نگاهی به کتاب «همروی فلسفه سیاسی و فقه سیاسی»؛

واکاوی فقه معاصر بر اساس رویکردی حداقلی به فقه / ۲

این رویکرد در پاسخ به چالش‌های ناشی از تفکیک سخت‌گیرانه میان فلسفه سیاسی و فقه سیاسی ارائه شده است. حقیقت تأکید می‌کند که نظام‌های سیاسی مدرن نیازمند بهره‌گیری از دو رویکرد فلسفی و فقهی به‌صورت هم‌زمان هستند تا بتوانند پاسخگوی نیازهای اجتماعی و حکمرانی باشند. او بر این باور است که کنارگذاشتن هر یک از این دو حوزه موجب عدم جامعیت در تصمیم‌گیری‌های سیاسی می‌شود.

اشاره: کتاب همروی فلسفه سیاسی و فقه سیاسی اثر سید صادق حقیقت یکی از آثار مهم در حوزه مطالعات سیاسی اسلامی است که به بررسی تعامل و همگرایی میان فلسفه سیاسی و فقه سیاسی می‌پردازد. در زیر، گزارشی کوتاه از این کتاب می‌آید:

همروی فلسفه سیاسی و فقه سیاسی، دکتر سید صادق حقیقت، هرمس، ۱۳۹۶، ۵۴۶ صفحه.

این کتاب در دو بخش اصلی تنظیم شده است: چارچوب رویکرد همروی، مبانی و روش‌شناسی. در این گزارش، به بررسی هر یک از این بخش‌ها به طور اختصار پرداخته خواهد شد.

بخش اول: چارچوب رویکرد همروی

  1. ۱. تعریف همروی

همروی مفهومی است که به معنای تعامل و تلفیق دو نظام فکری و معرفتی است. در این کتاب، همروی میان فلسفه سیاسی و فقه سیاسی مورد بررسی قرار می‌گیرد. هدف این رویکرد ایجاد یک چارچوب معرفتی جامع است که از مزایای هر دو حوزه بهره ببرد.

دکتر حقیقت همروی را به‌عنوان رویکردی معرفی می‌کند که در پی یافتن راه‌های جدیدی برای پیوند میان این دو حوزه است. او معتقد است که همروی نه‌تنها امکان‌پذیر است، بلکه یک ضرورت برای درک جامع‌تر از سیاست در جوامع اسلامی به‌شمار می‌رود. در این راستا، همروی را می‌توان نوعی همگرایی معرفتی دانست که به دنبال ایجاد یک نظام واحد برای تحلیل سیاسی بر اساس آموزه‌های اسلامی و عقلانیت فلسفی است. این رویکرد به سیاست نه‌تنها به‌عنوان یک امر اجرایی، بلکه به‌عنوان یک پدیده فکری و نظری نیز نگاه می‌کند.

  1. ۲. پیشینه نظری همروی

دکتر حقیقت در این بخش، به بررسی پیشینه این ایده می‌پردازد و نشان می‌دهد که در طول تاریخ اندیشه اسلامی، نمونه‌هایی از تعامل میان فلسفه و فقه سیاسی وجود داشته است. متفکرانی همچون فارابی، ابن‌سینا، خواجه نصیرالدین طوسی و علامه طباطبایی، تلاش‌هایی در این راستا داشته‌اند.

فارابی، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین فیلسوفان سیاسی اسلامی، تلاش کرد تا نظریات فلسفی را با آموزه‌های اسلامی تلفیق کند. او مدل مدینه فاضله را ارائه کرد که در آن، حکمت و شریعت در کنار هم قرار دارند. ابن‌سینا نیز به ترکیب عقل و وحی در تحلیل مسائل سیاسی توجه داشت.

ابن‌خلدون نیز در مقدمه خود به تحلیل پدیده‌های اجتماعی و سیاسی پرداخت و نشان داد که چگونه اصول عقلانی می‌توانند در درک تحولات سیاسی جوامع اسلامی نقش داشته باشند. وی تلاش کرد تا فقه سیاسی را در بستر یک نگاه جامعه‌شناختی تحلیل کند.

  1. ۳. ضرورت همروی

این رویکرد در پاسخ به چالش‌های ناشی از تفکیک سخت‌گیرانه میان فلسفه سیاسی و فقه سیاسی ارائه شده است. حقیقت تأکید می‌کند که نظام‌های سیاسی مدرن نیازمند بهره‌گیری از دو رویکرد فلسفی و فقهی به‌صورت هم‌زمان هستند تا بتوانند پاسخگوی نیازهای اجتماعی و حکمرانی باشند. او بر این باور است که کنارگذاشتن هر یک از این دو حوزه موجب عدم جامعیت در تصمیم‌گیری‌های سیاسی می‌شود.

در جهان معاصر، سیاست نیازمند انعطاف‌پذیری و قدرت تفسیر صحیح از شرایط متغیر اجتماعی است. حقیقت بر این باور است که در چنین شرایطی، فقه سیاسی باید از چارچوب‌های بسته سنتی فراتر رفته و با درک عقلانی از سیاست و قدرت ترکیب شود.

  1. ۴. ابعاد همروی

دکتر حقیقت همروی را در سه سطح بررسی می‌کند:

  • همروی معرفتی: تعامل در سطوح بنیادین معرفت‌شناسی و نظریه‌پردازی.
  • همروی روشی: استفاده از روش‌های مشترک و ترکیبی از فلسفه و فقه در تحلیل‌های سیاسی.
  • همروی عملی: کاربردی‌سازی این رویکرد در سیاست‌گذاری و حکومت‌داری.

او بر این باور است که این سه سطح مکمل یکدیگر هستند و برای تحقق کامل همروی، باید به هر سه بُعد توجه شود. همچنین تأکید می‌کند که در هر یک از این سطوح، روش‌های متعددی قابل‌استفاده هستند که نیاز به بررسی‌های دقیق‌تری دارند.

  1. ۵. چالش‌های همروی

این رویکرد با چالش‌هایی همچون اختلافات بنیادین میان فلسفه و فقه، سنت‌گرایی برخی از فقها و تعارض برخی از آموزه‌های فلسفی با اصول فقهی روبروست. بااین‌حال، حقیقت معتقد است که از طریق گفت‌وگو و تعامل می‌توان به راه‌حل‌های مناسب دست یافت.

بخش دوم: مبانی و روش‌شناسی

  1. ۱. مبانی فلسفی و فقهی همروی

همروی فلسفه سیاسی و فقه سیاسی مبتنی بر چندین مبنا است:

  • مبنای هستی‌شناختی: پذیرش واقعیتی که در آن، هم عقل و هم وحی به‌عنوان منابع شناخت در نظر گرفته می‌شوند.
  • مبنای معرفت‌شناختی: تأکید بر تعامل میان عقلانیت فلسفی و روش اجتهادی.
  • مبنای انسان‌شناختی: ترکیب دیدگاه‌های فلسفی و فقهی در تحلیل ماهیت انسان و نیازهای سیاسی او.
  • مبنای جامعه‌شناختی: بهره‌گیری از نظریات اجتماعی برای تنظیم یک نظام سیاسی مطلوب.
  1. ۲. روش‌شناسی همروی

در این بخش، دکتر حقیقت روش‌های مورد استفاده در این رویکرد را مورد بررسی قرار می‌دهد:

الف) روش‌های فلسفی

  • تحلیل عقلی و منطقی مفاهیم سیاسی.
  • استفاده از قیاس و استنتاج در بررسی مباحث حکمرانی.
  • تبیین نظریات کلان در حوزه سیاست و اخلاق سیاسی.

ب) روش‌های فقهی

  • اجتهاد در نصوص دینی و استنباط احکام سیاسی.
  • بررسی سیره معصومین و تجربه تاریخی حکومت‌های اسلامی.
  • استفاده از اصول فقه در تحلیل‌های سیاسی.

ج) روش‌های ترکیبی

دکتر حقیقت تأکید می‌کند که برای تحقق همروی، باید از روش‌های ترکیبی بهره برد. برخی از این روش‌ها عبارت‌اند از:

  • بررسی مقایسه‌ای: تحلیل تطبیقی میان فلسفه سیاسی و فقه سیاسی برای استخراج نقاط اشتراک و افتراق.
  • هرمنوتیک و تأویل: استفاده از روش‌های تفسیری در فهم بهتر نصوص دینی و پیوند آن‌ها با تحلیل‌های فلسفی.
  • توسعه روش‌شناسی اجتهادی: تطبیق اصول اجتهادی بر مسائل جدید سیاسی و ترکیب آن با مبانی فلسفی.
  1. ۳. کاربردهای روش‌شناسی همروی

دکتر حقیقت پیشنهاد می‌دهد که این رویکرد در حوزه‌های مختلفی قابل‌استفاده است، ازجمله:

  • حکومت‌داری اسلامی: ارائه مدلی برای تنظیم نظام سیاسی مبتنی بر آموزه‌های اسلامی و عقلانیت فلسفی.
  • حقوق و قانون‌گذاری: تلفیق اصول فقهی و مبانی فلسفی در تدوین قوانین.
  • سیاست خارجی و دیپلماسی: استفاده از تحلیل‌های فلسفی و احکام فقهی در تصمیم‌گیری‌های بین‌المللی.

نتیجه‌گیری

رویکرد همروی که دکتر سید صادق حقیقت در این کتاب مطرح کرده است، تلاشی برای ترکیب دو حوزه مهم اندیشه سیاسی اسلامی، یعنی فلسفه سیاسی و فقه سیاسی است. این رویکرد ضمن حفظ استقلال نسبی هر یک از این حوزه‌ها، به دنبال تعامل سازنده آن‌ها برای ایجاد یک چارچوب نظری و عملی جامع است.

پاسخ دهید