسی است. بهعنوانمثال، بعضی از حضرات آمدند برای مقدار آب کر، وزن تعیین کردهاند. این حضرات اطلاع نداشتند که حجم مایعهای مختلف در یک ظرف، اگرچه یکسان است؛ اما الزاماً وزنهای یکسانی ندارند. مثلاً ما آب سنگین داریم و آب سبک. آب سنگین آن قدر چگالی بالایی دارد که انسانی که شنا بلد نباشد هم در آن غرق نمیشود اما آب سبک اینگونه نیست. مایعهای دیگر نیز همینگونهاند و به لحاظ وزنی، یک اندازه نیستند؛ بنابراین یکسانی حجم، به معنای یکسانی وزن مایعهای مختلف نیست. این اشتباه موجب شده است که در رساله علمیه، بسیاری از علما، برای آب کر، وزن تعیین کنند درحالیکه امام میگوید: این کار غلط است؛ بنابراین یکی از اشتباهات تأثیرگذار در موضوعشناسی، عدم استفاده از دانشهای دیگر برای فهم و کشف موضوعات است.
فقه معاصر: باتوجهبه نقش مهم موضوع در استنباط حکم فقهی، آیا فهم فقیه آشنا به موضوع، اعتبار بیشتری دارد یا موضوعشناسی که صرفاً با فقه آشنایی دارد؟
پیمبرپور: در درجۀ اول، فهم فقیه معتبر است. فقها فرمودهاند که فعلیت حکم، متوقف بر فعلیت موضوع است: «فعلیۀ الحکم تتوقف علی فعلیۀ الموضوع». موضوع خودش را باید پیدا بکند. چطوری میتوانیم بگوییم موضوع خودش را باید پیدا بکند؟ آن زمانی است که مفهومِ موضوع معلوم باشد. اگر مفهوم موضوع معلوم نباشد فقیه چطور میتواند بر طبق آن، حکم کند؟ باتوجهبه این مطلب و اینکه موضوع باید برای فقیه معلوم باشد تا بتواند حکم کند، به نظر میرسد فهم فقیهی که آشنا به موضوع است یقیناً و دقیقاً، اعتبار بیشتری دارد. بلکه حتی تعبیر «معتبرتر» نیز نادرست است؛ چرا که فقط نظر وی «معتبر» است نه نظر دیگری. کسی که آشنایی زیادی با دانش فقه ندارد، نمیتواند موضوع را از آن حیث که حکم بر آن مترتب میشود مورد مداقه و بررسی قرار دهد.
فقه معاصر: در صورت اختلاف در تشخیص یک موضوع از سوی متخصصین آن، وظیفه فقیه چیست؟
پیمبرپور: در این صورت، وظیفه فقیه، مراجعه به اصول عملیه است. وقتی مفهومِ موضوع روشن نیست شما نمیتوانید فتوا بدهید، بلکه باید بروید سراغ اصول عملیه. مثلاً وقتی مفهوم غنا برای ما مشخص نیست، نمیتوانیم حکم به حرمت آن بدهیم بلکه باید برویم به سراغ قدرمتیقنها و به آنها اخذ کنیم و در باقی، اصول عملیه مثل اصل برائت را جاری کنیم. اگر این کار را نکنیم، گرفتار تشریع میشویم که حرام است؛ زیرا باید این حکم را به خدا استناد بدهیم و اگر موضوع بهدرستی تبیین نشده باشد، استناد حکم به خداوند متعال، نادرست خواهد بود. علاوه بر تشریع، به بدعت نیز دچار خواهیم شد؛ زیرا عمل به حکم موضوعی که روشن نیست، در حقیقت بدعت در دین است.
فقه معاصر: برای موضوعشناسی بهتر و دقیقتر مسائل فقه معاصر، چه راهکارها و روشها و پیشنهادهایی دارید؟
پیمبرپور: بهترین راهکاری که ما الان در نظر داریم و ما از خدا خواستهایم تا به ما توفیق بدهد تا این کار را انجام بدهیم، ارتباط حوزه و مرکز و دانشگاه و مؤسسات همسو برای تعیین مبنای مشترک و ایجاد رشته موضوعشناسی در حوزه علمیه قم است. اگر این رشته در سطوح مختلف ارائه شود، کتاب درسی با سرفصلهای استاندارد نگاشته شود که مبانی گوناگون علمای متقدم و متأخر در آن تبیین گردد و سپس تدریس شود، آن وقت میتوان امید داشت که موضوعشناسی بهصورت دقیقتری صورت پذیرد. البته این کتابها هم باید تدریس شود و هم در سطوح بالاتر، مورد نقد قرار گیرد و از دل این مباحث و نقض و ابرامها، مبانی جدید به وجود آید. در این میان، از ظرفیت فراوان علوم جدید برای موضوعشناسی نیز نباید غافل شد؛ چرا که بدون بهرهگیری از این علوم، امکان موضوعشناسی دقیق وجود نخواهد داشت.