فایل صوتی
درنشست علمی «حق دسترسی به فضای مجازی به عنوان حق شهروندی» مطرح شد:
قانع: ثبوت حق استفاده از فضای مجازی، بدیهی است / محدودیت و فیلترینگ چه در واقعیت و چه در مجازی، لازم و ضروری است / فیلترینگ مانع تقویت فرهنگ و اعتقادات مردم می شود / دُرّی: بیانات ایشان ارتباطی به حقوق شهروندی نداشت / اقدامات سلبی مانند فیلترینگ، باعث کم کاری و تنبلی دستگاه های متولی اقدامات ایجابی می شود
به همت گروه فقه حقوق و تکالیف شهروندی پژوهشگاه فقه معاصر، و با همکاری مرکز تخصصی آخوند خراسانی، نشستی تحت عنوان «حق دسترسی به فضای مجازی به عنوان حق شهروندی» در محل پژوهشگاه برگزار گردید.
در ابتدا، دبیر جلسه، حجتالاسلام و المسلمین دکتر علی شریفی (استاد جامعة المصطفی العالمیه)گفت: ارائه کننده، حجتالاسلام دکتر احمدعلی قانع (عضوهیئت علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام) و ناقد،حجتالاسلام آقای مصطفی دُرّی(قائم مقام پژوهشگاه فقه معاصر)هستند.
وی درادامه به تشریح موضوع پرداخت و گفت:
همانطور که مستحضر هستید موضوع نشست، بررسی فقهی حق دسترسی به فضای مجازی به عنوان حق شهروندی است. در منشور حقوق شهروندی اسلامی ایران که در ریاست جمهوری جناب آقای دکتر حسن روحانی ابلاغ شد در ماده ۳۳ تا ۳۶ به عنوان حق شهروندی اشاره شده است. به ویژه ماده ۳۳ به این مسئله تصریح کرده که حق دسترسی به فضای مجازی برای همه شهروندان جمهوری اسلامی ایران است. اما برای اینکه فضای مجازی را به عنوان یک حق برای شهروندان در نظر بگیریم آیا دلیلی وجود ندارد یا خیر؟ و اگر دلیلی وجود دارد، آیا توانیم این حق را از شهروندان سلب بکنیم یا اینکه نمی توانیم؟ اگر می توانیم سلب بکنیم محدوده ها برای اعمال حق محدودیت چیست؟
پس در اینجا سه مسال مطرح شد:
اول اینکه آنچه به عنوان حق شهروندی برای استفاده از فضای مجازی مطرح است، قابل اثبات است یا خیر؟
دوم اینکه آنچه در منشور حق شهروندی مخصوصا در ماده ۳۳ مطرح شده، پشتوانه ای در قوانین بالا دستی هم دارد یا خیر؟ در قوانین عادی چطور؟
وسوم اینکه از منظر علم حقوق، آیا می توان در کنار حقوقی مثل حق مسکن، و… حقی به نام حق دسترسی به فضای مجازی نیز برای شهروندان قائل شد یا خیر؟ در متون فقهی چطور آیا به چنین حقی اشاره شده است؟ حقی تحت عنوان حق تعلیم و حق دسترسی به اطلاعات.
از آن طرف، محدودیت های این حق کجاست؟ آیا حاکمیت می تواند محدودیت هایی برای این حق قائل باشد یا خیر؟
فیلترینگ مانع تقویت فرهنگ و اعتقادات مردم می شود!
پس از سخنان شریفی، ارائه کننده نشست علمی به ارائه مباحث خود پرداخت وگفت:
در جواب به پرسش نخست آقای شریفی عرض می کنم که: در بسیاری از امور، بین فضای واقعی و مجازی، تفاوتی وجود ندارد.
به نظر من عقل انسان حکم می کند به ضرورت و لزوم دانستن و متون دینی هم ارشاد به حکم عقل کرده و چنین سفارش هایی داشته اند. لذا ثبوت حق استفاده از فضای مجازی، بدیهی است.
در این امور، بین شهروند مسلمان و غیر مسلمان تفاوتی نیست و آموختن برای همه لازم و پسندیده است. به همین خاطر برخی از خطابات قرآنی خطاب به همه انسان هاست.
حتی به نظر من طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه، از باب اثبات شئی و اثبات ضرورت علم برای مسلمان است و نفی ما عداه نمی کند. البته داستان کافر حربی در بعضی امور، متفاوت است.
اما اینکه صحنه واقع و مجاز را یکسان می دانیم، مبتنی بر دو دلیل است:
اول) اطلاق ادله:
مقدمتا عرض می کنم که دین اسلام برای دوره و زمان خاصی نیست. و تا روز قیامت پابرجاست. بر اساس روایات: لانه لم ینزله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس.
خدای متعال می فرماید: قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُم ** وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُومجَهُن. نور ۳۰ و ۳۱. این بیان اطلاق دارد و لذا بین مجازی و واقعی فرقی نیست.
دوم) مقاصد شریعت:
احکام دینی، تابع مصالح و مفاسد است. البته استثنا هم داریم که احکامی را بنابر آزمایش یا عذاب تشریع می کنند.
اما به بحث اصلی وارد شویم. اگر اصل بحث را بدیهی می دانیم، پس باید به سراغ استثناء ها بشویم که تمام بحث، مربوط به همین است.
در رساله دکترای خودم، بحث کتب ضلال را بررسی کرده ام. هم از بعد فقهی و هم از بعد قانونی و مطبوعاتی. در بخش دوم نُه محور را استقراء کردم.
- افتراء و کذب: اولین آنها افترا و کذب است. از زیر مجموعه های این مبحث، بدعت در دین، تحریف و… را شامل میشود. این کارها چه در واقعیت رخ دهد و چه در فضای مجازی.
- ایجاد یاس از رحمت خدا و امن از مکر خدا: لا یامن من مکر ﷲ الا القوم الخاسرون
- افشای اسرار فردی و جمعی و حکومتی
- تحریک جنسی و تحرض بر بی بندوباری
- انکار و کفر نسبت به ضروریات دین
- دشنام و توهین نسبته خدا و مخلوقات
- ترویج مکاسب محرمه
- به کار گیری شیوه مغالطات که مصداق اضلال و گمراه کردن است.
- خرافات: یعنی هرچیزی که بر عقل و شرع مبتنی نباشد.
این امور چه در فضای مجازی باشد و چه در فضای حقیقی و واقعی، فرقی ندارد و حرام است. طبعا کسانی که با فیلترینگ مخالف هستند، طرفدار آزادی در فضای واقعی هم هستند. اما اعتقاد ما است که محدودیت و فیلترینگ چه در واقعیت و چه در مجازی، لازم و ضروری است. زیرا محتواهای گمراه کننده با هدف خلقت انسان سازگار نیست. ولکن در مورد جزئیات و روش اعمال محدودیت باید صحبت کرد.
در مورد این مساله چندین شبهه مطرح شده است. این شبهات را در کتابم تحت عنوان گفتار هایی در فقه فرهنگ و ارتباطات آورده ام.
اول) فضای مجازی و فیلترینگ، از مسائل مستحدثه است و لذا در مورد حکم آن باید به ادله عام مراجعه کرد.
پاسخ: اصل فضای مجازی از مسائل مستحدثه است. ولی اعمال محدودیت در مورد مطالب گمراه کننده خیر. لذا باطن بیاناتی مانند فلینظر الانسان الی طعامه، که شامل غذای معنوی هم میشود، اعمال محدودیت را ثابت می کند.
دوم) آنچه مورد نهی و محدودیت واقع شده است، کتاب کاغذی است، نه فضای مجازی و کتاب الکترونیکی.
پاسخ: مراد از کتاب، هر وسیله ای است که برای انتقال پیام مورد استفاده قرار میگیرد.
سوم) اگر شما از راه قاعده نفی سبیل می خواهید دسترسی کفار را محدود کنید، باید بگوییم که این دلیل اخص از مدعاست. حال این اخص بودن را به چند صورت معنا کرده اند که به یکی از آنها اشاره می کنیم:
در اینجا هم مکلف متفاوت است و هم تکلیف. زیرا مفاد نفی سبیل در ما نحن فیه این است که مردم عادی به مطالب و فرهنگ دشمنان توجه نکنند؛ و این در جای خود صحیح است . اما فیلترینگ یعنی اینکه نه مردم بلکه حکومت و یک مرجع قوی، اعمال محدودیت کند.
پاسخ: نفی سبیل، شامل هرگونه محدودیت می شود. هرکسی در هر مرتبه ای که هست لازم است که اعمال محدودیت کند. مردم به جای خود و حکومت هم به جای خود. و الا اگر حکومت کاری نکند، تعاون بر اثم خواهد بود.
چهارم) فیلترینگ مانع تقویت فرهنگ و اعتقادات مردم می شود.
پاسخ) فیلترینگ یکی از کارهایی است که حکومت باید بکند. کارهای ایجابی مانند ترویج و تبلیغ فرهنگ دینی هم از جمله وظایف حکومت است.
پنجم) فیلترینگ مانع آزاد اندیشی بوده و اجازه تفکر و انتخاب آزادانه را سلب میکند.
پاسخ) در فضای مجازی با اموری مواجه می شویم، که از سنخ اندیشه نیست. بلکه در اکثر اندیشه ها و فرهنگ ها، ناصواب و ناصحیح است. و بیان این نکته الزامی است که طرح اندیشه های گوناگون در مجامع خاص به خود باید مطرح شود نه در فضای عمومی که مخاطبان اکثرا غیر عالم و متخصص هستند.
دبیر جلسه:
به طور خلاصه، استاد قانع گفتند که حق دسترسی به فضای مجازی از سنخ حق دسترسی به اطلاعات است و حقی بدیهی است.
آنگاه داده های مجازی را به دو دسته مجاز و ممنوع تقسیم کردند. و سپس نسبت به نوع دوم حق مردم را سلب کردند و وظیفه حکومت دانستند که مردم را از مطالب دور کنند.
بیانات ایشان ارتباطی به حقوق شهروندی نداشت!
در ادامه جلسه، ناقد محترم، حجتالاسلام آقای مصطفی دُرّی(قائم مقام پژوهشگاه فقه معاصر) صحبتهای دکتراحمدعلی قانع را به بوته نقد گذاشت و گفت:
در مورد مطالب استاد قانع، نکاتی را عرض میکنم.
اول) عنوان نشست با مطالب بیان شده سنخیت زیادی نداشت. بیانات ایشان ارتباطی به حقوق شهروندی نداشت. ایشان صرفا در مورد فیلترینگ سخن گفتند.
شهروند چند معنا دارد. یک معنای آن این است که تابعین یک کشور، شهروند آن حساب می شوند و لذا اگر حقی برای شهروندان یک کشور ثابت شد، جهانگردان چنین حقی را نخواهند داشت.
دوم) وقتی ما این موضوع را از منظر شهروندی بررسی می کنیم، در حقیقت دو حق شهروندی با هم تضاد و تنازع دارند. یک حق، حق استفاده آزاد از فضای مجازی و دسترسی به اطلاعات و دیگری، ایجاد فضای پاک در جامعه. در این نشست می خواهیم این نکته را بررسی بکنیم که آیا فیلترینگ از مصادیق حق دوم است یا خیر؟ که آقای قانع به این نکته نپرداخت.
این نکات باید پاسخ داده شود که آیا حق آزادی از حقوق ذاتی است که اعطایی از جانب هیچ دین و شرعی نیست؟ اگر ایشان این حق را ذاتی می دانند، پس چگونه می توان آن را محدود کرد؟
سوم) سیره اهل بیت علیهم السلام در مورد کتب ضاله چه بود؟ داستان ابن ابی العوجاء که برای همه صحبت می کرده و صحابی امام صادق علیه السلام با او برخورد می کنند و او می گوید اگر امام صادق بود اینگونه برخورد نمی کرد، این داستان چگونه تحلیل می شود؟
آقای دکتر، بیشتر استدلال می کنند به امور جنسی. همه در مقام نظر متفق هستند که این امور و مطالبی که مربوط به هتک و ناسزاست باید خارج از دسترس باشد. آنچه مورد نزاع است، دسترسی به مطالب خبری و علمی است که از نظر حاکمان کشورمان گمراه کننده هستند. چراکه دسته از مردم این مطالب را گمراه کننده نمی دانند. و ممکن است بگویند اتفاقا صدا و سیمای ماست که اخبار را تحریف می کند.
چهارم) اقدامات سلبی مانند فیلترینگ، باعث کم کاری و تنبلی دستگاه های متولی اقدامات ایجابی می شود.
پنجم) اینکه فیلترینگ عمومیت پیدا کند، و صرفا برای سایت های مستهجن نباشد، قبح استفاده از فیلتر شکن را از بین می برد. و فرد با استفاده از فیلتر شکن برای سایتهای خبری و علمی مخالف، می تواند نگاهی نیز به مطالب غیر اخلاقی می اندازد! زیرا در صورت توبیخ شخص استفاده کننده، او چنین جواب می دهد که من برای تارنماهای علمی و خبری از فیلترشکن استفاده می کنم. و این یعنی فیلترینگ باعث می شود که کَرَّ عَلی مَا فَرّّ رخ دهد.
پس از پایان نقدهای ناقد آقای قانع به پاسخ نقدهایی که بیان شد پرداخت و گفت:
اشکال نخست استاد دری وارد است و من هم قبول دارم.
اما مطلب دوم این است که می فرمایید حق استفاده از اطلاعات، مصداق آزادی است و آزادی هم حق ذاتی است، صحیح نیست. زیرا اگر ذاتی بود که از آن جدا نمی شد چرا که ذاتی الشیئ لا یعلل و لا ینفک عنه. پس در اسلام چیزی به نام آزادی مطلق نداریم و لازم است که آزادی ها نیز محدود شوند. حتی خود غربی ها هم که شعار آزادی سر می دهند، آزادی مطلق را عملا اجرا نمی کنند.
اما پیرامون نقدهای حضرتعالی به محتوا عرض می شود که در مورد تورات او انجیل روایت داریم که این دو کتاب را رها کنید زیرا تحریف شده اند. پس مورد نهی واقع شده اند.
و در مورد داستان ابن ابی العوجاء، اگر طرف سخن، امام صادق علیه السلام و شاگردان ایشان باشند، خب مشکلی نیست. زیرا ایشان مصون هستند از انحراف. ولی اینکه مردم عادی که آمار مطالعه شان به چند دقیقه کوتاه هم نمی رسد، به همه مطالب دسترسی داشته باشند، این نشاید.
نکته بعد اینکه، بحث من منحصر در فیلترینگ مطالب مستهجن نیست. هرچند معتقدم که اگر حاکمان کشور، حجاب را اختیاری کنند، بی بند و باری در ایران از بسیاری از کشورها بیشتر خواهد بود!
من ۹ محور را بیان کردم که در همه آنها فیلترینگ مثل مسائل مستهجن، ضروری است. از جمله مسائل امنیتی، مسائل نظامی و جاهایی که فتنه ای برپا میشود و… . و البته بنده نمی خواهم نحوه فیلترینگ در کشور را تایید کنم.
پیرامون نکته چهارم شما هم عرض میشود که این سخن کامل نیست. زیرا در مورد غذاهای مادی هیچ گاه چنین سخنی نمی گویید. مثلا هیچ گاه مجاز نمی دانید که وزارت بهداشت همه غذاهای مادی از قبیل مفید و مضر را آزادانه توزیع کند؛ به بهانه اینکه دستگاه های تولیدکننده مواد غذایی مفید، سست و کم کار می شوند. غذاهای معنوی از غذاهای مادی که مهم ترند.
و آخرین نکته اینکه فرمودید فیلترینگ باعث شکستن قبح فیلترشکن می شود، باید عرض کنم که ما باید با فقه و شریعت پیش برویم، اگر فقه و دین ما چیزی را تایید کرد، بدون درنگ و مسامحه اجرا کنیم. در مورد این نکته شما اصلا ما می خواهیم بگوییم که خود فعل این شخص (استفاده از سایت های خبری و… مخالف و معاند) حرام است، شما می فرمایید مانع کار حرام این شخص نشوید، که مبادا دچار فعل حرامی مانند استفاده از فیلتر شکن شود!
سخن شما مانند این است که بگوییم اگر خدای سبحان شراب را حرام نمی کرد، مردم اینقدر دچار شرب خمر که حرام است نمی شدند! ما می گوییم حکم، حکم خداست. چه مردم مرتکب شوند و چه مرتکب نشوند، حرام است.