اشاره:
در چهل و نهمین نشست علمی از سلسله برنامههای یکشنبههای روش، نشست تخصصی «روششناسی تبدیل امر نظری به امر عملی، با تطبیق بر دانش فقه» به همت پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر و با همکاری میز توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی به صورت مجازی برگزار شد.
در این نشست، دکتر سید حسین شهرستانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، به تحلیل نسبت میان نظر و عمل در تاریخ فلسفه، بهویژه در فلسفه اسلامی و تحولات معاصر آن پرداخت. وی با تأکید بر ضعف توجه به حکمت عملی در سنت فلسفه اسلامی و ضرورت بازتعریف آن، ابعاد مختلف این موضوع را در چهار محور مهم مورد بررسی قرار داد: ادغام فلسفه و سنت دینی، نظریه اعتباریات، مشارکت فلاسفه معاصر و نظریه فطرت.
این نشست که پیشتر قرار بود در اول تیرماه ۱۴۰۴ برگزار شود، به دلیل شرایط پیشبینی نشده به تاریخ یکشنبه ۱۹ مرداد ماه موکول گردید. نشست به صورت برخط و با مشارکت پژوهشگران و علاقهمندان برگزار شد.
دکتر شهرستانی در سخنان خود، روند تاریخی و نظری نسبت نظر و عمل را از فلسفه یونانی آغاز کرد و سپس جایگاه این نسبت را در سنت فلسفه اسلامی بررسی نمود. او با اشاره به تأثیرات دوران مدرن و بازتاب این مسئله در انقلاب اسلامی ایران، به نقد تقدم حکمت نظری بر حکمت عملی در فلسفه اسلامی پرداخت و ضعف توجه به حکمت عملی را در این سنت فلسفی برجسته کرد.
وی افزود که در فلسفه اسلامی، ارسطو به عنوان «معلم اول» و فارابی به عنوان «معلم ثانی» شناخته میشوند و تقسیم علوم به حکمت نظری و حکمت عملی، محور اصلی این سنت فلسفی است. به باور دکتر شهرستانی، تقدم حکمت نظری بر حکمت عملی معمولاً در فلسفه اسلامی دیده شده و این تقدم تا دوران متافیزیک ادامه یافته است. همچنین با وجود اهمیت حکمت عملی در حوزههایی چون سیاست، اقتصاد و فرهنگ، فلسفه اسلامی پس از فارابی بیشتر بر امر نظری متمرکز بوده و حکمت عملی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این نقصان به ویژه در دوران معاصر محسوس و اثرگذار است.
در ادامه نشست، دکتر شهرستانی به شکاف و بحران در فلسفه مدرن اشاره کرد و افزود: «فلسفههای مدرن مانند فلسفه مارکس و اگزیستانسیالیسم، رابطه نظر و عمل را بازتعریف کرده و از سنت پیشین فاصله گرفتهاند.»
وی درباره فلسفه اسلامی معاصر به چهار نکته مهم اشاره نمود:
۱. ادغام فلسفه و سنت دینی: وی تأکید کرد که نباید میان فلسفه و سنت دینی تفکیک جدی قائل شد و فلسفه را به عنوان ابزاری برای فهم عقلانی دین و تفسیر معارف دینی دانست، البته با توجه به چارچوبها و زبان خاص سنت فلسفی اسلامی.
۲. نظریه اعتباریات: دکتر شهرستانی به نظریههایی اشاره کرد که در فلسفه معاصر اسلامی مطرح شدهاند و به نقش معرفتهای اعتباری در عمل و جهتگیریهای عملی توجه دارند. این نظریهها میتوانند میانجی میان نظر و عمل باشند.
۳. مشارکت فلاسفه معاصر: از جمله علامه طباطبایی و شاگردان برجسته ایشان مانند دکتر مبلغی و دکتر داوری که به مسئله نسبت نظر و عمل توجه ویژه داشته و تلاش کردهاند آن را از نو تعریف و بازخوانی کنند. فلسفه سیاسی و فلسفه عملی از دغدغههای اصلی این متفکران است.
۴. نظریه فطرت: این نظریه که توسط برخی متفکران فلسفه معاصر اسلامی مطرح شده، فراتر از یک نظریه صرف، امکان بازتعریف رابطه نظر و عمل را فراهم میآورد و از ابتکارات مهم معاصر در فلسفه اسلامی به شمار میرود.
دکتر شهرستانی همچنین انقلاب اسلامی ایران را نمونهای بینظیر از تحقق پیوند نظر و عمل دانست و اظهار داشت: «کنش سیاسی امام خمینی بر پایه اندیشه دینی و فلسفی، افقی نوین برای پاسخ به این مسئله بنیادین گشود.» این انقلاب نمادی از گشایش افق نوینی در پاسخ به مسئله نسبت نظر و عمل است و نشان میدهد که سنت فلسفه اسلامی توانسته است پاسخی معنادار برای این نسبت در عصر مدرن ارائه دهد.
وی در پایان سخنان خود، با اشاره به مفهوم اسلام اجتماعی که توسط آیتﷲ شاهآبادی و دیگر متفکران مطرح شده، یادآور شد که این مفهوم بیانگر تلاش برای پیوند میان نظر و عمل، فلسفه و سیاست، دین و جامعه است. همچنین بر ضرورت تقویت حکمت عملی و بازتعریف نقش عمل در فلسفه اسلامی تأکید کرد تا این فلسفه بتواند پاسخگوی مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دنیای امروز باشد.
نشست با تأکید بر اهمیت بازخوانی و تقویت حکمت عملی در فلسفه اسلامی به پایان رسید و تأکید شد که فلسفه اسلامی میتواند با پاسخگویی به مسائل عملی امروز، نقش مؤثری در عرصههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایفا کند.