اشاره: حرمت تشبه به جنس مخالف، بهکرات در روایات ما مطرح شده است. از طرفی در هنرهای نمایشی نیز بارها بازیگران نقش جنس مخالف خود را بازی کردهاند. این امر تا بدانجا رواج یافته است که در این موارد، جشنوارههای سینمایی متحیر شدهاند که جایزه بهترین بازیگر نقش مرد را به وی بدهند یا بهترین بازیگر نقش زن را؟! این موضوع را با استاد سید نورالدین شریعتمدار جزایری مطرح کردیم. استاد درس خارج حوزه علمیه قم، بهروشنی اقسام مختلف تشبه به جنس مخالف را برشمرد و حکم هر یک را بیان نمود. مشروح گفتگو با این استاد درس خارج حوزه علمیه قم، از نگاه شما میگذرد:
آیا تشبه زنان به مردان حرام است؟ دلیل آن چیست؟
شریعتمدار: جواب این سؤال، سه مقدمه و یک نتیجهگیری را میطلبد.
مقدمه اول: در روایاتی با تعابیر مختلف، از تشبه زن به مرد و تشبّه مرد به زن نکوهش شده است. در بعضی روایات از این کار نهی و منع شده و در بعضی روایات کننده آن لعن شده است و در برخی دیگر، پیامبر یا امیرالمؤمنین علیهالسلام دستور اخراج مردی را داده که در حضورش، بهصورت متشبّه به زنان آمده است و حضرت از این عمل به زشتی یاد کرده است.
فقهای شیعه و سنّی این روایات را در کتب حدیثی وکتب فقهی خود آورده اند و آنها را مورد بررسی و تحقیق قرار داده و از آنها حکم شرع را استنباط کردهاند. در این زمینه فقهای شیعه سه قول اختیار کردهاند:
قول اول، حرمت تشبّه به طور مطلق؛ قول دوم، کراهت؛ قول سوم، تفصیل در موارد و مصادیق است که بعضی را جایز دانستهاند و بعضی دیگر را حرام. البته در بعضی موارد، همه اتفاق کردهاند بر حرمت و در بعضی دیگر، همه اتفاق کردهاند بر جواز که توضیح میدهم.
روایاتی که در این موضوع مورد بررسی قرار گرفته خالی از اشکال و نقص در سند و یا دلالت نیست و همین، سبب اختلافنظر در این موضوع شده است. هر یک از فقها که این اشکالات را پذیرفته قایل به جواز تشبّه شده است و هرکس توانسته به این اشکالات پاسخ دهد، حرمت را اختیار کرده است. البته دلیل این حکم، منحصر به روایات نیست؛ بلکه ادله دیگری نیز اقامه شده و مورد بررسی قرار گرفته است. لازم به ذکر میدانم که استدلال به این ادله نیز مانند روایات، دارای اشکال است. کسی که دفع اشکال از استدلال به این ادله کرده قائل به حرمت است و کسانی که اشکال را نپذیرفته قایل به جواز شدهاند. ادله عبارتاند از قرآن، عقل، اجماع و اختلال نظام.
مقدمه دوم: تشبّه مرد به زن و برعکس، یک معنای وسیع و گستردهای دارد که مقصود ادله یاد شده نمیتواند این وسعت معنا را شامل شود؛ زیرا برخی از مصادیق تشبّه بهطورقطع، جایز است، مثل تشبّه در انجام کارهایی که معمولاً به یک صنف از این دو اختصاص دارد، مانند اداره امور منزل یعنی نظافت منزل، شستن لباس، شستن ظروف، آشپزی برای خانواده. این قبیل کارها را معمولاً خانمهای خانه انجام میدهند، و نیز کارهایی که مربوط به کسب و درآمد جهت امرارمعاش است؛ مانند کشاورزی، دامداری، امور صنعتی و غیره که معمولاً آقایان انجام میدهند. حال اگر زنی در این امور به شوهرش کمک کند و یا برعکس مردی در انجام امور منزل به خانمش کمک نموده و کارهایی که عرف، آنها زنانه تشخیص میدهد را انجام دهد، نهتنها حرامی مرتکب نشده است که اجر و ثواب هم دارد.
پس تشبّه زن به مرد و مرد به زن، در اینگونه امور حرام نیست و معنای عام تشبّه که مورد نکوهش قرار گرفته شامل اینگونه موارد نمیشود؛ بنابراین، مقصود از تشبّه حرام، تشبّه هرکدام از این دو به دیگری در امور جنسی است که احیاناً مرد خود را مانند زن، قرار داده و به سمت عمل زشت لواط کشیده شود و یا زن، خودش را مانند مرد قرار دهد و با زنی دیگر، رفع نیاز جنسی و مساحقه نماید. اینگونه تشبّه قطعاً حرام است و ادلّه فراوانی نیز حرمت آن را تأیید میکند. این همان همجنسگرایی است که در میان ملتهای غربی رواج پیدا کرده است.
نتیجه اینکه دو نوع تشبّه مذکور که یکی در جواز و دیگری در حرمتش تردیدی نیست، از موضوع بحث ما خارج است. باقی میماند صورت سوم که محلّ بحث خواهد بود. آن صورت، عبارت است از: تشبّه رفتاری که مرد در رفتار و کردار، همچون پوشیدن لباس زنانه، آرایش سروصورت مثل زنان، بهکارگیری ابزار و آلات آرایشی زنانه و بروز اداواطوار زنانه برای مردان و برعکس، تشبّه به جنس مخالف نماید.
مقدمه سوم: تشبّه موردبحث، یعنی همان صورت سوم، از نظر غرض عقلایی دو گونه است: یکی موقت و محدود به زمان خاص است، مانند تشبّه مرد به زن در تعزیهخوانیها که مردی لباس زن را میپوشد و او را بهعنوان زن در میدان تعزیه میآورند. غرض در این کار این است که زن واقعی، در معرض دید نامحرم قرار نگیرد تا محذورات مترتب بر آن پدید نیاید. گونه دوم، تشبّه بدون محدودیت زمانی، مثل اینکه مردی به زن و برعکس همیشه خود را در جایگاه جنس مخالف جا بزند و زندگی خود را طبق این الگوی رفتاری قرار دهد.
در خصوص نوع اوّل که محدود به زمان خاصی بوده و بر اساس مصلحتاندیشی و غرض عقلایی و شرعی انجام میگیرد، دلیلی بر حرمت نداریم. زیرا روایاتی که تشبّه را نکوهش کرده است این معنا را شامل نمیشود. حتی میتوان دلیلی بر جواز آن نیز اقامه نمود، بهعنوانمثال روایتی داریم که حضرت امیرالمؤمنین(ع)، بعد از اتمام جنگ وقتی خواست عایشه را از بصره به مدینه بفرستد دستور داد، زنانی با لباس مبّدل، و با ظاهر کاملاً مردانه، عایشه را همراهی کنند. عایشه در بین راه شروع کرد به ملامتکردن آن حضرت و میگفت علی بن ابیطالب ناموس پیامبر را با مردان اجنبی و نامحرم فرستاده است. وقتی به مدینه رسیدند آن زنها واقعیت خود را نشان دادند و روشن شد مردهایی که عایشه را همراهی میکردند در واقع، زن بودند نه مرد.
بعد از نبود دلیل بر حرمت، نوبت به اصل میرسد که اصل، اباحه و جواز است.
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که دو قسم از اقسام چهارگانه تشبّه، یعنی تشبّه در امور جنسی و تشبّه رفتاری که بهصورت همیشگی باشد حرام است و دو قسم دیگر، یعنی تشبّه در انجام کارهای خانه و کمک نمودن به زن، برای مرد حرام نیست. همچنین تشبّه موقت و محدودی که دارای غرض عقلایی باشد جایز است.
به نظر میرسد حکم حرمت یا کراهت تشبّه، دارای حکمت و مصلحتی است مانند «مقابله با ازبینرفتن تفاوتها و جایگاه زن و مرد در جامعه» که مختص به دنیای واقعی است و به عرصه نمایش و رسانه راه پیدا نمیکند. نظر شما دراینرابطه چیست؟
شریعتمدار: اصل مدعا، درست است که حرمت به عرصه نمایش و رسانه نمیرسد، چون در مورد تشبّه محدود و مخصوص، بیان کردیم که در مواردی که تشبه، مخصوص به موارد خاص، زمان خاص و برای غرض عقلایی خاص باشد، حرمت شامل آن نمیشود و گفتیم که علت جایز بودن تشبّه، نبودِ دلیل بر حرمت است و وجود اصل اباحه، نه آنچه در سؤال آمده است که از جهت مصلحت و حکمت باشد. لااقل منظور نظر ما نمیتواند چنین چیزی باشد بلکه گفتیم که جواز و عدم حرمت بهخاطر نبودِ دلیل است.
میتوان گفت حکم حرمت تشبّه، باتوجهبه اقتضائات جامعه زنستیز عرب جاهلیت است و در زمان فعلی قابل التزام نیست؟
شریعتمدار: همانطور که بیان شد، حرمت تشبّه در مورد امور جنسی از جهت جلوگیری از انقطاع نسل بشر است و نه از باب اقتضائات زنستیزی عرب جاهلی. بهعبارتدیگر، تشبّه به زن، بهخصوص در امور جنسی، با حکمت الهی در آفرینش در تقابل و تخالف است؛ چه اینکه در دستگاه آفرینش، مرد و زن برای تولید نسل آفریده شدهاند؛ بنابراین اگر در امر جنسی، زنان به زنان و مردان به مردان، توجه و بسنده کنند، نسل بشر دچار انقطاع میشود. البته در کنار این، محذورات و علل دیگری هم بهعنوان حکمت حرمت این عمل نیز مطرح است. اما حکمت یا دلیل حرمت تشبّه رفتاری مرد به زن، اختلال نظام است؛ زیرا این نوع تشبه که زنی خودش را همیشه مرد قلمداد کند و یا مردی خودش را همواره در جایگاه زن قرار دهد، از خلاقیت و بروز استعدادات زنانه در زنها و مردانه در مردان جلوگیری میکند. اگر هرکدام از زن و مرد جایگاه خودش را حفظ کند، در انجام وظایف خاص خود به کمال میرسد و جامعه در حال پیشرفت و تکامل قرار میگیرد. اما اگر زن، خود را مرد بنمایاند و مرد نیز خود را زن بپندارد هیچ کاری پیشرفت نخواهد کرد و هر دو در انجام وظایف خود درمانده میشوند در نتیجه، نظم و انتظام جامعه دچار اختلال میشود.
آیا حرمت تشبّه به جنس مخالف، در صورتی است که بیننده واقعاً در تشخیص جنسیت بازیگر اشتباه کند یا حتی اگر بداند که زن لباس مرد را پوشیده و بالعکس بازهم حرمت را در پی دارد؟
شریعتمدار: از آنچه که در مقدمهها و نتیجهگیری ذکر شد، روشن میگردد که فرقی میان حرام بودن تشبّه به جنس مخالف، در هر دو صورتی که در سؤال مطرح شده، وجود ندارد. یعنی حکم، در هر دو صورت فوق، حرمت است، زیرا علت حرمت در هر دو وجود دارد، چه بیننده بداند که جنسیت اصلی او چیز دیگر است و یا نداند.
/////
این گفتوگو، بخشی از مجله الکترونیکی «مبادی فقه نمایش» است که با همکاری مدرسه فقه هنر و سایت شبکه اجتهاد تولید شده است.