عضو هیئت امناء پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر افزود: اگر این سخن درست باشد در تمدن اسلامی، ریاضیات و طب و فیزیک و شیمی هم هست و آیا در این صورت علوم تجربی، ریاضی و انسانی هم داخل در این بحث است؟ اگر بیشتر سراغ علوم انسانی هم برویم مثلا کسانی اقتصاد را جزء این علوم میدانند بنابراین تکلیف این موارد باید روشن شود؛ به نظر بنده اگر علوم انسانی اسلامی را علوم حاضر در تمدن اسلامی بدانیم، در این صورت علوم انسانی اسلامی به معنای الاخص مدنظر خواهد بود که البته تاکید ما بر فقه است.
استاد درس خارج فقه با بیان اینکه گاهی در باره فقه به عنوان یک دانش سخن میگوییم و گاهی به عملیات استنباط اطلاق میشود و این موضوع در مواردی رهزن است و برخی قصد دارند در مورد دانش فقه سخن بگویند ولی آن را با عملیات استنباط مخلوط میکنند، اضافه کرد: مسئله دیگر، چیستی و ابعاد روششناسی علوم اسلامی است؛ برخی اوقات ما نگاه هستیشناسانه و فلسفی به روششناسی علوم اسلامی میکنیم یعنی فلسفه مضاف است و قصد ندارد هنجارشکنانه و ایدئولوژیک به مسئله نگاه کند.
آیتﷲ علیدوست ادامه داد: اگر کسی بخواهد فقه را روششناسی بکند روششناسی اجتهاد و یا فقه خواهد شد ولی اگر قصد کند آن چه را هست تحلیل کند بحث فلسفی خواهد شد و در واقع تحلیل آنچه در گذشته بوده و هست مورد تحلیل قرار میگیرد با اینکه ممکن است قضاوت نکند.
توجه شهید مطهری به روششناسی
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه آقای مطهری در برخی نوشتههایش از جمله آشنایی با علوم اسلامی کلام، عرفان اسلامی و اقسام فلسفه و … را توضیح میدهد، گفت: ایشان در اینجا هنجارشناسانه و ایدئولوژیک برخورد نکرده است ولی روششناسی هم دارد و در روششناسی به چیستی و ابعاد و اقسام فلسفه و … پرداخته است؛ اما گاهی اوقات فرد با نگاه هنجاری و ارزشی به برخی علوم نگاه میکنند بنابراین به قضاوت میافتند و داوری میکنند از این رو دیگر بحث روششناسی نیست.
وی افزود: بنده دو کتاب در روششناسی دارم که در اولی رصد و مقارنه مکاتب اجتهادی را بحث کردهام؛ در این کتاب با نگاه هنجارشناسانه به بحث پرداختهام تا آسیبها و نقاط قوت موجود مورد توجه قرار بگیرد ولی در کتاب دیگر نگاه هستیشناسانه حاکم بوده است.
علیدوست به ذکر خاطرهای درباره آثار روششناسی پرداخت و افزود: در دهه ۵۰ که بنده درس مکاسب را خدمت برخی از استادان بودم، میدیدم در قسمتی از مکاسب، شیخ ادله طرفین را مطرح کرده است و یک نظر را رد کرده و در نهایت هم خودش نظر میدهد و باز از تعبیر «الانصاف» استفاده میکند و البته جایگاه شیخ اجازه نمیدهد انسان به شیخ انصاری حمله کند مثلا وی در باب مجسمه چند وجه آورده است. ما در مورد دلیل این موضوع اگر از استادان سؤال هم میکردیم جوابی نداشتند ولی وقتی مقداری گذشت و بنده بیشتر با این مقوله آشنا شدم، متوجه شدم این مسئله ناشی از روششناسی ایشان است و اگر ما آن را بشناسیم دیگر این اشکال را به او نخواهیم گرفت.
آیتﷲ علیدوست با بیان اینکه مسئلهای وجود ندارد که شیخ آن را اجماع دانسته باشد، اظهار کرد: به همین دلیل برخی از اساتید گفتهاند آنچه را شیخ در اصول درباره اجماع آورده فراموش کرده است یعنی شب چیزی را در اصول گفته است و فردا روز فراموش کرده است در حالی که این حرف درست نیست و روش شیخ منطقی دارد؛ روش او مدرسهای نیست و ریاضیگونه فکر نمیکند بلکه تجمیع ظنون کرده است و از طریق آن به قرار میرسد و وقتی به قرار رسید فتوا میدهد لذا اجماعی را که در اصول بیفایده میداند ولی اگر بخواهد در یک نظام حلقوی کنار هم قرار بگیرد از اجماع عبور نمیکند.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه شیخ به صورت روششناسانه وارد مباحث شده است، اضافه کرد: اگر کسی بخواهد شیخ انصاری، آیتﷲ خویی و … را نقد کند هر کدام روششناسی جداگانه و مخصوص به خود دارند؛ کسی که میگوید، شهرت حجت نیست و اگر کنار خبر ضعیف هم قرار بگیرد ثمری ندارد ولی صاحب جواهر ادنی مرتبه شهرت را جابر سند ضعیف میداند و حجیت برای آن قائل است. این نشان میدهد یکی ایستاده بر قله تجمیع ظنون است و دیگری ایستاده بر قله فقه ریاضی و کبرا و صغرا ندیده است.
آفت ضعف روش
وی ادامه داد: برخی از بزرگان قابل توجه ما به خاطر فقدان روش، قرار ندارند لذا برخی اوقات کاملا ضد مقاصد هستند ولی در مثلا حیل ربا کاملا مقاصدی میشوند گویا همه نصوص اسلام در خدمت مقاصد شریعت بوده است و ما اینجا این پرسش را داریم که اگر مقاصد نقش دارد چرا در برخی موارد لحاظ میشود؟ لذا دو اثر بر روششناسی متربت است؛ یکی اینکه انسان میتواند در مورد آثار دیگران داوری کند و دیگر اینکه نظر خود ما به یک قراری میرسد و طوری نیست که چونان شیخ مفید و دیگران در عین عقلگرایی ناگهان در موردی، اخباریگرا بشویم؛ الان هم کسانی داریم که عقلگرایانه حرف میزنند ولی فتوای اخباری میدهند.
آیتﷲ علیدوست با بیان اینکه بنده در کتابم آثار دیگری هم برای روششناسی آوردهام، افزود: ما معمولا اخبار را مفسر قرآن، قرار میدهیم ولی در فقه برعکس است یعنی یک روایت، مفسر یک آیه است و همان آیه مفسر همان روایت است و بنده استفاده زیادی از این مقوله در بحث غنا بردهام؛ روایت محمدبن مسلم در ذیل «من یشتری …» را به عنوان مفسر قرآن آوردهام و همان آیه هم تفسیری برای همین روایت است بنابراین این هم یک روش است و روششناسی علم تفسیر نامیده میشود.
چالشهای فراروی روششناسی
استاد درس خارج حوزه علمیه با اشاره به چالشهای فراروی روششناسی، اضافه کرد: اولین چالش، زائدانگاری است؛ یعنی کاری مانند روششناسی را امری تزئینی و زائد میدانند و میگویند مگر فلان مرجع و یا مراجع قبلی این چیزها را میدانستند که مرجع شدند؟ این در حالی است که به نظر بند، زائدپنداری روششناسی لطمه زیادی به ما میزند.
عضو هیئت امناء پژوهشگاه مطالعات فقه معاصرافزود: سادهانگاری هم از دیگر چالشها است یعنی ممکن است روششناسی را زائد نداند ولی آن را ساده میپنداند. الان کسی گفتوگو در مورد فقه معاصر را زائد میپندارد؟ حتما خیر. فضای حوزه به سمت فقه معاصر حرکت دارد ولی این چالش وجود دارد که آن را سادهپنداری کنند و این سادهانگاری میتواند مخاطرات زیادی برای ما داشته باشد.
آیتﷲ علیدوست تصریح کرد: فقه معاصر، گفتمان نیاز دارد نه اینکه فقط یک درسی با موضوع خاص و البته دوضلعی از سوی یک استاد ارائه شود و نام آن را هم فقه معاصر بگذاریم. بنده بارها گفتهام که یک استاد حوزه، وقتی قصد دارد فقه بورس و رمزارز و … را بگوید باید کنار او یک کارشناس آن موضوع هم وجود داشته باشد نه اینکه خودش عهدهدار آن شود و موضوعشناسی را هم با استفاده از اینترنت انجام دهد؛ این روش که فقه معاصر نیست.