مصطفی قناعتگر در یادداشت اختصاصی عنوان کرد

پرونده عناوین حرمت در فقه هنر/ 24

فقیهان و پژوهشگران عصر ما این امکان را داشته‌اند که با بهره‌گیری از تلاش‌های ارجمندانه فقیهان ادوار متقدم، میانی و متأخر، بهره‌گیری از ابزارهای نوینِ جستجو (در لغت، آیات، تفاسیر، روایات، ادله فقیهان) و واکاوی تجدیدنظرطلبانه و دور از هراس دیدگاه‌های سلفِ عالی‌قدر، در رویکردها و روش‌های استنباط پیشین در حوزه مسئله لهو به صواب نزدیک‌تر شوند. این‌همه یک سو؛ از دیگر سو و با نظر به کارکردهای متعالی، اخلاق‌مدار و دین‌رواج آثار هنری در زمانه ما، تردیدها در تطبیقِ همان حوزه لهوِ حرام بر مصادیق هنری نیز افزایش و حتی گاهی به نفعِ جواز، از بین رفته است.

عنوان «لهو» اگرچه در موارد بسیاری، به‌عنوان دلیل بر حرمت افعال گوناگون به‌کاررفته است؛ اما هیچ‌گاه در دانش فقه، به‌صورت استقلالی و ضمن یک عنوان مستقل، مورد واکاوی عمیق قرار نگرفته است. همین امر موجب شده است که نه توافقی بر معنای آن وجود داشته باشد و نه اجماعی بر کاربستش در استنباط احکام. مصطفی قناعتگر، پژوهشگر حوزه علمیه مشهد، در این یادداشت اختصاصی به دنبال کشف معنای لهو و کاربستی در تحریم آثار هنری است. واکاوی او البته نتایج جالبی را به دنبال دارد که در یادداشت وی آمده است.

مسئله این است که فقیه تا چه اندازه می‌تواند روی ظرفیت «عنوان لهو» برای تحریم آثار هنری حساب کند؟ سه پرسشِ چالشیِ بزرگ سبب شده تا نتوان این ظرفیت را بالا انگاشت:

  1. لهو چیست؟
  2. حکمِ لهو چیست؟
  3. لهوِ حرام در فرایند تطبیق بر آثار هنری کدام است؟

اگرچه فقیهانی مانند شیخ انصاری، قاعده کلیِ «حرمت مطلق لهو» را مسلّم انگاشته‌اند؛ اما فقیهانی مانند نراقی، ایروانی، بروجردی، امام خمینی، میلانی و خویی، چنین اطلاقی را نمی‌پذیرند.

بر اساس پژوهش‌های پسامتاخر نیز نمی‌توان از کاربست‌های قرآنی و روایی لهو، قاعده کلیِ حرمت آن را ثابت کرد. نیز نمی‌توان معنای لغویِ فراگیری برای لهو به شکل جزمی قائل شد. فقیهان و پژوهشگران عصر ما این امکان را داشته‌اند که با بهره‌گیری از تلاش‌های ارجمندانه فقیهان ادوار متقدم، میانی و متأخر، بهره‌گیری از ابزارهای نوینِ جستجو (در لغت، آیات، تفاسیر، روایات، ادله فقیهان) و واکاوی تجدیدنظرطلبانه و دور از هراس دیدگاه‌های سلفِ عالی‌قدر، در رویکردها و روش‌های استنباط پیشین در حوزه مسئله لهو به صواب نزدیک‌تر شوند. این‌همه یک سو؛ از دیگر سو و با نظر به کارکردهای متعالی، اخلاق‌مدار و دین‌رواج آثار هنری در زمانه ما، تردیدها در تطبیقِ همان حوزه لهوِ حرام بر مصادیق هنری نیز افزایش و حتی گاهی به نفعِ جواز، از بین رفته است.

تولیدات هنری (نقاشی، موسیقی، ادبیات، نمایشی، تجسمی و…) الزاماً حرام نیستند. هنروَرزی‌هایی که در آن، سوق به گناه وجود دارد، به قطع، حرام، و دیدن و شنیدن و خواندن آن‌ها (به فراخور سنخ اثر) نیز حرام است؛ اما دلیلی بر تولید و مصرف سایر آثار هنری وجود ندارد. حتی دلیلی بر تحریم هنرهایی که در مخاطب ایجاد شدت شادی می‌کنند نیز موجود نیست.

لهو از حیث لغت، در موارد فراوان،  به معنای هرگونه سرگرمی و بازی است؛ اما شاید حتی برای دانشیان فقه در عصر ما مسلّم باشد که بر اساس این تعریفِ گسترده‌مصداق، نباید گفت مطلق لهو حرام است. این در حالی است که رجوع به کتب فقیهان میانی و متأخر، چنین حرمتی را در نگاه ایشان اثبات می‌کند. تعاریف متعدد دیگری نیز برای لهو گفته شده است. به‌هرحال، تشتت لغوی و بالتبع فقهی در «چیستیِ لهو»، امری است که بر پژوهشگران فقه پوشیده نیست و همین امر نشان می‌دهد اولین گام در تحریم آثار هنری به‌عنوان لهو بودن، با شکست مواجه می‌شود.

گام دوم نیز نتیجه‌ای بهتر از گام اول ندارد؛ یعنی لهو را به هر معنا فرض کنیم، چه حکم/احکامی دارد؟ اینجا نیز استدلال به ادله آیی و روایی به جهت اثبات حرمت مطلق یا حتی غالبیِ مصادیق لهو، عقیم مانده است.

در گام سوم نیز به‌ویژه در عصر حاضر، چالش‌ها دَه‌چندان است! فیلم‌های فاخر مذهبی، نقاشی‌های ماندگار شیعی، رمان‌های مورد تقدیر و تقریظ ارزشی و موسیقی‌های مورد تأیید آیینی، جایگاه و آبروی خوبی در فقه برای خود دست‌وپا کرده‌اند.

به‌جرئت می‌توان گفت لهو حتی اگر عنوانِ پایه برای تحریم برخی موضوعات باشد، نمی‌تواند  نقشی در تحریم در عرصه تولیدات هنری و مصرف آن‌ها داشته باشد. در واقعیتِ اِفتاء از سوی فقیهان گران‌مایه نیز همین را شاهدیم. ایشان اگر فیلم یا مجسمه یا تصویرگری یا موسیقی یا نوشتاری هنری را تحریم کرده‌اند، به دلایلی دیگر مانند وهن دین و هتک مقدسات، مناسبت با مجالس لااُبالیان یا تحریکات جنسی و شهوانی است.

شاید بتوان گفت نمی‌توان روی لهو به‌عنوان یک عامل تحریم‌گرِ آثار هنری حساب کرد.

رده‌های مرتبط