حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر مجتبی عبدخدایی، در گفتگوی اختصاصی با فقه معاصر:

یک پیش‌فرض‌های معرفتی داریم و یک پیش‌فرض‌های اجتماعی. پیش‌فرض‌های معرفتی، مانند نوع نگاه ما به قدرت، حاکمیت، وضعیت دین حکومتی، نوع نگاه به ساختارهای کلان و روندها، نوع نگاه به حضور فقه در این عرصه‎ها، نوع نگاه ما به اینکه اسلام را تا چه حد غنی می‎بینیم تا در همه عرصه‎ها بخواهد نظام‌سازی بکند، و...

اشاره: فقه روابط بین‌الملل، در آغازِ شدن است و هنوز ابعاد و سویه‌های گوناگون آن روشن نشده است. یکی از این ابعاد، مبانی و پیش‌فرض‌های این باب فقهی است. برخی از این مبانی و پیش‌فرض‌ها، میان همه ابواب فقه یا فقه معاصر مشترک‌اند اما برخی اختصاص به فقه روابط بین‌الملل دارند. حجت‌الاسلام دکتر مجتبی عبدخدایی، این مبانی و پیش‌فرض‌ها را به مبانی معرفتی و اجتماعی تقسیم می‌کند. او که علاوه بر تحصیل در حوزه علمیه، دکترای روابط بین‌الملل را از دانشگاه علامه طباطبایی اخذ کرده‌است، مهم‌ترین مشکل در پژوهش‌های فقه روابط بین‌الملل را عدم آشنایی پژوهشگران این عرصه با دانش روابط بین‌الملل و سیاست بین‌الملل می‌داند. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه معاصر با دانشیار گروه روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی، در پی می‌آید:

فقه معاصر: آیا باتوجه‌به احکام فقهی پیرامون کافر، از قبیل نجاست، تفاوت در دیه، شهادت، جواز غیبت، تهمت و ایذاء وی، می‌توان فقه روابط بین‌الملل کارآمدی را سامان داد؟

عبدخدایی: قطعاً بله. به این مباحث از دو منظر می‎شود نگاه کرد؛ یک منظر، منظر فلسفه فقهی است، یعنی ما از یک منظر بالاتری نگاه کنیم که فقه چرا چنین دستوراتی داده است؟ به نظر می‌آید یکی از مهم‌ترین دلایل صدور چنین احکامی، متمایزسازی جامعه مسلمین با سایر جوامع است. از این منظر، احکامی نظیر نجاست کفار، به دنبال کاهش ارتباط میان مسلمانان و کفار و درنتیجه، متمایزسازی جامعه مسلمین از جامعه کفار است.

منظر دوم، منظر فکری است. برای ورود به این منظر، لازم است از روایات منصوص العله استفاده کنیم تا بتوانیم منطق احکام و منطق جعل آنها را کشف نماییم. در فقه روابط بین‌الملل نیز باید منطق سیاست بین‌الملل فهمیده شود تا بر اساس آن، بتوانیم احکام فقهی متناسب با آن را کشف کنیم. اینکه ما گاهی در عرصه دیپلماسی نیز موفق نیستیم به همین دلیل است که منطق سیاست بین‌الملل را فهم نکرده‌ایم.

در منطق سیاست بین‌الملل، مهم است که چه کسی قدرت دارد؟ آیا تنها ما قدرت داریم یا دیگران هم قدرت دارند؟ در جایی که فقط شما نیستید که قدرت دارید بلکه دیگران هم قدرت دارند و کشمکش قدرت است، چگونه باید رفتار کرد؟ مثلاً در جنگ، گفته شده است که تقوا را رعایت کنید و حتی با کشته‌های طرف متقابل هم نباید برخورد نادرستی صورت پذیرد؛ می‎توانی او را بکشی ولی نمی‎توانی جنازه او را مثله بکنی؛ پس فقه دارد رفتار ما را ضابطه‎‌مند می‎کند و حدودی را برای آن تعیین می‎کند.

از طرف دیگر، مراد از فهم علت احکام و فهم منطق سیاست بین‌الملل، این نیست که تفکرات و عقل ناقص خود را بر فقه تحمیل کنیم. اگر چنین کرده و ذهنیت‌های خودمان را بر روش استنباط حاکم کنیم، چنین شیوه اساساً فقهی نام ندارد.

فقه معاصر: آیا حکم فقهی وجوب امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، با اصل عدم جواز دخالت در امور سایر کشورها، قابل تلائم است؟

عبدخدایی: به این پرسش‌ها، نمی‌توان این‌گونه پاسخ داد. شما دقیقاً وارد مسئله می‏شوید؛ درحالی‌که ابتدا باید موضوع‌شناسی شود و سپس ادله فقهی را بیان کنیم. بدون موضوع‌شناسی دقیق، نمی‌توان به این پرسش و امثال آن پاسخ داد.

فقه معاصر: برای نیل به فقه روابط بین‌الملل کارآمد، آیا نیاز به تغییر در مبانی و پیش‌فرض‌های فقهی است؟

عبدخدایی: تغییر در مبانی و پیش‌فرض‌ها یا به عبارتی، تکمیل مبانی و پیش‌فرض‌ها، قطعاً ضروری است. شیوه فقاهتی به نظرم همان شیوه فقاهتی شیوه فقه جواهری است؛ چون اصلاً شیوه دیگری برای استنباط نداریم. اما مبانی و پیش‌فرض‌ها به این معنا که در استنباط تأثیرگذار است، طبیعتاً خیلی کامل‎تر شده است؛ چون هم مسائل و موضوعات پیچیده شده و هم شناخت روابط مسائل پیچیده شده است و اینها می‎طلبد که با یک نگاه جدید به موضوعات و مسائل و ارتباطاتش با مبحث فقه که از مقوله تکلیف مکلف و اجرا و اقدام است نگاه شود.

فقه معاصر: برای توسعه، تعمیق و ارتقای جایگاه فقه روابط بین‌الملل، چه پیشنهاداتی دارید؟

عبدخدایی: روابط بین‌الملل کلاً در کشور ما یک رشته ضعیف است؛ یعنی تولید علم در آن، در سطح بالایی صورت نگرفته است و کسانی که دراین‌رابطه قلم زده‌اند، غالباً فهم درستی از روابط بین‌الملل و منطق سیاست بین‌الملل نداشته‌اند.

در حوزه هم به این مقوله، به‌صورت جدی ورود نشده است. آنچه در حوزه علمیه، بیشتر به آن توجه شده، فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی است؛ درحالی‌که آن چیزی که بیشتر مربوط به عرصه میدان و عمل است، مباحثی نظیر روابط بین‌الملل و سیاست خارجی است و این قبیل امور است که با دانش فقه درگیر می‌شود؛ چون دانش فقه هم مربوط به عمل مکلفین است.

برای ارتقای جایگاه فقه روابط بین‌الملل، اولین پیشنهاد این است که کسانی که به این عرصه وارد می‌شوند ابتدا در زمینه اندیشه سیاسی تحصیل کرده و یک نگاه عمیق نسبت به مقوله سیاست پیدا کرده باشند.

متأسفانه، برخی مباحث فقه سیاسی را به مباحث ولایت‌فقیه که در ابواب مکاسب و اجتهاد و تقلید بحث می‌شود فروکاهیده‌اند؛ درحالی‌که هم فقه سیاسی و هم فقه روابط بین‌الملل، بسیار فراتر از مسئله ولایت‌فقیه است و ابعاد و سویه‌های ناگفته زیادی دارد.

بنابراین، به نظر می‌رسد مهم‌ترین پیشنهاد، وجود نگاه عمیق و جدی به مقوله فقه روابط بین‌الملل به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شاخه‌های فقه سیاسی است.

فقه معاصر: پیش‌فرض‌های فقه روابط بین‌الملل است را چه اموری می‎دانید؟

عبدخدایی: یک پیش‌فرض‌های معرفتی داریم و یک پیش‌فرض‌های اجتماعی. پیش‌فرض‌های معرفتی، مانند نوع نگاه ما به قدرت، حاکمیت، وضعیت دین حکومتی، نوع نگاه به ساختارهای کلان و روندها، نوع نگاه به حضور فقه در این عرصه‎ها، نوع نگاه ما به اینکه اسلام را تا چه حد غنی می‎بینیم تا در همه عرصه‎ها بخواهد نظام‌سازی بکند، و…

پیش‌فرض‌های اجتماعی نیز عوامل اجتماعی هستند که در پیاده‌سازی این احکام تأثیرگذارند.