اشاره: به گزارش پایگاه اطلاعرسانی پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر، کرسی علمی ترویجی «تحلیل فقهی مفهوم هنر با کاربست اجتهاد در معناشناسی» روز ۲۸ آبانماه به همت پژوهشکده علوم انسانی اسلامی دانشگاه قم و با همکاری معاونت پژوهش دانشکده الهیات دانشگاه قم و پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر برگزار شد. در این نشست، حجتالاسلام و المسلمین دکتر مهدی داوودآبادی، دیدگاههای خود را درباره امکان و ضرورت تعریف اجتهادی هنر از منظر فقه ارائه کرد و دو تن از اساتید حوزه و دانشگاه حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید حمید میرخندان و حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهدی گرامیپور نیز به نقد و ارزیابی این مباحث پرداختند.
این نشست با هدف تبیین رویکردهای نوین فقهی در موضوع هنر و بررسی قابلیتهای «اجتهاد معناشناختی» در بازشناسی مفاهیم کلیدی حوزه زیباییشناسی دینی برگزار شد؛ حوزهای که به دلیل پیچیدگیهای نظری و ماهیت میانرشتهای، هنوز در ادبیات فقهی معاصر نیازمند واکاویهای عمیق و روشمند است.
در آغاز نشست، حجتالاسلام و المسلمین دکتر داوودآبادی ضمن تسلیت ایام حزن انگیز فاطمیه با اشاره به اینکه بسیاری از برداشتهای فقهی درباره هنر مبتنی بر «تعریفهای عرفی یا مدرن» است، تأکید کرد که این رویکرد، بستر خطاهای موضوعشناختی در استنباط احکام هنری را فراهم میکند. وی یادآور شد:«اگر هنر را با همان مفهومی که تعریفهای مدرن ارائه کردهاند وارد فقه کنیم، در حقیقت موضوعِ حکم را اشتباه گرفتهایم. فقه نمیتواند بر موضوع مبهم و غیرمنقح، حکمی دقیق تولید کند».
دکتر داوودآبادی در ادامه افزود:«در نگاه دینی، هنر فعل خلاقانهای است که بهواسطه عنصر جمال نافذ، قادر است در ساحت ادراک و رفتار انسان تأثیر بگذارد. بنابراین ‘اثرگذاری حکیمانه’ بخش مهمی از مفهوم هنر در ادبیات دینی است».
وی بر پایه روش اجتهادی، سه مؤلفه اصلی را در بازتعریف هنر برجسته دانست:
- نیت و جهتگیری خلاقانه انسان
- هنر فعلی انسانی و ارادی است که از اراده و نیت معنادار نشأت میگیرد.
- عنصر جمال و کیفیت زیباشناختی
- زیبایی حسی شرط لازم هنر نیست؛ بلکه «جمال» به معنای هماهنگی، تناسب، نظم و اثرگذاری ادراکی عنصر بنیادین است.
- تأثیرگذاری عینی و تربیتی
- هنر در نگاه فقهی باید اثرگذار باشد؛ اثری که نسبت انسان و جهان را تغییر دهد و او را به سوی معنای حکیمانهتری سوق دهد.
دکتر داوودآبادی در جمعبندی سخنان خود خاطرنشان کرد:«هنر را باید بهعنوان کاربرد خلاقانه، هدفمند و حکیمانه قوای ادراکی و تخیلی انسان تعریف کرد؛ تعریفی که با مبانی دینی و فقهی سازگاری بیشتری دارد».
وی در ادامه به چالش مهمی اشاره کرد و گفت:«هنوز در ادبیات فقهی، موضوع هنر آنگونه که باید منقح نشده است. وقتی موضوع تعیین نشود، حکم نیز لغزان و ناپایدار خواهد بود».
حجتالاسلام و المسلمین داوودآبادی تأکید کرد که فقیه در مواجهه با مسائل هنری، ناگزیر از بهکارگیری «اجتهاد معناشناختی» است؛ اجتهادی که به جای پذیرش مفاهیم پیشساخته، به سراغ تحلیل متون دینی، زبان قرآن، سنت، و ساختارهای معنایی آنها میرود تا تصویر دینیِ هنر استخراج شود.
در ادامه نشست حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید حمید میرخندان با تقدیر از ساختار منسجم ارائه، بر لزوم تقویت روششناسی بحث تأکید کرد و افزود:«یکی از چالشهای محوری این بحث، تفکیک میان «تعریف مفهومی هنر» و «تعیین مصادیق هنری» است. دکتر داوودآبادی بهخوبی به این مفهوم پرداخته، اما برای پیوند با مصادیق عملی همچون نقاشی، موسیقی یا معماری، به تبیینهای بیشتری نیاز است».
وی همچنین بر توجه دقیقتر به ریشههای تاریخی و تحولات معنایی واژه «هنر» تأکید کرد و افزود:«بخش قابل توجهی از مباحث، نیازمند استناد صریحتر به ادبیات فقهی متقدم است تا پیوند میان سنت فقهی و مباحث نوپدید بهصورت شفافتری مشاهده شود».
حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهدی گرامیپور به عنوان ناقد دوم ضمن تقدیر از تلاش ارائهدهنده برای بازسازی اجتهادی مفهوم هنر، بر ضرورت تبیین دقیق ابزارهای معناشناسی اجتهادی تأکید کرد. او بیان داشت:«مزیت بحث این است که تعریف هنر را از سلطه تعریفهای مدرن خارج میکند؛ اما باید روشن شود که اجتهاد معناشناختی از چه سازوکار روشی برای ارائه تعریف جدید بهره میگیرد».
وی همچنین افزود:« این سؤال مهم است که آیا عناصر زیباییشناختی که ارائهدهنده بر آن تأکید دارد، از متون دینی قابل استخراج است یا آنکه نیازمند نظریه مکملی از فلسفه هنر اسلامی هستیم؟».
در ادامه نشست علمی، دکتر داوودآبادی ضمن تشکر از ناقدان جلسه اظهارداشت:«هدف این کرسیها تولید ادبیات علمی است و مسئله چیستی هنر از دو منظر فلسفی و فقهی قابل بررسی است؛ فقه برای حکمگذاری نیازمند تعریف است.
او در پایان تأکید کرد:« فقه هنر باید بر اساس مؤلفههایی باشد که موضوع حکم شرعی شوند وامیدوارم با بازنگری و تکمیل این بحث، بتوانیم چارچوب روشنتری برای هنر در فقه معاصر ارائه کنیم».
این کرسی علمی با طرح دیدگاههای نو و نقدهای سازنده، گامی در جهت توسعه ادبیات فقه هنر محسوب میشود. طرح مباحثی چون ضرورت تعریف اجتهادی هنر، چالشهای موضوعشناسی، و نسبت فقه هنر با فلسفه هنر، نشان داد که این حوزه همچنان نیازمند پژوهشهای عمیقتر و گفتوگوی میانرشتهای است.
