حجت‌الاسلام و المسلمین سید محمدمهدی رفیع‌پور تهرانی در گفتگوی اختصاصی با فقه معاصر:

پرونده مبادی فقه رسانه/17

ممکن است ما برای رسانه‎های دینی بگوییم پخش کردن موسیقی از آنها ممنوع است، چون موسیقی ولو مجاز هم باشد پیام دین نیست؛ ولی در رسانه‎های غیردینی یعنی رسانه عرفی اشکالی ندارد که در اثنای برنامه یک موسیقی حلالی هم پخش بشود.

اشاره

حجت‌الاسلام سید محمدمهدی رفیع‌پور تهرانی، چند سالی است که درس خارج فقه رسانه را در حوزه علمیه تهران برگزار می‌کند. وی که پس از سال‌ها تحصیل در حوزه علمیه قم و استفاده از اساتیدی همچون آیات تبریزی، وحیدخراسانی، شبیری‌زنجانی و حائری، به حوزه علمیه تهران رجعت کرده است، علاوه بر تحصیلات حوزوی، تحصیلات دانشگاهی را نیز تا مقطع دکترا ادامه داده است. به مناسبت تدریس درس خارج فقه رسانه، از او پیرامون چیستی فقه رسانه پرسیدیم. به باور نویسنده کتاب «درآمدی بر فقه رسانه»، فقه رسانه به‌خاطر نوپدید بودنش، هنوز مورد توافق فقها در مورد چیستی و شبکه مسائلش قرار نگرفته است؛ لذا باید چندسالی صبر کنیم تا این دانش نوپای فقهی، به ثبات و قرار نسبی برسد. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه معاصر، با این استاد و پژوهشگر فقه رسانه، به‌قرار زیر است:

 

فقه معاصر: فقه رسانه چیست و به چه موضوعاتی می‌پردازد؟

رفیع‌پور تهرانی: ما می‎توانیم این تعریف را برای آن انتخاب بکنیم که فقه رسانه یکی از فقه‎های مضاف است که به بحث‌وبررسی احکام و مقرّراتی وضعی و تکلیفی شریعت بر اساس مِتد و شیوه‎های مقبول و پذیرفته شده اجتهادی در حوزه مسائل رسانه می‌پردازد. ما می‎توانیم با این تعریف بحث خودمان را شروع بکنیم و درباره فقه رسانه گفتگو بکنیم. البته چون این علم و یا این شاخه از علم، نوپا و نوظهور هست، طبعاً یک چالش‎هایی در مورد حیطه فعالیت و یا تداخل و خروج بخشی از مسائل و یا همپوشانی با برخی از شاخه‌های دیگر فقه‌های مضاف دارد که اینها بعد از اینکه چند سالی مورد بحث‌وبررسی قرار بگیرد، دیگر کم‌کم محققین به یک توافق و یک قراردادی می‎رسند و جزئیات و حدومرز این دانش هم روشن خواهد شد.

فقه معاصر: تفاوت فقه رسانه با ابواب فقهی مشابه مانند فقه هنر، فقه فضای مجازی و فقه فرهنگ و غیره چیست؟

رفیع‌پور تهرانی: همان‌طور که در پاسخ به سؤال قبل عرض کردم، به‌خاطر نوپا بودن این دانش‎ها، تا حدّی با هم تداخل دارند. مثلاً بحث حرمت کذب و دروغ را الآن برخی در فقه رسانه مطرح می‎کنند، برخی در فقه فرهنگ و برخی هم در فقه هنر مطرح می‎کنند. به مناسبت اینکه کذب در رسانه بسیار مصداق دارد، در فقه رسانه؛ ازاین‌حیث که آثار فرهنگ فراوانی دارد، در فقه فرهنگ؛ و ازاین‌جهت که ممکن است اثری هنری مثل فیلم بر اساس یک فیلمنامه دروغ نوشته شود، در فقه هنر مطرح می‏شود.

البته یک سری مسائل هست که الآن ما نمی‎توانیم به‌صورت قطعی بگوییم که باید در فقه هنر باشند و در فقه رسانه نباشند و یا بالعکس! به نظر می‎رسد که باید یک مقداری صبر کرد تا دانش‎ها خودشان را عرضه بکنند و مصادیق آن را متفکرین و محققین عرضه بکنند و بعد کم‌کم به یک توافقی برسند؛ منتها مطلبی که در اینجا هست این است که جهت بحث هر یک از این مسائل، با هم فرق می‎کند؛ بدین معنا که اگر ما یک مسئله‌ای را در فقه هنر مطرح می‎کنیم باید ناظر به جنبه هنری آن باشد؛ و اگر آن را در فقه رسانه مطرح می‎کنیم باید ناظر به جنبه انتشار و اطلاع‌رسانی عمومی آن باشد. پس اگر به لحاظ موضوعی هم با یکدیگر همپوشانی داشته باشند، ولی از حیث جهت بحث، حتماً با هم تفاوت دارند. علاوه بر فقه هنر و رسانه، مسائل این دو باب فقهی، از حیث اینکه به‌نوعی یک بحث ارتباط‌جمعی هم هست در فقه ارتباطات هم می‎تواند مطرح شود؛ همچنین همه اینها زیر مجموعه فقه اجتماعی هم می‎توانند باشند که فقه اجتماعی هم خودش یکی از فقه‌هایی تازه و نوپا هست و تازه‌تأسیس شده هست؛ بنابراین باید به حیث و جهت بحث نگاه کرد و مسائل را ازاین‌جهت، در ذیل ابواب گوناگون فقهی سامان‌دهی نمود.

به‌عنوان نمونه، یک فیلمی که تهیه می‏شود، یک جنبه هنری دارد و افراد هستند که در آن نقش‌آفرینی می‌کنند و توانمندی‎های هنری خودشان را نشان می‎دهند؛ از جهتی که این فیلم می‌خواهد یک پیامی را به مخاطب منتقل کند یا یک مسئله اخلاقی را می‎خواهد تحسین یا تقبیح بکند، پس یک رسانه هم حتماً هست؛ و از جهت اینکه یک فرهنگ را می‎تواند در جامعه ما کلید بزند و آغازگر یک جنبش اجتماعی می‌تواند باشد، یک مسئله فرهنگی هست.

لذا این تداخل‎ها به نظر بنده اصلاً جای نگرانی ندارد و طبیعی هم هست که یک مسئله از چند جهت مورد بررسی قرار بگیرد، منتهی همان‌طور که تذکر دادم ما باید دقت بکنیم که جهت بحث هر کدام آن متفاوت است.

البته باز هم عرض می‌کنم که به‌خاطر اینکه اینها مسائلشان هنوز منقّح نشده و متفکرین تازه دارند مسئله‌یابی و منبع‌یابی نموده و بحث‎های خودشان را ارائه می‎کنند، یک مقداری این تداخل‎ها طبیعی به نظر می‎رسد و انتظاری که از کتاب طهارت و کتاب خمس و زکات و اینها داریم را نباید از این ابواب داشته باشیم؛ چون در مورد آنها چند قرن است که بحث و تحقیق شده است و متن‌های آن متن‌های استانداردی دارد که روی آنها، فقها بحث‌وبررسی کرده‌اند؛ ولی در مورد فقه رسانه، هنوز حتی متن‌های اولیه نیز تنظیم نشده‌اند.

فقه معاصر: ابواب و سرفصلها و مهم‌ترین مسائل فقه رسانه کدام هستند؟

رفیع‌پور تهرانی: از جهات مختلفی ما می‎توانیم نظام مسائل فقه رسانه را تبیین بکنیم و یک اساس‌نامه و به‌قول‌معروف یک دستور کاری برای فقه رسانه درست بکنیم.

اولاً: باید ببینیم که بحث ما دررابطه‌با تولیدکننده محتوا است یا مصرف‌کنندة آن. اگر می‌خواهیم در مورد تولید محتوای رسانه‎ای بحث کنیم، خب این یک سری احکامی دارد. یا در مورد تماشاچی یا بینندگان و شنوندگانی که مصرف‌کننده رسانه هستند صحبت کنیم، اینها یک احکام متفاوتی دارند. چه‌بسا یک چیزی باید در رسانه تولید بشود، مثلاً یک برنامه پزشکی و یک برنامه نظامی باید تولید بشود؛ ولی در ناحیه مخاطبی که می‎خواهد این برنامه را ببیند ممکن است حرام باشد؛ زیرا برای او ضرر دارد؛ لذا این دو حیث باید از یکدیگر تفکیک شوند.

ثانیاً: آیا بحث ما در مورد رسانه دینی است یا رسانه به‌صورت مطلق؟ منظورم از رسانه دینی آن رسانه‎ای است که محتوا و پیام‎های دینی را تولید و پخش و نشر می‎دهد؛ مثل رادیو قرآن، شبکه قرآن و منبر که یک رسانه سنّتی دینی است که در فرهنگ ما جا افتاده است. آیا ما می‎خواهیم احکام رسانه‎های دینی را مطرح کنیم و یا اینکه نه، احکام و قوانین مربوط به مطلق رسانه‎ها را بیان می‌کنیم؛ مثل رسانه‎های عرفی که برنامه‌های آشپزی، خیاطی، ورزش را پخش می‌کنند؟ طبیعتاً آن قداستی که در پخش برنامه‎های رسانه دینی هست در رسانه‎های غیردینی نیست. ممکن است ما برای رسانه‎های دینی بگوییم پخش کردن موسیقی از آنها ممنوع است، چون موسیقی ولو مجاز هم باشد پیام دین نیست؛ ولی در رسانه‎های غیردینی یعنی رسانه عرفی اشکالی ندارد که در اثنای برنامه یک موسیقی حلالی هم پخش بشود.

به نظر من خیلی مهم است که به این تقسیم‌بندی‌ها ما دقت کنیم و مسائل فقه رسانه را به‌صورت فلّه‌ای و درهم‌وبرهم فهرست نکنیم.

ثالثاً: باید بحث رسانه خصوصی و دولتی را از هم جدا بکنیم. الآن در زمانی زندگی می‎کنیم که اشخاص هم رسانه دارند. خیلی از افراد، هنرمندان، بازیگران، دانشمندان و نویسندگان برای خودشان، صفحه شخصی و رسانه خصوصی دارند. این در حالی است که بحث‌هایی که در رسانه دولتی مطرح است در رسانه‌های شخصی مطرح نیست.

مثلاً بودجۀ رسانه دولتی چطور باید تأمین بشود؟ آیا مردم باید پول بدهند تا دولتشان رسانه داشته باشد؟ آیا دولت خودش مستقیماً برای اداره رسانه باید از بیت‌المال بردارد یا می‎تواند بردارد؟ منابع مالی رسانه‌ها، بحث بسیار مهمی است که در رسانه اهمیت فراوانی دارد و این مسئله، میان رسانه خصوصی و دولتی تفاوت می‌کند.

پیش از اینکه این تقسیم‌بندی را انجام دهیم، اصلاً نباید وارد بحث از مسائل فقه رسانه شده و آنها را صرفاً پشت‌سرهم لیست کنیم.

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید