اشاره: پیچیدگی متغیرهای ارتباط میان دولتها، تغییر گاهبهگاه حکومتها، مرزهای جغرافیایی و شیوه تفکر مردم در جهان معاصر، آینده روابط بینالملل را بسیار دشوار میسازد. بااینحال، دکتر طیبه محمدی کیا که دکتری خود را در رشته روابط بینالملل اخذ کرده و البته با دروس حوزه نیز آشناست، در این یادداشت اختصاصی، تلاش دارد تا آینده فقه روابط بینالملل را به تصویر بکشد. مشروح یادداشت اختصاصی عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی، از نگاه شما میگذرد:
روابط بینالملل، در معنای عام خود، دربردارنده گونههای متنوع روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. این مناسبات در فضای برونمرزی رخ میدهد و پیامدها و نتیجههای سیاسی، منطقهای و بینالمللی دارد. عرصه بینالملل بر خلاف عرصه سیاست داخلی، در نبودِ یک قدرت فائقه قابلشناسایی است که در دل مناسباتی غیرسلسلهمراتبی و مبتنی بر توازن قوا ریخت مییابد. نظریههای روابط بینالملل را عموماً به دو دسته کلی واقعگرایی و آرمانگرایی تقسیم میکنند؛ اما در این میان، و در جهان پساسکولار، پرسش از نقشآفرینی دین در عرصه بینالملل از اهمیت به سزایی برخوردار است. مطالعه چندوچونِ ورود فقه به عرصه بینالملل، با درنظرداشتنِ پیشفرضهایی همچون بازیگری دولت-ملتها و شرایط آنارشیک و بی¬سری در عرصه بینالملل میتواند در ادبیات الهیات سیاسی چالشبرانگیز باشد؛ این چالشها را برای نمونه میتوان در بازخوانی نسبت میان دولت-ملت و امت و یا خوانش مفاهیم اساسی مانند جنگ و صلح سراغ گرفت. هرچند امکان عمل فقه سیاسی شیعه در بستر روابط بینالملل باتوجهبه سابقه برون زیستی آن در ارتباط با خلافت اهلسنت، که رقیب اصلی دولت-ملت در انگارههای سلفیسم تکفیری دانسته میشود، مساعدتر به نظر میرسد؛ اما فقدان وجود بحث مؤثر در حوزه فقه روابط بینالملل در فقه شیعه را میتوان جدیترین چالش دانشی این عرصه مطالعاتی دانست.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران که بهمثابه برونداد سیاسی فقه سیاسی شیعه، پدیدار سیاسی نوینی را به جهان عرضه نمود، پرسش از چندوچونِ نسبت فقه شیعه و روابط بینالملل بهشدت احساس میشود؛ پرسشی که هنوز به شکل تئوریک پاسخ داده نشده است و پژوهشگران آن را در پژوهیدن سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پی میگیرند. نسبت برقرار میان هویت ایران معاصر و فقه سیاسی شیعه را میتوان در جریانها و جنبشهای گوناگون اجتماعی و سیاسی این کشور یافت اما امروز و اکنون، پرسش از چگونگی بازیگری ایران در عرصه بینالملل با التفات به فقه شیعه، موضوعی برجای مانده و نپرداخته است؛ بنابراین در گام نخست، ما نیاز به کاوش در بنیانهای نظری فقه سیاسی عرصه بینالملل و همچنین پرسش از چندوچون و مختصات سیاست خارجی قابل قبول در چارچوب دانشی فقه شیعه داریم.
شیوه تحقیق و حل مسائل درعینحال که متأثر از فضای داخل ایران خواهد بود، درگیر تحولات پیچیده عرصه جهانی نیز هست و این مهم در نظم متغیر بینالملل نمود بیشتری مییابد. نظم جدید با ظهور قدرتهای جدید میتواند مسائلی را پیش بکشد که ناگزیر شیوه پژوهش و اندیشه متفاوتی را میطلبد. بررسی دشواریهای روبهروی فقه روابط بینالملل با ورود به دوره هوش مصنوعی، از ابعاد و زوایای نویی برخوردار میگردد که ساحتی دیگر را در این عرصه میگشاید؛ این ساحت را میتوان در کنار ساحت فیزیکی و مجازی، ساحت بازیگری هوش مصنوعی یا برخورداران از هوش مصنوعی برتر نامید. پدیداری هوش مصنوعی بهعنوان یک این دستاورد بزرگ، ما را نیازمند سطح تحلیلی متفاوت از سطح تحلیل سنتی ملی، منطقهای و بینالمللی مینماید و بهتناسب موضوعات جدیدتری را به فقه شیعه در عرصه بینالملل عرضه مینماید.
پاسخ فقیهان شیعه به مسائل حوزه بینالملل در کنار ناگزیری از پرداختن به مسائل سنتی حول محور دولت-ملت، باید به پدیدار جدید مانند هوش مصنوعی نیز بپردازد. ورود فقه در عرصه بینالملل را میتوان از چشمانداز حقوق بینالملل نیز به بحث نهاد. این مهم را باید در کنار بررسی مجموعهای از قواعد و هنجارها و دکترینهای حقوقی موضوع تأمل قرار داد که بهمثابه اصلی کلی و جهانی و پذیرفته شده در عرصه بینالملل در قالب حقوق دریاها، حقوق بشردوستان بینالمللی، حقوق دیپلماتیک و… به کار گرفته میشود.