دکتر سید صادق حقیقت، در گفتگوی اختصاصی با پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر

پرونده فقه حدود اختیارات حکومت در استفاده از امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر/14

دررابطه‌با تحریم شرب خمر، آیه یکباره نیامده که بگوید شراب نخورید؛ چون بسیاری از مردم این کار را می‌کردند و اگر پیامبر با یک آیه این کار را انجام می‌داد مردم زیر بار نمی‌رفتند؛ اما بعد از مدتی، چند آیه آمد؛ اول فرمود: نفع شرب خمر، کمتر از ضررهایش است و بعد فرمود: «حرمت علیکم الخمر» و شرب خمر را حرام کرد، به‌طوری‌که زمانی که این آیه نازل شد خمرهای شراب را در کوچه‌های مدینه شکستند به‌طوری‌که خاک کوچه‌ها، گل شد. وقتی بنا به هدایت مردم است باید به‌تدریج باشد.

دکتر سید صادق حقیقت، اگرچه به‌واسطه پژوهش‌ها و تدریس‌های فراوانش در عرصه اندیشه سیاسی، به این دانش شهره است؛ اما وی پیش‌ازاین، سال‌ها در حوزه علمیه به تحصیل پرداخته و از درس خارج اساتیدی همچون آیات وحید خراسانی، شبیری زنجانی، بهجت بهره برد و ۱۷ سال نزد آیت‌ﷲ سید علی محقق داماد تلمذ کرد. با او پیرامون مفهوم شناسی امربه معروف و نهی‌ازمنکر گفتگو کردیم. استاد پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی که سال‌ها در خارج از ایران سکونت داشته و در دانشگاه‌های اروپا و آمریکا به تدریس پرداخته است، معتقد است در بسیاری از موارد، به خصوص نسبت به نسل جوان، باید امربه معروف و نهی‌ازمنکر، به‌صورت تدریجی صورت پذیرد. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه معاصر با عضو شورای علمی گروه فقه سیاست و روابط بین الملل پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر، از نگاه شما می‌گذرد:

فقه‌معاصر: مراد به معروف ومنکر در نهاد فقهی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر چیست؟

حقیقت: مراد از معروف و منکر در بحث فقه، یعنی واجب و حرام. چرا؟ چون وقتی امربه‌معروف واجب می‌شود سپس این امری که واجب است باید امری وجوبی باشد؛ و الا امر وجوبی، مستحب نمی‌شود. مستحب هم به‌صورت عادی، معروف است؛ اما این جا مراد از آن، وجوب شرعی است؛ لذا امربه‌معروف واجب است. مثلاً وقتی فردی نماز نمی‌خواند و می‌داند که نماز واجب است و موضوع نماز را هم می‌داند ولی نمی‌خواند، در اینجا، امربه‌معروف یعنی امر به این صلاه واجب. منکر نیز مانند شرب خمر که واجب است از آن نهی کنیم؛ و الا نهی از مکروه، واجب نیست.

پس از نظر فقهی، معروف یعنی وجوب شرعی. منکر نیز به معنای حرام شرعی است. این نکته هم قابل توجه است که ما یک امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر داریم، و یک ارشاد جاهل. امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، در جایی است که هم موضوع و هم حکم را می‌داند؛ مثلاً می‌داند که این لیوان خمر است و شرب خمر هم حرام است و مرتکب می‌شود. دراینجا باید نهی‌ازمنکر کرد. ولی گاهی فرد، جاهل است. این جهالت هم بر دو نوع است: جهل به موضوع، و جهل به حکم. مثلاً: فردی که جاهل به حکم است، می‌داند که این لیوان، شراب است اما نمی‌داند که حرام است. در اینجا باید به او تذکر بدهیم؛ چون ارشاد جاهل به حکم، واجب است. اما اگر نمی‌داند که در این لیوان خمر است اما می‌داند که خمر حرام است، در اینجا لزومی ندارد که تذکر بدهیم؛ چون احکام را باید تذکر بدهیم اما کاری به موضوعات نداریم. در مورد فردی که می‌داند باید نماز را روبه‌قبله خواند اما الان قبله را اشتباه ایستاده است، آیا واجب است تذکر بدهیم؟ نه، چون ارشاد به موضوع است و فرد حکم را می‌داند. اما گاهی فرد نمی‌داند که باید به طرف قبله ایستاد؛ در اینجا واجب است که ارشاد به حکم شود. البته ارشاد جاهل در موضوعات، اگرچه واجب نیست؛ اما اگر انجام شود هم اشکالی ندارد. مثلاً فردی آمده در نماز جماعت شرکت کند و پشت لباسش خونی است اما خودش نمی‌داند. وی می‌داند که لباس و بدنش باید طاهر باشد اما نمی‌داند که الان، لباسش نجس است. اگر الان تذکر بدهید، فرد باید تطهیر کند و از نماز جماعت هم باز می‌ماند؛ درحالی‌که اگر الان نماز بخواند و بعد متوجه بشود که لباسش خونی بوده، اشکالی ندارد و نمازش صحیح است. بنابراین، اگر شما به او بگویید که لباسش خونی است به زحمتش می‌اندازید. این، همان ارشاد جاهل به موضوع است که واجب نیست.

تا به اینجا، ارشاد جاهل در احکام و موضوعات را توضیح دادیم که در  اولی، واجب است؛ ولی در دومی، واجب نیست. اما امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر که آن هم مانند ارشاد جاهل در احکام، واجب است، در جایی است که فرد می‌داند این خمر است و حکمش را هم می‌داند ولی آن را مرتکب می‌شود.

فقه‌معاصر: آیا می‌توان معروف و منکر را به معنای امور مورد قبول و غیرپذیرفته شده توسط عرف تفسیر کرد و بدین‌سان، امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را به‌عنوان امری که همواره مورد پذیرش جامعه است معرفی نمود؟

حقیقت: بله، بعضی از امور، در جامعه معروف است، به‌طوری‌که اگر این معروف را رعایت نکنید، موجب وهن یک انسان یا یک مسلمان می‌شوید؛ یا اگر فلان منکر عرفی را مرتکب شوید، موجب وهن یک انسان و مسلمان می‌شوید و شخصیتش خراب می‌شود؛ امری که اسلام راضی به آن نیست؛ بلکه اسلام می‌خواهد حفظ حرمت شود. پس اگر فردی برخلاف عرف رفتار کرد و منکری را در عرف جامعه مرتکب شد، در اینجا امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر واجب می‌شود. باتوجه‌به این توضیح، امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر توسعه پیدا می‌کند و هم شامل معروفات و منکرات عرفی می‌شود و هم معروفات و منکرات شرعی.

فقه‌معاصر: مراد از واژگان «امر» و «نهی» در نهاد فقهی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر چیست؟

حقیقت: مراد از امر و نهی – امر و نهی مولوی است که فقها فرموده‌اند. در تحریرالوسیله هم در مسئله ۱۲ ذکر شده است که «الأمر و النهی فی هذا الباب مولوی من قبل الآمر و الناهی»؛ یعنی امر و نهی، ارشادی نیست بلکه مولوی است؛ بدین معنا که اگر اطاعت نکنید عقاب می‌شوید نه اینکه فقط ارشاد به انجام کار پسندیده و ترک کار ناپسند باشد. آن امری که ارشادی است، امر به جاهل است.

فقه‌معاصر: آیا می‌توان با تمسک به هدف اصلی از امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر که همانا تأثیر در مخاطب است، در مواردی، مصداق «نهی‌ازمنکر» را بی‌توجهی به منکر به‌منظور حساس نشدن فاعل منکر نسبت به ناهی و جذب شدن به وی و بالتالی، افزایش احتمال تأثیر نهی بعدی او دانست؟

حقیقت: بله، این نکته مهمی است. گاهی فردی یک منکر را فردی انجام می‌دهد و می‌بینید که اگر بخواهید تذکر بدهید وی اصلاً هدایت نمی‌شود. این مثال را شنیده‌اید که جوانی نماز نمی‌خواند، آقا به او گفت: نماز بخوان. جوان گفت: این بندهای کفش من زیاد است و اگر بخواهم وضو بگیرم حال و حوصله ندارم. آقا به وی گفت: مسح را روی کفش بکش. بعد از مدتی، فرد دیگری این جوان را دید که دارد مسح را بر روی کفش می‌کشد. به او گفت: این وضو باطل است. جوان گفت: این حرف را فلان آقا گفته است. آن فرد رفت پیش آن آقا و گفت: شما به این جوان، این‌طور گفته‌اید؟ آن آقا گفت: بله، این جوان نماز اصلاً نمی‌خواند و من با ای کار خواستم وی نماز بخواند. حالا من زحمت کشیدم و او را نمازخوان کردم، شما هم کاری کن که مسح را به‌جای کفش، روی پاهایش بکشد!

این نکته مهمی است که بعضی وقت‌ها باید به‌تدریج، فردی را هدایت کرد. مثلاً فردی موسیقی گوش می‌دهد و نماز نمی‌خواند. حالا شما می‌بینید که صلاح است به او بگویید: تو که موسیقی گوش می‌دهی، نماز بخوان، تا این فرد به راه بیاید، بعد خودش یواش‌یواش متوجه می‌شود که این کار حلال نیست و دارد فعل حرام انجام می‌دهد. مخصوصاً نسبت به جوان‌ها باید دقت کرد؛ چون خیلی شکننده هستند. باید راه و رسمش را یاد گرفت. باید اول، معروف و منکر را بشناسیم بعد بدانیم امر و نهی به آن، تأثیر دارد یا نه، تا اگر تأثیر نداشت تذکر ندهیم. باید با آنها مدارا کنیم تا با مدارا کردن، یواش‌یواش به راه بیایند. این سبک و روش پیغمبر اکرم(ص) است. دررابطه‌با تحریم شرب خمر، آیه یکباره نیامده که بگوید شراب نخورید؛ چون بسیاری از مردم این کار را می‌کردند و اگر پیامبر با یک آیه این کار را انجام می‌داد مردم زیر بار نمی‌رفتند؛ اما بعد از مدتی، چند آیه آمد؛ اول فرمود: نفع شرب خمر، کمتر از ضررهایش است و بعد فرمود: «حرمت علیکم الخمر» و شرب خمر را حرام کرد، به‌طوری‌که زمانی که این آیه نازل شد خمرهای شراب را در کوچه‌های مدینه شکستند به‌طوری‌که خاک کوچه‌ها، گل شد. وقتی بنا به هدایت مردم است باید به‌تدریج باشد. ممکن است تشخیص بر این باشد که یک منکر را به‌صورت صریح جواب ندهیم تا طرف توجهش به کسی که نهی می‌کند جلب شود و به‌مرور، فرد ناهی، او را از کارش بازدارد.

 

رده‌های مرتبط