نشست پنجاه ودوم از سلسلهنشستهای «یکشنبههای پژوهش» با عنوان «روش تبدیل معارف دینی به فرهنگ عمومی (مطالعه موردی: مسیحیت)»، به همت پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر و با مشارکت میز «توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی» دفتر تبلیغات اسلامی در قم به صورت مجازی برگزارشد.
در ابتدای نشست، دکتر مهدی قاسمی ضمن عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری ماه صفر، هدف از این جلسه را بررسی تطبیقی چگونگی تبدیل آموزههای الهیاتی مسیحیت به عناصر فرهنگ عمومی عنوان کرد. وی با تأکید بر اینکه موضوع بحث به طور خاص ناظر به مسیحیت است، اظهار داشت که هدف از این بررسی تطبیقی این است که چه بخشی از آن تجارب را میتوانیم در حوزه اسلام و تمدن اسلامی بومی سازی کنیم.
دکتر قاسمی با اشاره به تعاریف متعدد و گوناگون، «فرهنگ را عبارت از مجموعه عقاید، سنتها, آداب و رسوم و ارزشها دانست که به عنوان ستون فقرات حیات یک ملت می باشد» و بر ضرورت توجه به ابزارها و روندهای فرهنگی در مسیر تمدنسازی تأکید کرد. وی فرهنگ را پدیدهای تدریجی، جمعی، فراگیر و دارای جنبههای عاطفی و هویتی معرفی کرد که در گذر زمان شکل میگیرد و با مرور زمان از بین میرود.
وی در ادامه، مفهوم «کلیسا» در الهیات مسیحی را بهعنوان نهاد محوری فرهنگساز در سه شاخه اصلی مسیحیت معرفی کرد. به گفته وی، کلیسا به عنوان «بدن عیسی مسیح» هم مفهومی روحانی و هم نمادی فیزیکی دارد که ارتباط میان مؤمنان و مسیح را برقرار میسازد.
دکتر قاسمی بخش عمدهای از ارائه خود را به بررسی منشور «شورای دوم واتیکان» (۱۹۶۲–۱۹۶۵) اختصاص داد. او تأکید کرد که در این منشور، کلیسا رسماً بر نوگرایی در فرهنگ دینی، پذیرش ابزارهای مدرن و بهرهگیری از هنر و رسانه برای انتقال معارف دینی تأکید کرده است.
بر اساس تحلیل ایشان، محورهای کلیدی سند واتیکان دوم عبارتند از:
- کنار زدن رهیافت کهنه یا قدیمی در مقوله فرهنگ و پذیرش رهیافتهای جدید:
در این سند، یعنی بیانیه منشور واتیکان دوم، کنار زدن رهیافت کهنه یا کهن، یعنی قدیمی، در مقوله فرهنگ و پذیرش رهیافتهای جدیدی که متأثر از پدیده اومانیسم است، مطرح شده است. این رهیافتها در قالب یک رشته حتی علمی دانشگاهی به نام «مردمشناسی» یاد شده… و از ابزار و هنر مخصوصاً خیلی استفاده میکنند.
- فرهنگ، ساخته یا برساخته انسانهاست:
در بند دوم اینگونه میگوید: «فرهنگ ساخته آدمی است و همین باید هم شناخته شود و هم اینکه طی زمان به اصطلاح تجدید یا تغییر یابد.»توجه به رسانههایی مانند موسیقی، نقاشی، فیلم، و دیوارنگارهها برای تبلیغ دین
- رویارویی با تجدد به عنوان یک پدیده مدرنیته را لازم دانستند که آن رهیافتهای کهن تغییر یابد یا رهیافتهای جدیدی اضافه شود.
- فرهنگ، قوامبخش تعالی بشر است: طبق بیانیه واتیکان و از این رو جایگاه حضور نزد خداست. استفاده از زبان ساده و مردمی در قالب کاتشیسمها (مانند کتاب «تعالیم کلیسای کاتولیک»)
- پذیرش مشروط تکثر فرهنگی و دینی شامل تأکید بر حفظ سنت در عین پذیرش نسبی تکثر فرهنگی است.
در این چارچوب، خروج از مطلقگرایی و پذیرش نوعی شمولگرایی دینی مورد تأکید قرار گرفته است. همچنین دیگر ادیان میتوانند حامل بخشی از حقیقت باشند، مشروط بر اینکه در راستای معنویت مسیحی حرکت کنند.
دکترقاسمی تجربه کلیسا در سفارش آثار هنری و تأسیس نهادهای حامی هنر دینی را قابل توجه دانست و به استفاده هنرمندانه کلیسا از نقاشیهای مذهبی، موسیقی، رماننویسی دینی و سایر اشکال هنر، عنصر زبان، روشهای هدیه و مراسمهای دینی و عنصر قدرت به عنوان ابزارهایی برای گسترش فرهنگ دینی اشاره کرد. دکتر قاسمی به قدرت تاریخی کلیسا در تعامل با سیاست، بهویژه در دوره کنستانتین تا اواخر قرون وسطی اشاره کرد. او این پیوند قدرت سیاسی و دینی را عاملی مهم در نهادینهسازی فرهنگ دینی دانست و آن را با تجربه مشابه صفویه در ایران مقایسه کرد.
وی با اشاره به ظرفیتهای پنهان در موسیقی آیینی و هنرهای تجسمی، خواستار نگاهی نو و مسئلهمحور در تعامل فقه با هنر شد.
وی با یادآوری نمونههایی چون استفاده از صدای موسیقی در تیتراژ سریال مختارنامه، به یکی از چالشهای مهم اشاره کرد: «در مواردی مانند نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)، برخی مراجع اجازه ندادند چنین تصاویری پخش شود، اما آیا نمیتوان با مسئلهشناسی دقیق و اجتهاد روزآمد، این موانع را رفع کرد؟»
وی ضمن تأکید بر ضرورت شکلگیری کرسیهای علمی برای بررسی نسبت فقه و هنر افزود: «فقهای ما اگر مسئله را درست بشناسند، همانطور که امام خمینی(ره) در موضوع مجسمهسازی نظر متفاوتی دادند، ممکن است در مواجهه با ابزارهای نوین نیز دیدگاه بازتری اتخاذ کنند».
وی با انتقاد از نبود تعامل مستمر میان حوزه و دانشگاههای هنری گفت: «چند پروژه جدی با دانشگاههای هنر بستهایم؟ چه میزان از ظرفیت فارغالتحصیلان هنر برای انتقال معارف استفاده کردهایم؟» او پیشنهاد داد پایاننامههای ارشد و دکتری به سمت تلفیق هنر و معارف دینی سوق داده شوند.
وی با اشاره به جلوههایی از هنر آیینی در هیئتهای مذهبی، مانند شمایلنگاری و پردهنگارههای عاشورایی، از حرکت خودجوش مردم در استفاده از نمادهای تصویری اهل بیت(ع) سخن گفت و افزود: «چه بخواهیم چه نخواهیم، عاشقان اهل بیت به این سمت آمدهاند. باید با نگاه راهبردی، این جریان را مدیریت کرد».
دکتر قاسمی در پایان با گلایه از کمکاری در حوزه سوغات فرهنگی و تولید محصولات ماندگار هنری گفت: «برای زائران مشهد و قم، چه محصول فرهنگی ماندگاری جز خوراکی فراهم کردهایم؟ چرا یک اثر هنری خلاق به عنوان یادگار زیارت طراحی نشده است؟
نقد دکتر ایزانلو:
دکتر ایزانلو به عنوان ناقد این نشست علمی ضمن تشکر از دکتر قاسمی، پیشنهاد داد که عنوان نشست باید دقیقتر و گویاتر بوده و مطالعه موردی صرفاً کلیسای کاتولیک را مدنظر قرار دهد. او همچنین بر اهمیت مفهوم «مهندسی پیام» تاکید کرد که شامل ابعاد پیام، انتقالدهنده، ابزار و مخاطب است؛ نکتهای که به گفته وی در ارائه کمتر به آن پرداخته شده بود.
دکتر ایزانلو سپس به تشریح مبانی نظری تبلیغ مسیحی، بر پایه اسناد شورای واتیکان دوم پرداخت و شورای واتیکان دوم را تحولی اساسی در تاریخ مسیحیت خواند که کلیسا را با جهان معاصر هماهنگ ساخت. این شورا، از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵، ۱۵ سند مهم منتشر کرد که سند «کلیسا در جهان مدرن» یا «شادی و امید» مهمترین آنهاست.
وی اشاره کرد که در این اسناد، فرهنگ به معنای حداکثری یعنی سبک زندگی تعریف شده و کلیسا به گونهای واقعبینانه به مسائل و چالشهای جهان مدرن از جمله سرگشتگی انسان، بیعدالتی، توسعه علوم و فناوری و مشکلات اجتماعی مینگرد. همچنین، کلیسا فرهنگ را زمینه رشد جسمی و معنوی انسان دانسته و بر لزوم توجه به تنوع فرهنگی و ویژگیهای مخاطبان تاکید کرده است.
دکتر ایزانلو افزود کلیسا فرهنگ را نه صرفاً به مثابه فرهنگ مستقل، بلکه به عنوان ابزاری در خدمت تبلیغ مسیحیت مینگرد و بر بهرهگیری از هنر و ادبیات به عنوان مهمترین ابزارهای انتقال پیام تأکید دارد. هنر، به ویژه هنر مقدس، از نظر کلیسا زمینهای برای شناخت خدا و زیبایی الهی است و کلیسا نقش حامی و ارزشگذار به هنرمندان را به عنوان بخشی از راهبرد تبلیغ دینی پذیرفته است.
او همچنین به نقش خدمات عامالمنفعه و فعالیتهای اجتماعی مانند پزشکی و خدمات اجتماعی به عنوان بستر تبلیغ غیرمستقیم مسیحیت اشاره کرد و مصداقهایی از این شیوهها، از جمله فعالیتهای راهبههای مسیحی در بیمارستانها و مراکز درمانی در ایران، مطرح نمود.
دکتر ایزانلو در پایان بیان کرد این مباحث میتواند به تکمیل مطالعات و مقالات علمی مرتبط با روشهای تبلیغ معارف دینی در کلیسای کاتولیک کمک کند.