اشاره
کتاب «روایات فقه پزشکی» یکی از نخستین تلاشها برای تجمیع ادله روایی ابواب نوپدید فقهی است. به دیگر سخن، در کنار کتابهای زیادی که به واکاوی فقهی موضوعات فقه معاصر از جمله فقه پزشکی میپردازند، این کتاب، به دنبال توسعه فقه پزشکی با رویکرد مدیریت دانش است. در زیر گزارشی کوتاه از این کتاب میآید:
مشخصات کتاب
روایات فقه پزشکی، محمدعلی قاسمی و محمدحسن قاسمی، مرکز فقهی ائمه اطهار، ۱۴۰۲ش، ۶۱۶ صفحه.
مقدمه
کتاب «روایات فقه پزشکی» اثر محمدعلی قاسمی و محمدحسن قاسمی، به بررسی احکام فقهی و اصول اخلاقی در حوزه پزشکی از منظر اسلام میپردازد. این کتاب تلاش دارد تا ارتباط بین فقه اسلامی و مسائل پزشکی را بهطور جامع و دقیق مورد تحلیل قرار دهد و به بررسی مسائلی همچون حقوق بیماران، مسئولیتهای پزشکان، مسائل مرتبط با درمان، پیشگیری از بیماریها، و حقوق افراد در برابر دولت در زمینه پزشکی بپردازد. در این اثر، روایات معصومین (علیهم السلام) بهعنوان مبنای اصلی برای استخراج احکام فقهی، مورد استفاده قرار میگیرند.
کتاب در دو بخش اصلی تدوین شده است: بخش اول به اطلاعات مقدماتی و بررسی مفاهیم و تقسیمبندیهای روایات در زمینه پزشکی در دو فصل پرداخته و بخش دوم به روایات فقه پزشکی اختصاص دارد که در آن مسائل خاص پزشکی مانند اتلاف و ضمان پزشکان، تعیین جنسیت، سقطجنین، کالبدشکافی، معالجه توسط پزشک جنس مخالف و سایر مسائل پزشکی فقهی در سیزده فصل بهطور مفصل تحلیل شدهاند.
هدف این کتاب، فراهم آوردن یک مرجع معتبر برای پژوهشگران، پزشکان و دانشجویان فقه و پزشکی است تا بتوانند باتوجهبه اصول شرعی و فقهی، مسائل پزشکی را بهدرستی درک و در عمل به کار گیرند.
بخش اول: اطلاعات مقدماتی
فصل اول: مفاهیم و تقسیم روایات از لحاظ سنت
در این فصل، تقسیمبندیهای مختلفی برای روایات در فقه پزشکی مطرح میشود. روایات در فقه اسلامی میتوانند به دستههای مختلفی تقسیم شوند که شامل روایات معتبر (صحیح)، حَسَن، ضعیف و حتی جعلی میشوند. در مسائل پزشکی، بهویژه، باید روایات صحیح و مستند را از روایات ضعیف و غیرمعتبر تمیز داد، زیرا اشتباه در استناد به روایات غیرصحیح میتواند منجر به تصمیمگیریهای نادرست در عرصه پزشکی شود.
طبقهبندی روایات:
- روایات صحیح: این روایات از منابع معتبر و رجال صحیح استخراج میشوند و در فقه پزشکی بهعنوان مبنای اصلی تصمیمگیری استفاده میشوند.
- روایات حسن: روایات حسن بهطور عمومی قابل اعتماد هستند و بهعنوان مرجع در مسائل غیرقطعی در نظر گرفته میشوند.
- روایات ضعیف: روایات ضعیف بهدلیل داشتن سند یا رجال غیرموثق، معمولاً برای استنباط حکم پزشکی استفاده نمیشوند.
- روایات جعلی: این روایات در واقع ساختهوپرداخته شدهاند و هیچگونه اعتبار فقهی یا علمی ندارند.
این تقسیمبندی در فقه اسلامی کمک میکند که پزشکان و فقیهان در مواجهه با مسائل پزشکی، از روایات معتبر استفاده کنند و از پذیرش احکام نادرست یا متضاد با واقعیت پزشکی جلوگیری نمایند.
فصل دوم: توثیقات عام
در این فصل، به موضوع توثیق روایات پرداخته میشود. توثیق به معنای تأیید صحت یک روایت است که برای تشخیص اعتبار آن استفاده میشود. در فقه پزشکی، این موضوع بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه باتوجهبه تأثیرات گستردهای که تصمیمات پزشکی بر سلامت جسم و روان افراد دارند، تنها باید از روایات معتبر و صحیح برای تشخیص حکم فقهی آنها استفاده کرد. درصورتیکه یک روایت ضعیف یا جعلی به کار گرفته شود، ممکن است احکام نادرستی برای درمان بیماریها مدنظر قرار گیرد.
بخش دوم: روایات فقه پزشکی
فصل اول: اتلاف و ضمان پزشکان
در این فصل، به موضوع مهم اتلاف و ضمان پزشکان پرداخته میشود. به نظر نویسندگان، اتلاف به معنی آسیب یا خسارت وارد شدن به بیمار است که ممکن است بهطور عمدی یا غیرعمدی اتفاق بیفتد. پزشکان باید نسبت به مسئولیتهای قانونی و اخلاقی خود در قبال بیماران آگاه باشند. درصورتیکه پزشک بهطور غیرمجاز و بر اثر خطا یا ناتوانی در تشخیص، به بیمار آسیب وارد کند، باید مسئولیت آن را بپذیرد.
به نظر نویسندگان، روایت «مَنْ قَتَلَ غَیرَ قَتِيلٍ فَعَلَيْهِ دِیَةٌ» (امام صادق(ع)» بیان میکند که هرگاه کسی بهطور غیرمجاز و یا خطا به دیگری آسیب وارد کند، باید دیه یا جبران خسارت کند. در فقه پزشکی، این حدیث به پزشکان یادآوری میکند که مسئولیت اخلاقی و شرعی آنها در درمان بیماران، ایجاب میکند که هرگونه آسیب وارد شده به بیمار را جبران کنند.
فصل دوم: بررسی روایات مربوط به باروری
فصل دوم از بخش دوم کتاب «روایات فقه پزشکی» به موضوع باروری و احکام فقهی مربوط به آن میپردازد. این فصل شامل بررسی روایات اسلامی در خصوص باروری، نقش پزشکی در کمک به فرآیند باروری، و مسائل مرتبط با تولیدمثل است. در فقه اسلامی، مسئله باروری از جنبههای مختلفی بررسی میشود؛ از جمله از دیدگاه طبیعی، پزشکی، اجتماعی و اخلاقی.
در فقه اسلامی، باروری بهعنوان یکی از مهمترین اهداف زندگی زناشویی تلقی میشود و توجه ویژهای به مسائل مربوط به تولیدمثل، تربیت فرزند، و حفظ نسل در جوامع اسلامی شده است. در این راستا، روایات مختلفی از معصومین (علیهم السلام) بهمنظور تبیین اهمیت باروری و تأثیر آن بر زندگی انسانها آمده است. این روایات نهتنها به تأکید بر ایجاد نسل و پرورش نسل انسانی اشاره دارند، بلکه به اهمیت بهداشت و شرایط مناسب برای باروری نیز پرداختهاند.
مسائل و موضوعات مطرح در روایات باروری عبارتاند از:
- حمایت از باروری و تکثیر نسل: در بسیاری از روایات آمده است که باروری و ایجاد نسل، یکی از اهداف مهم ازدواج است. در اسلام، باروری یک عمل پسندیده محسوب میشود و بر آن تأکید شده است.
- پزشکی و درمان مشکلات باروری: در برخی روایات، بر استفاده از روشهای پزشکی برای کمک به باروری و درمان مشکلات تولیدمثل تأکید شده است. پزشکان در جوامع اسلامی موظف به ارائه درمانهای شرعی و مطابق با موازین فقهی برای افرادی هستند که با مشکلات باروری مواجهاند.
- ممنوعیت برخی روشهای پزشکی مرتبط با باروری: در برخی روایات، روشهای خاصی مانند «تلک» (مفصلسازی جنسی)، «معلّقسازی» یا دستکاری در جنسیتها (مانند انتخاب جنسیت فرزند) مورد نقد قرار گرفته و تأکید شده است که این اقدامات درصورتیکه با اصول اسلامی مخالف باشند، مجاز نیستند.
- ملاحظات اخلاقی در درمان باروری: در این روایات، علاوه بر تأکید بر ملاحظات پزشکی، نکات اخلاقی دررابطهبا باروری نیز مطرح است. رعایت کرامت انسانی در فرآیندهای درمانی و عدم آسیب به فرد یا خانوادهای که با مشکلات باروری مواجه هستند، از اصول اصلی در اسلام است.
به نظر نویسندگان، یکی از روایات مشهور در این زمینه، روایتی از امام صادق (علیه السلام) است که میفرمایند: «وَ تَزَوَّجُوا وَ لَا تَکُونُوا فِی خَوْفٍ أَنْ یَفْنِي نَسْلَكُمْ، وَ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَلا فِی کِتَابِهِ وَ یَفْتَحُ لَکُم الرَّحْمَةَ وَ النِّعْمَةَ:[۱] ازدواج کنید و از نابودی نسل خود نترسید، زیرا خداوند در کتاب خود رحمت و نعمتهای خود را برای شما گشوده است».
این روایت نشاندهنده اهمیت باروری و تولید نسل در اسلام است. خداوند در قرآن کریم و همچنین از زبان امام معصوم، به اهمیت ازدواج و تولید نسل اشاره کرده است و تأکید میکند که از لحاظ دینی و شرعی نباید از فرزندآوری واهمه داشت. در واقع، این حدیث بهطور خاص به مسلمانان توصیه میکند که در جامعه اسلامی برای رشد نسل و حفظ کرامت انسانی، فرزندآوری را انجام دهند و نباید از آن ترسی به دل راه دهند.
فصل سوم: تعیین جنسیت
در این فصل، به بررسی فقهی تعیین جنسیت پرداخته میشود. تعیین جنسیت یکی از مسائل پزشکی است که با پیشرفت علم ژنتیک و تکنولوژیهای جدید، اهمیت بیشتری یافته است. در فقه اسلامی، این مسئله از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار میگیرد و باتوجهبه اینکه جنین بهعنوان یک موجود زنده و دارای حق حیات شناخته میشود، تغییر جنسیت آن باید با رعایت اصول شرعی انجام گیرد.
به نظر نویسندگان، روایت «من غیّرها لا توجد براءة» از امیرالمؤمنین (علیه السلام) تأکید میکند که باید معیارهای مشخص و شرعی برای تعیین جنسیت وجود داشته باشد. در فقه اسلامی، تغییرات در بدن جنین باید با دقت انجام گیرد و هیچگونه دستکاری غیرضروری در آن پذیرفته نمیشود.
فصل چهارم: راههای پیشگیری از بچهدار شدن و روایات عزل
در این فصل، بررسی میشود که آیا در اسلام استفاده از روشهای پیشگیری از بارداری از جمله عزل (واژینال کانتراسپشن) مجاز است یا خیر؟ بر اساس روایات اسلامی، این روشها بهعنوان روشهایی مجاز شناخته میشوند.
به نظر نویسندگان، روایت «لا بأس بالعزل» از امام صادق(ع)، بیان میکند که استفاده از روشهای پیشگیری از بارداری همچون عزل مجاز است، بهشرطی که توافق طرفین وجود داشته باشد و هیچگونه ضرر شرعی به هیچکدام از طرفین وارد نکند.
فصل پنجم: روایات درمان
فصل پنجم از کتاب «روایات فقه پزشکی» به روایات درمان اختصاص دارد، که در آن به مسائلی مانند درمان بیماریها، روشهای درمانی و مسئولیتهای پزشکان پرداخته شده است. در این فصل، روایات متعددی وجود دارد که به اهمیت درمان، استفاده از دارو و روشهای مختلف درمانی اشاره دارند.
به نظر نویسندگان، روایتی از امام علی (علیه السلام) که میفرمایند: «تَدَاوَوْا فَإِنَّ اللَّهَ جَعَلَ لِکُلِّ دَاءٍ دَوَاءً:[۲] درمان کنید، زیرا خداوند برای هر بیماری دارویی قرار داده است»، یکی از مهمترین روایات در زمینه درمان پزشکی است. در این حدیث، بهطور آشکار تأکید شده که هر بیماریای درمانی دارد و افراد باید بهدنبال یافتن درمان مناسب باشند. این بیان نهتنها از نظر دینی بلکه از منظر علمی نیز درست است؛ زیرا علم پزشکی همواره به جستوجو برای یافتن درمانهای مناسب برای بیماریها پرداخته است.
در حقیقت، این روایت به پزشکان و متخصصان تأکید میکند که باید برای درمان بیماران خود بهطور علمی و شرعی اقدام کنند و در این مسیر از هیچگونه کمک علمی یا طبی کوتاهی نکنند. همچنین، این روایت بهطور غیرمستقیم نشاندهنده این است که استفاده از علم پزشکی و داروهای علمی نهتنها مجاز بلکه توصیه شده است، بهشرط آنکه با اصول شرعی و اخلاقی تطابق داشته باشد.
فصل ششم: سقطجنین
فصل ششم از کتاب «روایات فقه پزشکی» به سقطجنین پرداخته است که موضوعی حساس و پیچیده در فقه اسلامی است. در این فصل، به بررسی روایات مربوط به سقطجنین، شرایط آن و احکام فقهی در این زمینه پرداخته میشود.
به نظر نویسندگان، روایتی از امام علی (علیه السلام) که میفرمایند: «مَن قَتَلَ وَلَدَهُ غَیرَ مُحِقٍّ فَجَاءَ یَوْمَ القِیَامَةِ وَ قَتْلُهُ فِي یَدِهِ:[۳] هر کس که فرزند خود را بدون دلیل شرعی بکشد، در روز قیامت در حالی خواهد آمد که قتل او در دستش است»، بهصراحت به موضوع کشتن فرزند اشاره دارد و بهطور ویژه بر اهمیت حق حیات کودک تأکید میکند. در فقه اسلامی، سقطجنین و قتل غیرمجاز کودک نهتنها از لحاظ اخلاقی بلکه از نظر دینی نیز محکوم است. در این روایت، امام علی (علیه السلام) بهطور خاص بیان میکنند که اگر فردی فرزند خود را بدون مجوز شرعی بکشد (که سقطجنین غیرمجاز میتواند یکی از این موارد باشد)، او در روز قیامت باید با پیامدهای سنگین این عمل روبهرو شود.
در اسلام، سقطجنین تنها در شرایط خاصی مانند تهدید جان مادر و درصورتیکه ادامه بارداری به خطر جدی برای مادر منجر شود، مجاز است. اما در غیر این صورت، سقطجنین بهطورکلی حرام است و طبق اصول فقهی، قتل نفس انسانی در هر مرحلهای از رشد، بهویژه در مراحل اولیه بارداری، درصورتیکه برای دلایل غیرشرعی انجام شود، گناه بزرگی محسوب میشود.
فصل هفتم: کالبدشکافی و تشریح
فصل هفتم از کتاب «روایات فقه پزشکی» به کالبدشکافی و تشریح پرداخته است. در این فصل، بررسی احکام فقهی مربوط به کالبدشکافی، تحقیق پزشکی قانونی و شرایط خاصی که در آنها کالبدشکافی مجاز است، مطرح میشود.
یکی از روایات مطرح دراینرابطه، روایتی از امام علی (علیه السلام) است که میفرمایند: «لا تَفَجُّوا قُبُورَ مَنْ تَمُوتُونَ إِلَّا إِذَا کَانَتْ حَاجَةً فِي ذَارِكَ وَ إِذَا لَمْ تَكُونُوا فِي ذَارِكَ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ فِي كُلِّ شَيْءٍ يَعْلَمُ:[۴] قبر کسانی که میمیرند را شکسسته نکنید مگر آنکه نیاز به این کار باشد. و اگر نیازی به آن نداشته باشید، بدانید که خداوند در هر چیزی آگاه است.»
به نظر نویسندگان، این روایت بهطور غیرمستقیم به مسئله کالبدشکافی اشاره دارد. در فقه اسلامی، کالبدشکافی یا تشریح جسد انسان فقط در شرایط خاصی مانند تحقیقات پزشکی قانونی، آموزش پزشکی یا نیاز به تعیین علت مرگ مجاز است. همچنین این کار باید با احترام به کرامت انسانی و در چارچوب موازین شرعی انجام شود. درصورتیکه تشریح بدن انسان بهدلیل تحقیق علمی و پزشکی و با رعایت اصول اخلاقی و قانونی انجام شود، بهطورکلی مجاز است. اما اگر این کار بدون دلیل شرعی و ضرورت قانونی صورت گیرد، حرام است.
در این روایت، امام علی (علیه السلام) به مسلمانان توصیه میکنند که از کالبدشکافی اجساد بهطور غیرضروری خودداری کنند و تنها درصورتیکه نیاز شرعی و قانونی به آن وجود داشته باشد، این کار انجام شود. این امر در حقیقت بهمنظور جلوگیری از سوءاستفاده و رعایت احترام به اجساد انسانها است.
فصل هشتم: معاینه و درمان بهوسیله پزشک از جنس مخالف
در فقه اسلامی، مسئله معاینه و درمان بیماران توسط پزشکان از جنس مخالف بهطور ویژه مورد توجه است. در شرایط خاص، بهویژه در موارد اضطراری، معاینه و درمان از سوی پزشک از جنس مخالف ممکن است مجاز باشد، اما در شرایط معمولی، نیاز است که از پزشک همجنس استفاده شود.
روایت «مَا أَحَلَّ اللَّهُ لِعِبَادِهِ فِی الْحَاجَاتِ» از امیرالمؤمنین (علیه السلام) تأکید میکند که در شرایط ضروری و اضطراری، احکام شریعت ممکن است تسهیل شوند؛ لذا درصورتیکه بیمار دچار مشکلی شود که به درمان فوری نیاز داشته باشد و پزشک از جنس همجنس موجود نباشد، استفاده از پزشک از جنس مخالف مجاز خواهد بود.
فصل نهم: اضرار به نفس و دیگران
در فقه اسلامی، اضرار به نفس و دیگران (آسیب رساندن به خود یا دیگران) بهطور قطعی حرام است. در پزشکی، هرگونه درمان یا عمل جراحی که باعث آسیب به بیمار شود، باید با دقت و بر اساس مصلحت بیمار صورت گیرد. اگر پزشک بخواهد اقدامی انجام دهد که احتمال آسیب به بیمار را در پی داشته باشد، باید تمام جوانب را بسنجید و از هرگونه عمل خطرناک خودداری کند.
روایت «لَا ضَرَرَ وَلَا ضِرَارَ» از امیرالمؤمنین (علیه السلام)، بر این نکته تأکید دارد که نباید هیچگونه آسیبی به خود یا دیگران وارد شود. در فقه پزشکی، پزشکان باید تمام احتیاطها را در نظر بگیرند و از هرگونه عمل یا درمانی که ممکن است به بیمار ضرر برساند، خودداری کنند.
فصل دهم: افشای اسرار بیمار
یکی از اصول مهم در فقه پزشکی، حفظ اسرار بیمار است. پزشک موظف است تمامی اطلاعات پزشکی و شخصی بیمار را حفظ کند و تنها در موارد ضروری و با اجازه بیمار یا مجوز قانونی، آنها را افشا کند. این اصل در فقه اسلامی نیز با تأکید بر حرمت غیبت و افشای اسرار افراد، معتبر است.
روایت «الْمُؤْمِنُ مَأْمُونٌ عَلَى دَمِهِ وَ عِرْضِهِ وَ مَالِهِ» از امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر اهمیت حفظ کرامت و حریم شخصی افراد تأکید دارد. طبق این روایت، پزشکان باید اطلاعات بیمار را حفظ کنند و از هرگونه افشای غیرضروری آن جلوگیری کنند.
فصل یازدهم: روایات عیوب باعث فسخ نکاح
فصل یازدهم از کتاب «روایات فقه پزشکی» به عیوب موجب فسخ نکاح اختصاص دارد. در این فصل، به بررسی روایات مربوط به عیوبی که موجب فسخ عقد نکاح میشوند پرداخته میشود، بهویژه آن دسته از عیوبی که میتوانند بهطور فقهی و شرعی به فسخ ازدواج منجر شوند. در اینجا یک روایت در این زمینه آورده میشود که به مسائل مربوط به فسخ نکاح در اثر عیوب خاص اشاره دارد.
به نظر نویسندگان کتاب، روایتی از امام علی (علیه السلام) که میفرمایند: «فَإِنَّهُ لَا قِبَلَ لَکِ فِیهِ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکِ حَقٌّ فِی فَسْخِ النِّكَاحِ:[۵] اگر در مرد عیبی باشد که موجب فسخ نکاح شود، زن میتواند درخواست فسخ کند، مگر آنکه دلیل شرعی برای آن نداشته باشد.»، بهطور خاص به مسئله فسخ نکاح بهدلیل عیوب اشاره دارد. در فقه اسلامی، برخی از عیوب جسمی یا اخلاقی که در یکی از طرفین عقد نکاح وجود دارد، میتواند موجب فسخ عقد ازدواج شود. در این روایت، امام علی (علیه السلام) میفرمایند که اگر مرد دچار عیوبی باشد که بر اساس فقه اسلامی موجب فسخ نکاح است، زن میتواند این خواسته را مطرح کند، البته بهشرط آنکه دلیل شرعی برای آن وجود داشته باشد.
فصل دوازدهم: ملاک بکارت
فصل دوازدهم از کتاب «روایات فقه پزشکی» به ملاک بکارت پرداخته است. در این فصل، به بررسی روایات مربوط به بکارت و ملاکهای فقهی آن در اسلام اشاره شده است. مفهوم بکارت در فقه اسلامی هم بهطور عمده به مسائل مربوط به ازدواج و عواقب آن توجه دارد و در این فصل موضوعاتی مانند مفهوم بکارت، احکام آن و شرایط مختلف مرتبط با آن بررسی میشود. در اینجا، بهعنوان نمونه، یک روایت در این زمینه آورده میشود.
امام علی (علیه السلام): «وَ لَا بَکَرَتِ الْمَرْأَةُ إِلَّا بِفَارِغٍ وَ لَا تَحْتَسِبْنَ أَنَّ النَّكَاحَ قَبْلَ زَمَانِهِ يَحِلُّ:[۶] بکارت زن تنها در صورتی صحیح است که از طریق زناشویی و نزدیکی صورت گرفته باشد. و هیچگاه نباید فکر کنید که ازدواج قبل از زمان خود میتواند بر این ملاک تأثیر بگذارد».
این روایت به مسئله بکارت و ملاک شرعی آن پرداخته است. در فقه اسلامی، بکارت به معنای وجود پرده بکارت در زن است که یک معیار مهم برای اثبات عدم ارتباط جنسی پیش از ازدواج محسوب میشود. امام علی (علیه السلام) در این روایت بهوضوح بیان میکنند که بکارت تنها در صورتی است که از طریق ازدواج و بهدنبال رابطه زناشویی مشروع به وجود آمده باشد.
این حدیث بهطور غیرمستقیم نشان میدهد که ازدواج پیش از زمان مشخصشده و بدون شرایط شرعی، نمیتواند تأثیری در حفظ بکارت داشته باشد و حتی ممکن است مشکلاتی را ایجاد کند. در فقه اسلامی، بکارت بهعنوان یک ویژگی مهم برای زن در نظر گرفته میشود و تنها پس از رابطه زناشویی مشروع و همبستر شدن قانونی با همسر بهطور شرعی، زائل میشود.
فصل سیزدهم: روایات وظایف دولت و دیگران در برابر بیماران
فصل سیزدهم از کتاب «روایات فقه پزشکی» به روایات وظایف دولت و دیگران در برابر بیماران اختصاص دارد. در این فصل، به بررسی مسئولیتهای دولت، جامعه و افراد نسبت به بیماران و نحوه تأمین حقوق آنها پرداخته میشود. در این زمینه، روایات زیادی از معصومین (علیهم السلام) وجود دارد که به مسئولیتهای جامعه در قبال درمان و حمایت از بیماران اشاره دارند. در اینجا یک روایت مهم در این زمینه آورده میشود.
امام علی (علیه السلام): «وَ لَا تَکُونُوا أَعْوَانًا لِلظَّالِمِينَ عَلَى مَرَضَاكُمْ وَ لَا تَکُونُوا أَحْوَاجًا لِفِقَارِكُمْ:[۷] و شما نباید در جهت کمک به ظالمان در مشکلات و بیماریهای خود باشید و نباید به وضع فقیرانه خود افتاده و محتاج شوید.»
این روایت بهطور مستقیم به وظایف دولت و جامعه در قبال بیماران اشاره دارد. در این روایت، امام علی (علیه السلام) بر لزوم حمایت از بیماران و پرهیز از ظلم و بیتوجهی به وضعیت آنان تأکید دارند. پیام اصلی این روایت این است که جامعه و دولت باید از بیماران حمایت کنند و نگذارند که مشکلات اقتصادی و اجتماعی بر آنها تأثیر منفی بگذارد. همچنین، ایشان هشدار میدهند که نباید در شرایطی قرار گرفت که بیماران مجبور شوند از ظلمهای دولت یا دیگران رنج ببرند.
[۱]. من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۵۰.
[۲]. نهج البلاغه، خطبه ۲۳۱.
[۳]. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۲.
[۴]. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۸.
[۵]. الکافی، ج۵، ص۳۷۹.
[۶]. الکافی، ج۵، ص۳۶۵.
[۷]. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۷.