پژوهشگر آثار مرحوم محمدحسین تهرانی، در گفتگوی اختصاصی با فقه معاصر مطرح کرد:

مبادی فقه اقتصاد / ۲۵

هرچند تصریح نشده که ایشان به یک نظام اقتصادی اسلامی قائل شده باشند و یا اینکه در این خصوص اثری را مرقوم فرموده باشند؛ اما بعید به نظر نمی‌رسد، چه اینکه ایشان هم عصر شهید سید محمدباقر صدر نویسنده کتاب گران‌سنگ اقتصادنا بوده و در آن دوره‌ای که مسئله اقتصاد در نظام اسلامی مطرح شد، بیشتر علما هم نظر با ایشان بودند و نظام اقتصادی کفر را بر نمی‌تابیدند؛ لذا ایشان نیز همانند دیگر علمای اسلامی، اقتصاد را تنها ابزاری می‌دانستند

اشاره: مرحوم آیت‌ﷲ سید محمدحسین حسینی تهرانی، اگرچه بیشتر به مسلکی خاص در فلسفه و عرفان شهره است اما مبانی منحصربه‌فردی در دانش‌های دیگر اسلامی و انسانی نیز دارد. یکی از این مبانی، مسئله اقتصاد است. مرحوم تهرانی که به تصلّب بر نصوص و عدم تخطی از آنها شهره است، همین مسیر را در اقتصاد نیز ادامه می‌دهد و به باور یکی از شاگردانش، به‌هیچ‌وجه از مبانی اقتصادی مطرح در قرآن و سنت کوتاه نمی‌آید. حجت‌الاسلام محمدرضا کریمی در این گفتگوی اختصاصی، از ابعاد اقتصادی نظریات مرحوم تهرانی سخن گفته است.

فقه معاصر: آیا مرحوم علامه طهرانی قائل به وجود نظام اقتصادی اسلام در مقابل سایر نظام‌های اقتصادی بودند؟

کریمی: علامه تهرانی هرچند بیشتر مشرب فلسفی، عرفانی و قرآنی داشتند اما نباید از نظر دور داشت که درعین‌حال ایشان، شخصیتی جامع و مسلط به علوم و فنون متعدد بودند. این یک واقعیت است که دانشمندان اسلامی به جهت ارتباط جدی‌ای که با متون علمی دارند و از منبع لایزال الهی بهره می‌برند، هر چند ممکن است تصریحاً وارد حیطه‌های تخصصی آکادمیک مثل اقتصاد و سیاست و جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و مدیریت و غیره نشده باشند اما سخن همان است که ایشان گفته‌اند. در حقیقت منظورم این است که ایشان رسماً در بسیاری از علوم صاحب‌نظر بودند هرچند تصریح نشده باشد. علت هم همان اتصال به دریای ثقل اکبر و ثقل اصغر است که آرزوی همه انسان‌هاست تا بتوانند بر سر چشمه علوم نشسته و جرعه نوشی کنند.

اما به طور خاص، راجع به علم اقتصاد، بیشتر نظرات علامه در چند کتاب و مرقومه خاص به چشم می‌خورد که عبارت‌اند از

  1. کتاب رساله نکاحیه یا همان کتاب مشهور به «کاهش جمعیت، ضربه‌ای سهمگین بر پیکره اسلام» که تیزبینی و پختگی نظر ایشان در این کتاب، ملت‌های مسلمان را به پهنای یک قرن متحیر خود کرده است.
  2. نامه‌ای که در نقد و اصلاح پیش‌نویس قانون اساسی در اوایل انقلاب شکوهمند اسلامی مرقوم داشتند.
  3. کتاب «رساله بدیعیه» که در تفسیر آیه مبارکه الرجال قوامون علی النساء در سال ۱۴۰۳ قمری به رشته تحریر درآمده است.

در دیگر کتب ایشان نیز جملاتی دراین‌رابطه هست لکن تمرکز نظرات اقتصادی، بیشتر در این آثار است.

اما پاسخ سؤال فوق، بر دو وجه است: اول اینکه آیا ایشان نظام‌های اقتصادی غیراسلامی را می‌پسندد یا خیر؟ که پاسخ این بخش کاملاً روشن است: خیر، ایشان به‌هیچ‌عنوان، تحت نظرات کفار و غرب نمی‌روند. ایشان در بخشی از مرقومه خود، تصریح دارد که معیار ۴ سال برای ریاست جمهوری را غربی دانسته و دلیل آن را این گونه متذکر شده‌اند که این معیار از غرب اخذ شده است.

اما بخش دیگر این است که آیا نظامی به اسم نظام اقتصادی اسلامی را می‌پذیرند یا خیر؟ در پاسخ باید گفت: هرچند تصریح نشده که ایشان به یک نظام اقتصادی اسلامی قائل شده باشند و یا اینکه در این خصوص اثری را مرقوم فرموده باشند؛ اما بعید به نظر نمی‌رسد، چه اینکه ایشان هم عصر شهید سید محمدباقر صدر نویسنده کتاب گران‌سنگ اقتصادنا بوده و در آن دوره‌ای که مسئله اقتصاد در نظام اسلامی مطرح شد، بیشتر علما هم نظر با ایشان بودند و نظام اقتصادی کفر را بر نمی‌تابیدند؛ لذا ایشان نیز همانند دیگر علمای اسلامی، اقتصاد را تنها ابزاری می‌دانستند و همچنان که در بیانیه گام دوم تصریح شده است اقتصاد، هدف جامعة اسلامی نیست، امّا وسیله‌ای است که بدون آن نمی‌توان به هدف‌ها رسید. (ر. ک بیانیه گام دوم) بنابراین شاید بتوان گفت که جناب علامه طهرانی قطعاً نظام اقتصادی غیراسلامی را قائل نبوده ولی احتمالاً به‌نظام اقتصادی اسلامی تمایل داشته است.

فقه معاصر: مهم‌ترین پیش‌فرض‌ها و مبانی که ایشان برای نظام اقتصادی اسلام در نظر داشتند چه اموری بود؟

کریمی: راجع به پیش‌فرض‌ها و مبانی ایشان در اقتصادِ برخاسته از اسلام، می‌توان به مرقومه ایشان مراجعه کرد. ایشان در نامه‌ای، نقد و اصلاح پیش‌نویس قانون اساسی اصلی را پیشنهاد دادند که چند فراز از آن، جالب توجه است؛ مثلاً می‌فرمایند: هرگونه معاملاتی که منجر به بهره‌کشی از پول گردد، مانند معاملات ربوی، فاسد است. ایشان در مرقومه خود تصریح دارند که:

«بلی، به‌عنوان اصول کلیّه اسلامیّه می‏توان احکامی را از قرآن و سنّت اخذ نمود، مانند اصل مالکیّتِ مشروع، یا اصل حرمت ربا، و سیستم بانک‌داری‌های رَبَوى، و اصل حریّت و آزادی‏های مشروع، و اصل عدم جواز تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی و امثال‌ذلک و آن را به‌عنوان ضوابط کلّیّه که در تمام امور و شئون مورد استفاده قرار می‏گیرد و انحصار به موردی ندارد، به‌عنوان اصول اسلامیه تدوین نمود، همانند اصول فقه که فقها به علّت عمومیّت و کلیّت آن، آن را جدا و دسته‌بندی نموده و در مقدّمه فقه قرار می‏دهند.»

به‌طورکلی، ایشان مبانی اصیل اسلامی که در قران و سنت موجود است را پیش‌فرض و مبنای غیرقابل‌تغییر در نظریه مبارک خود می‌دانند و همانند سایر علمای اسلام، هر آنچه خارج از این دو منبع الهی باشد را بر نمی‌تابند؛ بنابراین می‌توان گفت مبانی ایشان متخذ از کتاب و سنت است که اساتید اقتصاد اسلامی در کتب و مقالات متعدد، آن موارد را برشمرده‌اند.

فقه معاصر: دیدگاه‌های خاص ایشان دررابطه‌با اقتصاد اسلامی و فقه اقتصادی چه اموری بود؟

کریمی: در مورد دیدگاه خاص ایشان قبلاً به عرض رسید که به جهت اینکه دررابطه‌با اقتصاد، نوشته مجزایی ندارند چنانچه دیدگاه خاصی هم باشد متأسفانه ثبت نشده است، لذا نمی‌توان نظریه خاصی را به ایشان نسبت داد. البته طبق قاعده «عدم الوجدان لایدل علی عدم الوجود» چیزی که پیدا نشده دلالت بر نبودن نمی‌کند، لذا شاید افرادی باشند که باخبر بوده و از دیدگاه‌های خاص علامه مطلع باشند لکن مع‌الوصف دررابطه‌با مسئله جمعیت که ایشان کتاب مستقلی دارند دیدگاه خاصی از ایشان مطرح است. این مطلب فرع بر این است که مخاطب اقتصاد، جمعیت را ازاین‌جهت بپذیرد که انسان به‌عنوان یک نیروی کاری دارای ارزشی اقتصادی و بالاتر است؛ چه اینکه مسئله جمعیت در اقتصاد از ۳ جهت طرح می‌شود: یکی، زاد و ولد؛ دیگری، مرگ‌ومیر؛ و حیطه سوم، مهاجرت. حضرت علامه در کتاب رساله نکاحیه، مطلب را از ازدیاد نسل مطرح می‌فرمایند. همچنان که قبلاً عرض شد ایشان بر اصول قرآنی و روایی اصرار داشته و به‌هیچ‌عنوان کوتاه نمی‌آیند. بر همین اساس ازدیاد نسل، حفظ اولاد و نیز عدم قتل فرزند را حرام شرعی دانسته تا جایی که تصریح دارند: «اینها همه آیاتی است که دلالت بر حرمت قتل فرزند دارد، خواه فرزند بزرگ باشد خواه کوچک، خواه پسر باشد خواه دختر، خواه ناقص‌الخلقه و عقب‌افتاده باشد خواه تام‌الخلقه و کامل. نه پدر و نه مادر و نه دولت و نه حاکم و نه هیئت پزشکی و نه غیرهم حق کشتن و ازبین‌بردن این بچه را ندارند، خواه به‌وسیله آلت قتاله باشد، خواه به‌وسیله تزریق داروی سمی خواه به هر وسیله دیگری که بعداً کشف شود» (ر.ک. رساله نکاحیه ص ۲۳)

ایشان در مورد ارزش اجتماعی یک انسان، تنها به قدرت تولید اقتصادی انسان که یک معیار غربی است اکتفا نمی‌فرمایند بلکه تصریح دارند که اگر زنی بجای کار در صنایع، فرزند آورده و بزرگ کرده و تحویل اجتماع دهد خدمات وجود خود را در اعلاترین درجه با ضریب تعداد فرزندان خود بالا برده است.

از دیگر نظریات خاص علامه طهرانی، مخالفت شدید با فرضیه مالتوسی در زمینه جمعیت است که در چندین بخش از کتاب رساله نکاحیه به این مطلب پرداخته است. البته این مخالفت به شکل جدی‌تر دررابطه‌با اهداف سیاسی و اقتصادی استعمار در کشورهای اسلامی بوده و در این زمینه به جد ایستاده و استدلال می‌آورد. (ر.ک رساله نکاحیه ص ۹۶). در اینجا این نکته را متذکر می‌شوم که فرضیه مالتوس دررابطه‌با کنترل جمعیت از همان ابتدا مخالفین جدی داشت لکن از میان علما کمتر کسی متعرض آن شده‌اند؛ لذا علامه طهرانی از جمله معدود علمایی هستند که با این فرضیه به صورت مستدل مقابله نمودند.

پاسخ دهید