اشاره: دکتر فاطمه اردستانی مدرس سطح ۳حوزه علمیه تهران است که هم سطح ۴حوزه و هم دکتری دانشگاه در رشته فقه و مبانی حقوق را اخذ کرده است. با توجه به موضوع پایان نامه دکتری او که پیرامون سلولهای بنیادی و ژندرمانی است و پژوهشهایی که او در این رابطه در سالهای گذشته کرده است، با او پیرامون کاربستهای این سلولها گفتگو کردیم. او با تأکید بر اینکه بر خلاف تصور عموم، سلولهای بنیادی منحصر در سلولهای بندناف نیست، شبیه سازی انسان را دارای مخاطرات اخلاقی و اجتماعی متعددی دانست. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه معاصر با این استاد و پژوهشگر فقه و حقوق، به قرار زیر است:
فقه معاصر: سلولهای بنیادی چیست و کدام سلولها را شامل میشود؟
اردستانی: سلولهای بنیادین یا به عبارتی دیگر «Stem cells» نوعی سلولهای اولیه و تمایز نیافته بدن هستند که میتوانند تقسیم و تکثیر شوند و تمایز پیدا کنند و ازاینجهت میتوانند در رشد بدن کمککننده باشند. این نوع سلولها دو ویژگی اختصاصی دارند؛ ویژگی اول این سلولها، یک خودنوسازی است که سلولهای مشابه خود را تولید میکنند و ویژگی دوم، تمایزپذیری است که میتوانند تبدیل به سلولهای متفاوتی شوند.
این سلولها، چند دسته دارند؛ یک دسته سلولهای پرتوان هستند که میتوانند به انواع متعدد تبدیل شوند؛ مثل جنینی که از جنین در مراحل ابتدایی رشد مورد استفاده قرار میگیرد. دسته دوم سلولهای چندتوان هستند که میتوانند تبدیل به سلولهای انواع خاصی از بافتها شوند؛ مثل سلولهای خونساز که میتوانند به گلبولهای سفید و پلاکتها تبدیل شوند و یا مِزانشیمی که توانایی تبدیل به سلولهای استخوان و غضروف یا سلولهای بافت چربی دارند. دسته دیگر، سلولهای بنیادین تکتوان هستند که میتوانند به نوع خاصی از سلولهای تخصصی بدن تبدیل شوند، مثل سلولهای اپیدرمی که میتوانند به پوست تبدیل شوند. دسته چهارم سلولهای بنیادین بالغ هستند که به بالغ تبدیل میشوند و در مغز استخوان و کبد و ماهیچهها هستند. همچنین از جمله سلولهای الغایی پرتوان هستند که با برنامهریزی مجدد ژنتیکی سابق به سلولهای پرتوان تبدیل میشوند. برخی دیگر، مشابه سلولهای جنینی هستند ولی از جنین استفاده نمیشود. اما شباهت به سلولهای بنیادین جنینی دارند.
فقه معاصر: آیا سلولهای بنیادین منحصر به سلولهای بندناف جنین هستند یا شامل سایر سلولها مثل سلولهای مغز استخوان بالغین نیز میشوند؟
اردستانی: پاسخ به این سؤال را ضمن مطلبی که در سؤال قبلی گفتم پاسخ دادم و اجمالاً به آن خواهم پرداخت. تفصیلش را در سؤال قبلی گفتهام. سلولهای بنیادین، قطعاً محدود به بندناف جنین نیستند و انواعی دارند؛ سلولهای تکتوان، سلولهای چندتوان بالغ که تعدادی از این سلولها از بندناف هستند و بقیه آنها را هم از دستههای دیگر میدانیم که مغز استخوان بالغین از جمله اینها هستند. به عبارت بهتر، سلولها قابلیت دریافت از مراحل مختلف را دارند. سلولها را از دوران جنینی میشود گرفت تا دوران بلوغ؛ بنابراین سلولها را میشود از هر مرحله استخراج کرد که هرکدام کاربردهای خاص خود را دارند که همان سلولهای بندناف جنین هستند. بهطورکلی از سلولهای جنینی و در موارد دیگر هم در درمان بیماریهای دیگر میتوان استفاده نمود. ولی انواع دیگری هم داریم که در درمان بعضی از بیماریها کمککننده است. باتوجهبه این سؤال که مربوط به سلولهای مغز استخوانی و سلولهای بندناف است، خوب است مقایسهای بین این دو نوع سلول داشته باشیم. سلولهای بندناف عموماً کمتر توسط بدن رد میشوند و پاسخ ایمنی به آنها داده نمیشود. ولی سلولهای مغز استخوان خطر رد شدنشان بیشتر است. سلولهای بندناف میتوانند کمککننده باشند نسبت به بیماریهای خونی بافتها ولی مغز استخوان بالغین بیشتر به بازسازی غضروف میپردازند. کاربرد مهم آنها در ترمیم غضروف است.
فقه معاصر: در حال حاضر، از سلولهای بنیادی، چه استفادههایی میشود؟
اردستانی: از این سلولها هم در زمینههای پزشکی و هم تحقیقاتی استفاده میشود. در زمینههای پزشکی و تحقیقات دارویی، ترمیم بافتها کمککننده هستند و خصوصاً در بخش تحقیقات هم میتوانند مورد استفاده قرار گیرند و در ادامه درباره این بخش بهتفصیل مطالب لازم را بیان میکنم. یک بخش از آن مربوط به درمان بیماریهاست که در این بخش میتوانند کمککننده باشند. برای درمانهای عمومی و خودایمنی و پوستی و درمان بیماریهای مربوط به غضروف و استخوان و اختلالات بینایی و دیابت مورد استفاده قرار میگیرند که بهتفصیل در سؤالات دسته قبل پرداختم.
وارد کاربرد دیگری از این سلولها میشوم که مربوط به ترمیم بافت است. یکی از کارها، ترمیم نخاع است که در آسیبهای نخاعی میتوانند استفاده شوند که نورونها را بازسازی کنند. در کبد و کلیه و ریه میتوانند مورد استفاده قرار گیرند. در آزمایش داروها و تحقیقات دارویی میتوانند مورد استفاده قرار گیرند. همچنین میتوانند کارایی و تست ایمنی داروها را بدون اینکه روی انسان، یا حیوان آزمایش کنند روی این سلولها آزمایش کنند. همچنین در مدلسازی، این سلولها میتوانند نقش داشته باشند. بیماریهای مرتبط با بیماریهای خاص را بررسی کنند و به درمان جدید برسند. با خود هم این سلولها مدلسازی بیماری انجام دهند و مطالعه روی بیماری کنند. در مهندسی بافت و پزشکی شخصی هم کاربرد دارد که در بحث پزشکی شخصی یا شخصیسازی شده از سلولهای خود بیماری استفاده کنند و به درمان او بپردازند یا اینکه در مهندسی بافت برای تولید بافتهای خاص مثل قلب و کلیه و غضروف در محیط آزمایشگاه بیایند برای پیوند بیماران مورد استفاده قرار گیرد. این از موارد استفاده از سلولهای بنیادین است که موارد مهم آن را عرض کردیم.
البته چالشها و آسیبهایی دارد که اشاره کردیم.
فقه معاصر: آیا این گزاره که «تاکنون در ایران، از سلولهای بنیادی و بانک بندناف، استفاده پزشکی صورت نگرفته است» را تأیید میکنید؟ آیا میزان استفاده از سلولهای بنیادی در ایران، با کشورهای دیگر متفاوت است؟
اردستانی: اطلاعات و آمارهایی وجود دارد که بانکهای خون بندناف و سلولهای بنیادین در داخل ایران هستند و مورد استفاده قرار میگیرند. یکی از شرکتهایی که این بانکها را در اختیار دارد، شرکت فناوری رویان است که بانک مخصوص نوزادان را در اختیار دارد و در استانهای مختلف نمایندهای دارد که خصوصاً ذخیرهسازی نمونههای زیادی از هزاران نمونه خون بندناف را، مورد ذخیره قراردادند و میتوانند برای بیماریهای سخت و خاص مورد استفاده قرار دهند. در بحث سلولدرمانی، ظاهراً ایران جزء کشورهایی است که این درمان را انجام میدهد و در بعضی از گزارشها میشود به این نتیجه رسید که اتفاقاً ایران جزء کشورهای برتری است که سلولهای درمانی را مورد استفاده قرار داده است؛ لذا میتوانیم گزاره مذکور مبنی بر اینکه در ایران از سلولهای بنیادین برای درمان استفاده نشده است را رد کنیم. ایران در این حوزه پیشرفتهای قابل توجهی داشته است و همچنان دارد در سطح جهانی رقابت میکند.
فقه معاصر: آیا امکان شبیهسازی انسان و جوانسازی او و همچنین نامیرایی او از طریق پیشرفت تکنولوژی در زمینه سلولهای بنیادین وجود دارد؟
اردستانی: بحث شبیهسازی و بحث جوانسازی و نامیرایی از جمله بحثهای چالش برانگیزی هستند که تحقیقاتی که میتواند مرتبط با این بحث باشد، تحقیقات مربوط به شبیهسازی انسان با استفاده از فناوری سلولهای بنیادین و تئوری باشد و عملی شدن این مباحث تئوری، از لحاظ علمی و اخلاقی و قانونی با چالش روبروست. این موضوع از هر دو جهت دچار چالشهای مهمی است. در بحث تکنولوژی شبیهسازی در حیوانات، نمونه داشتیم از جمله نمونه معروف آن گوسفند «دالی» است که حیوان شبیهسازی شدهای است که به وجود آمد و این را در مورد حیوانات میتوانیم مطرح کنیم. اما موضوع شبیهسازی درباره انسان از لحاظ تئوری قابل بحث است ولی باتوجهبه مسائل اخلاقی و خطراتی که این کار بهخاطر اینکه این تحقیقات کامل نشده است، مسئله است.
حالا از دسته سلولهای پرتوان الغایی میشود برای انسان استفاده کرد و شبیهسازی کرد. ولی بااینحال اگر بخواهیم نسخه کاملی از انسان باشد، ساختارهای روانی و ذهنی و این موارد بسیار فراتر از امکانات فعلی و موجود است. بحث جوانسازی انسانی از طریق سلولهای بنیادین، بحثی بسیار فعال است و بسیار نیز امیدبخش است. البته محدودیتهای زیادی هم دارد. پیشرفتهای فعلی که این موضوع داشته است، در بخش ترمیم بافتها بوده است و برای بازسازی پوست و اندامها و قلب و بازسازی سلولهای پیر که کمک به بازسازی عملکرد بافتهای پیر میکند و ازاینقبیل پیشرفتها و بحث جوانسازی در ارتباط با سلولهای بنیادین مطرح است. البته محدودیتهایی مثل محدودیتهای مرتبط با خطراتی که قابل کنترل نیستند و اثرات پیشبینی نشدهای که از چالشهای این حوزه محسوب میشوند و فرایند پیچیدهای هم دارد و این فرایند سخت و دشواری است و باید تغییراتی در سطح سلولی و ژنتیکی و محیطی اتفاق بیفتد و کار را دشوار میکند.
فقه معاصر: آیا سلولهای بنیادین این توان را دارند که به نامیرایی انسان منجر شوند؟
اردستانی: ایده نامیرایی و توقف کامل فرایند مرگ از طریق سلولهای بنیادین، میشود بگوییم موضوعی تخیلی است و واقعاً امکان علمی برایش قابل تصور نیست. واقعیتهای علمی میگویند میشود بسیاری از بافتها ترمیم شود ولی نمیتوان عوامل مرگ را کنترل نمود. نمیتوان با بیماریهای عجیب و سرطانها مقابله نمود و آنها را حذف کرد. چنین چیزی با واقعیتهای علمی سازگار نیست و از آنطرف هم چالشهای اخلاقی و اجتماعی دارد.
افزایش بیرویه جمعیت یکی از آسیبهای این موضوع است که پیامدهای اقتصادی دارد و خود همین موضوع ممکن است باعث ایجاد نابرابریهای گسترده و مشکلاتی ازاینقبیل شود. شبیهسازی ممکن است محقق شود ولی از لحاظ قانونی و اخلاقی محدودیت دارد. جوانسازی ممکن است در انواع بافتها و کیفیت زندگی بهتر و اندامها مؤثر باشد ولی اینکه جوانسازی بهصورت کامل رخ دهد، تابهحال محقق نشده است. نامیرایی بهخاطر پیچیدگیهای بیولوژیکی و اخلاقی از دسترس دور است و اگر ممکن باشد، چالشهای مهمی را در پی دارد. در یک جمله اگر بخواهیم بگوییم، این سلولها ظرفیت زیادی برای تحقیقات دارند تا اینکه بتوانند در زندگی انسان مؤثر باشند ولی کاربردشان باتوجهبه اینکه انسان در زندگی قائل به اصول اخلاقی است شاید نتواند گسترده شود و باید ببینیم پیشرفتهای علمی تا چه حدی صورت گرفته است و تا چه حد این پیشرفتها میتواند کمککننده باشد.