به گزارش روابطعمومی دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام)، نشست علمی «بایستههای فقه سیاسی شیعه برای نیل به عزت اسلامی در روابط بینالملل»، روز یکشنبه ۱۴/۷/۱۳۹۸، با ارائه حجتالاسلام احمد رهدار و با حضور ناقدان حجتالاسلام محمد قاسمی و حجتالاسلام ذبیح ﷲ نعیمیان و با دبیری علمی حجتالاسلام سید احسان رفیعی علوی در سالن اجتماعات دانشگاه دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) برگزار شد.
در ابتدا حجتالاسلام رهدار، عضو هیئتعلمی دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) اظهار داشت: بحث بنده دارای دو بخش است که در قسمت اول از سه متغیر فقه سیاسی، بیانیه گام دوم و حقوق بینالملل نام بردهام.
نسبت فقه سیاسی با عزت اسلامی
حجتالاسلام رهدار به نسبت فقه سیاسی با عزت اسلامی اشاره کرد و گفت: ظرفیتهای سلبی و ایجابی نهفتهای در قواعد فقهی موجود وجود دارد که حاکم بر روابط بینالملل است و میتواند در این راستا راهگشا باشد.
وی با اشاره به بحث جهاد و تألیف قلوب در فقه سیاسی یادآور شد: جهاد بهعنوان یک کتاب در فقه سیاسی از ظرفیتهای سلبی در فقه است که غایت آن تأمین عزت قوم تعریف شده است و تجربه تاریخی جهادگران در مقیاس داخلی و منطقهای این مطلب را ثابت کرده است.
استاد دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) افزود: از تألیف قلوب میتوان دو تعبیر داشت؛ تألیف قلوب به معنای جلوگیری از همکاری با دشمنان اسلام که تعریف غلطی است، بلکه تألیف قلوب سرمایهگذاری منتگذارانه اسلام بر کفار است که وجه پیشگیرانه در همکاری آنها با کفار حربی دارد.
ظرفیتهای فقهالدعوه در روابط بینالملل
وی به ظرفیتهای فقهالدعوه در روابط بینالملل اشاره و خاطرنشان کرد: فقهالدعوه دارای ظرفیت تعاملی با خارج از دارالاسلام و درعینحال عزتمندانه است؛ دعوت از موضع ضعف نیست، بلکه مدل سلم است؛ اما متأسفانه فقهالدعوه در فضای شیعی نسبت به اهلتسنن بهصورت حداقلی مطرح شده است؛ درصورتیکه برخی از علمای اهلتسنن همچون عبدالرحمن بدری نزدیک به ۳۰ جلد کتاب در این زمینه دارد.
رئیس مؤسسه فتوح اندیشه تأکید کرد: من بیانیه گام دوم را یک بافتار هنجاری دیدهام که در ادامه قانون اساسی و وصیتنامه امام خمینی (قدسسره) بهصورت سهگانهای با هم مرتبط هستند که نیمه اول بیانیه گام دوم، رویکرد توصیفی دارد و نوعی گزارش کار به قانون اساسی و وصیتنامه امام راحل است؛ اما نیمه دوم بیانیه، تجویزی است که دارای هفت محور و بهمثابه نقشه راه آینده است.
عضو هیئتعلمی دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) ابراز داشت: در بیانیه گام دوم نسبت به قانون اساسی و وصیتنامه امام دو اتفاق جدید رخ داده است؛ جعل مفاهیم جدیدی همانند تمدن اسلامی، دوران جدید و… که پایه هستند و جای آنها در دو متن دستوری و هنجاری پیشین خالی است و در بخش نظری، نظریه نظام انقلابی و مطالبات نظری جدیدی مطرح شده است که بسیار کلیدی و مهم است.
ظرفیت قاعده الزام در فقه روابط بینالملل
وی با اشاره به ظرفیت قاعده الزام در فقه روابط بینالملل یادآور شد: بر پایه قاعده الزام و با تمسک به مبانی که این قاعده به ما میدهد، میتوانیم در سطح بینالملل از حقوقمان دفاع کنیم، چنان که روایتی با این مضمون وجود دارد که خداوند در جبهه طاغوت و کفر ودایعی از حق و حقیقت به ودیعه گذاشته است، تا در دوران غلبه طاغوت، اهل ایمان با تمسک بر آن ودایع بتوانند بقای تاریخی خودشان را تضمین کنند.
حجتالاسلام رهدار به محور دوم بحث و بایستههای فقهی نیل به عزت اسلامی اشاره و خاطرنشان کرد: مفاهیم سهگانه عزت، حکمت و مصلحت هر کدام دارای معنا و مفهوم خاصی است، عزت مفهوم انفسی، درونی و روحی است، حکمت مفهوم حکمی و عقلی است و مصلحت یک مفهوم ناظر به عمل است؛ بنابراین قواعد و ساختارهایی که از فقه در عرصه بینالملل نشئت میگیرد باید عزتمندانه، حکمت مدار و بر اساس مصلحت باشد.
وی به ارائه چهار پیشنهاد در این بخش پرداخت و گفت: پیشنهاد میشود در بخش تغییر نظام مأموریت فقه در عرصه بینالملل از عرصه تجویزات به عرصه توصیفات سوق داده شود؛ در حال حاضر عمدتاً فقه خودش را در دائره تجویزات محصور کرده و مدیریت نظام توصیفات را رها کرده است.
عضو هیئتعلمی دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) با بیان مطلبی از آیتﷲ جوادی آملی در کتاب روابط بینالملل یادآور شد: تا زمانی که خطوط کلی بشر که ناظر به رابطه انسان و جهان است؛ مشخص نشود، اصلاً نمیتوان تعیین حقوق کرد؛ بنابراین خطوط کلی را فلسفه فقه یعنی نظام توصیفات تعیین میکند؛ بنابراین اگر نظام توصیفات از دست فقیه خارج شود و فقیه خودش را ذیل آن ملتزم بداند؛ فقه حداقلی و تبعی خواهد شد؛ لذا فقه ما باید ناظر به تمام بحثهای فلسفه فقه و کلام سیاسی باشد.
نظریه اجتهاد جمعی و پیشنهادهای چهارگانه در موضوع فقه بینالملل
وی نظریه اجتهاد جمعی در موضوع فقه بینالملل را عنوان کرد و گفت: آیتﷲ سبحانی در خصوص نظریه اجتهاد جمعی بهصورت مستوفی بحث کرده است؛ اما در این زمینه به نظرم چهار مدل اجتهاد جمعی در عرصه بینالملل کارآمد است.
حجتالاسلام رهدار افزود: پیشنهاد اول موضوع شورا است، این که فقیه با کارشناسان غیر فقیه در خصوص یک موضوع مشورت کند، پیشنهاد دوم این است که یک مسئله از مسائل مثلاً وزارت خارجه برای چند فقیه فرستاده شود و هر فقیه بهصورت جداگانه تأمل کرده و پاسخ دهد و ما از این پاسخها یک وجه جمع پیدا کنیم، پیشنهاد سوم این که تعدادی از مجتهدان حول یک مسئله تبادل نظر کنند و در نهایت رأی اکثریت مبنای عمل شود و پیشنهاد چهارم این که تعدادی از فقها حول یک مسئله گفتگو کرده و در نهایت فقیه ارشد یا همان ولیفقیه، جمعبندی ارائه دهد که ممکن است نظریه سومی باشد.
وی بر استفاده حداکثری از ظرفیتهای شرعی همچون عرف در عرصه بینالملل و تثبیت خطوط قرمز شرعی در این عرصه تأکید کرد و گفت: تجربه نشان داده است که مسلمانان توانستهاند برخی از گزارههای فقهی همانند غذای حلال را بر نظام بینالملل تحمیل کنند؛ بنابراین فقه این ظرفیت را دارد که در مورد خطوط قرمز دیگری همچون قدسیت قرآن، پیامبر اکرم (صلیﷲ علیه و آله) که همه مسلمانان روی آن وحدت دارند و موضوع حجاب که همه فرق اسلامی بر آن تأکید دارند، تجمیع صورت بگیرد و در این زمینه تأمین عزت صورت بگیرد.
عدم تبیین دقیق بحث عزت اسلامی در فقه سیاسی
در ادامه حجتالاسلام نعیمیان بهعنوان ناقد اول به عدم تبیین دقیق بحث عزت در فقه سیاسی از جهت فقهی بودن، مصادیق و از حیث روشی پرداخت و گفت: باتوجهبه اهمیت بحث عزت اسلامی در فقه سیاسی لازم بود که دو مقوله بایستهها، ظرفیتها و قبل از آن رسالت فقه در این زمینه بهصورت دقیق مشخص شود.
همچنین حجتالاسلام قاسمی بهعنوان ناقد دوم به ابهاماتی در این بحث اشاره کرد و گفت: عنوان بحث نیل به عزت اسلامی است؛ اما محتوای بحث بایستهها است، درصورتیکه باید مظاهر عزت و غایت این بحث ناظر به بیانیه گام دوم مطرح میشد.
وی تصریح کرد: باتوجهبه سکولار بودن نظام بینالملل، دررابطهبا قاعده الزام که در بحث مطرح شد، مشکل است تعمیم صورت بگیرد؛ همچنین روایات ما ناظر به نظام جائر مسلمان بیان شده؛ درحالیکه در این بحث، کشورهای اسلامی نادیده گرفته شده است.
حجتالاسلام قاسمی افزود: بحث رأیگیری، مرجح عرفی است، درصورتیکه اعلم، مرجح منصوصه است، بدین جهت نمیتواند این ترجیح صورت بگیرد؛ همچنین بحث فقهالدعوه با نظام بینالملل سازگار نیست، چون که فقهالدعوه به دنبال تغییر ساختار نظام بینالملل است؛ همانند دعوت موسی از فرعون که اصل حاکمیت و سلطه طاغوت را هدف گرفته بود.


