مصطفی دُرّی در گفتگوی اختصاصی با پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر:

پرونده مبادی فقه رسانه/1

راه‌حل مسئله، تغییر فتوا نیست. به نظر من، باید با حفظ این فتاوای درست و کارگشا، به دنبال خلاقیت برای تطبیق هنر با فقه باشیم. به‌عنوان نمونه، سال‌هاست که در کشور ما، بازیگران زن حتی در حضور محارمشان در نمایش نیز روسری به سر دارند. این امر به میزانی شایع است که دیگر کسی نمی‌گوید چرا این خانم در خانه هم روسری دارد؟ چرا که همه عادت کرده‌اند. این یک نوع خلاقیت است. یا اخیراً در یک فیلم دیدم که وقتی می‌خواستند دو بازیگر زن و مرد یکدیگر را بغل کنند، همان بخش را به‌صورت انیمیشن نشان دادند که همین خلاقیت موجب خنده‌دار شدن آن صحنه نیز شده بود. در برخی فیلم‌های دیگر، برای نمایش لمس بازیگران نقش زن و شوهر، از بازیگرانی استفاده کردند که واقعاً زن و شوهر بودند.

مصطفی دُرّی، بیش از دو دهه است که به تدریس و نگارش در عرصه فقه و به‌خصوص فقه‌های معاصر مشغول است. او اخیراً چند سالی است که به حوزه هنر و رسانه نیز ورود جدی داشته و کتاب‌ها و مقالاتی در این زمینه نگاشته است. مدیر مدرسه فقه هنر، در این گفتگو به بیان چالش‌های فقه رسانه می‌پردازد. به باور وی، استناد برخی فتاوا به فقه و فقها، علاوه بر نادرستی، ناشی از عقده‌گشایی مخالفین فقه است. او معتقد است برای حل چالش‌های فقه هنر، پیش از آنکه از فتوا دست برداریم، باید با خلاقیت هنری، هم هنر و هم فقه را حفظ کنیم. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه معاصر با این استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم، از نگاه شما می‌گذرد:

فقه‌معاصر: فقه رسانه چیست و بایسته‌های آن چه اموری است؟

دُرّی: فقه رسانه هم همان‌طور که نام آن پیداست پیرامون انتقال پیام گفتگو می‌کند. این کلیت مسئله است ولی برای فهم دقیق آن، تفاوت این باب فقهی با ابواب فقهی مشابه را بیان کنیم تا مراد دقیق از فقه رسانه روشن شود. یکی از ابوابی که نظیر فقه رسانه است فقه هنر است. مثلاً در مورد مسائل هنرهای نمایشی، همیشه این نزاع وجود دارد که آیا باید در فقه هنر از آن گفتگو کرد یا فقه رسانه؟ فقه فرهنگ نیز یکی از ابواب فقهی مشابه با فقه رسانه است که در مسائلی که هم سویه انتقال پیام دارند و هم سویه فرهنگ‌سازی، با هم تلاقی می‌کنند. همچنین فقه فضای مجازی نیز از ابواب مشابه با فقه رسانه است. اگر قائل به وجود باب فقهی به نام «فقه ارتباطات» بشویم، این باب فقهی، شبیه‌ترین باب فقهی به فقه رسانه خواهد بود که قائلان به آن، باید تفاوت دقیق میان آن و فقه رسانه را تبیین کنند. درهرصورت، اگر به‌صورت خلاصه بگویم، مباحثی که مرتبط با پیام است، چه پیام گیرنده، چه پیام‌دهنده، چه مکان پیام، چه زمان پیام و چه…، مربوط به فقه رسانه می‌شوند.

فقه‌معاصر: آیا از فتاوای فقها دررابطه‌با استفاده از ماهواره، ویدئو، تماس تصویری و… می‌توان نتیجه گرفت که نوعی بدبینی در ایشان نسبت به رسانه وجود دارد؟

استناد این‌گونه فتاوا به فقها، امری قدیمی است. از دیرباز، کسانی که می‌خواستند دستگاه فقهی و فقها را ضعیف جلوه بدهند یا به تمسخر بگیرند یک فتوایی را پیدا می‌کردند و آن را اسباب وهن فقه قرار می‌دادند. این در حالی است که اصلاً منشأ بسیاری از این فتاوای ادعایی معلوم نیست. مثلاً گفته‌اند که برخی فقها می‌گفتند سفر با هواپیما حرام است چون غصب در خانه‌های مردم است؛ ولی تاکنون این فتوا را پیدا نکردم که فقیهی بدان ملتزم شده باشد. بله، ممکن است یک منبری در یک روستایی یا جایی یا یک فقه‌پژوه، یک چیزی گفته باشد؛ ولی استناد آن به فقه و فقها نادرست است. مراد از فقها، یعنی اساتید برجسته و مراجع تقلید. حتی اگر یک فقیه نیز یک فتوا را بدهد، باز نمی‌توان آن را به همه فقها یا دستگاه فقهی استناد داد. مثلاً در مورد تماس تصویری، آن زمانی که شرکت رایتل این خدمت را ارائه می‌داد، در خاطرم هست که فقط آیت‌ﷲ شبیری زنجانی، فتوا به تحریم آن دادند. حال آیا درست است که این فتوا را به همه فقهای قم و نجف و تهران و مشهد و… استناد دهیم و بگوییم دستگاه فقه یا فقها، تماس تصویری را تحریم کرده‌اند؟ در این موارد، درست این است که فتوا را مستند به یک فقیه بکنیم و بگوییم او این‌چنین گفته است.

باتوجه‌به این توضیح، باید گفت که از دیرباز برخی فقها نسبت به امور نوپدید، بدبین بوده‌اند. این امر اختصاص به فقها نیز نداشته و حتی بسیاری از متدینین نیز این‌گونه بوده‌اند. به نظر می‌رسد یکی از مناشی مهم آن، خلط بین دین و سنت است و اینکه هر امر دیرینی، مقدس است. برخی از مقاومت متدینین در مقابل برداشتن خزینه‌ها از حمام‌های عمومی نیز ناشی از همین خلط بوده است. این انگاره حتی اختصاص به متدینین نیز ندارد، بلکه به‌طورکلی، انسان‌ها با تغییر، به‌دشواری کنار می‌آیند. مرحوم شهید صدر از این رویکرد انسان‌ها، به «رویکرد استصحابی» تعبیر می‌کنند. همین رویکرد باعث می‌شود که تغییر محل زندگی، تغییر وسائل شخصی، تغییر شغل و… برای انسان‌ها دشوار باشد.

درهرصورت، چنین بدبینی در برخی فقها نسبت به رسانه‌های نوپدید وجود داشته و دارد، ولی تعمیم آن به همه فقها، امری نادرست است؛ چه اینکه بسیاری از مراجع تقلید فعلی و گذشته ما، از پیشگامان ایجاد شبکه‌های ماهواره‌ای، پایگاه‌های اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی بوده‌اند.

فقه‌معاصر: باتوجه‌به فتاوای فقها پیرامون موسیقی، نگاه به نامحرم، مجسمه‌سازی، نمایش آلات موسیقی و…، اساساً می‌توان رسانه مؤثر اسلامی داشت؟ مثلاً آیا تولید یک مجموعه نمایشی بدون موسیقی، بیان جمله عاشقانه بین بازیگران نقش زن و شوهر، نگاه نکردن بازیگران نامحرم به یکدیگر و… ممکن است؟

دُرّی: در اینجا دو نکته وجود دارد. نکته اول این است که بخشی از این فتاوا خیلی خوب است و اصلاً نباید تغییر پیدا کند، ولو اینکه منجر به نپذیرفتن یک بخش از رسانه گردد. مثلاً در حال حاضر، در دنیا صنعتی به نام صنعت پورن وجود دارد که گردش مالی آن از هالیوود هم بیشتر است. حال اگر کسی از ما سؤال کند که آیا باتوجه‌به فتاوای فقها پیرامون ارتباط جنسی، اصلاً می‌شود صنعت پورن داشته باشیم؟ خب، پاسخ ما این است که خیر، نمی‌توانیم داشته باشیم و خیلی خوب است که آن را نداشته باشیم. این چیزی نیست که بگوییم نه، ما فتاوا را تغییر می‌دهیم تا یک‌وقت، این صنعت به هم نخورد! در مورد رسانه نیز بخشی از فتاوا که سعی در حفظ حریم روابط زن و مرد دارد خیلی هم خوب است. الان مشاهده می‌کنید که در میان بازیگران و عوامل هنرهای نمایشی که ارتباطات آزادتری را در کارشان تجربه می‌کنند، طلاق و فروپاشی خانواده، امری شایع است. تازه با وجود این فتاوا، وضع هنرهای نمایشی ما این‌گونه است؛ حال اگر این فتاوا وجود نداشت معلوم نبود که وضعیت عوامل این صنعت به لحاظ اخلاقی و خانوادگی به کجا می‌رسید.

بنابراین، راه‌حل مسئله، تغییر فتوا نیست. به نظر من، باید با حفظ این فتاوای درست و کارگشا، به دنبال خلاقیت برای تطبیق هنر با فقه باشیم. به‌عنوان نمونه، سال‌هاست که در کشور ما، بازیگران زن حتی در حضور محارمشان در نمایش نیز روسری به سر دارند. این امر به میزانی شایع است که دیگر کسی نمی‌گوید چرا این خانم در خانه هم روسری دارد؟ چرا که همه عادت کرده‌اند. این یک نوع خلاقیت است. یا اخیراً در یک فیلم دیدم که وقتی می‌خواستند دو بازیگر زن و مرد یکدیگر را بغل کنند، همان بخش را به‌صورت انیمیشن نشان دادند که همین خلاقیت موجب خنده‌دار شدن آن صحنه نیز شده بود. در برخی فیلم‌های دیگر، برای نمایش لمس بازیگران نقش زن و شوهر، از بازیگرانی استفاده کردند که واقعاً زن و شوهر بودند.

البته بخش دیگری از فتاوا وجود دارد که لازم است در آنها تجدیدنظر کنیم. به‌عنوان نمونه، دررابطه‌با مسئله موسیقی، مقام معظم رهبری، به‌درستی، عنوان حرمت را بر روی «لهو» نبردند بلکه موسیقی «مضلّ» را حرام دانستند. این تجدیدنظر در فتوا، هم ضابطه‌مند و منضبط است و هم کارگشا و دقیق. ایشان به‌درستی متوجه این نکته شدند که آنچه موجب نادرستی یک موسیقی است، صرف آواز و طرب نیست؛ بلکه ماهیت گمراه‌کنندگی آن است که هم می‌تواند در موسیقی باشد، هم در شعر و هم در شیوه خوانش.

فقه‌معاصر: مهم‌ترین چالش‌های ‌پیش‌روی پژوهش در فقه رسانه چیست؟

دُرّی: چالش اول فقه رسانه که با بسیاری از ابواب فقهی نوپدید نیز مشترک است، چالش فقدان منابع است. در حال حاضر، فقه رسانه، منابع و نگاشته‌های لازم برای تشکیل یک باب فقهی را ندارد. اساساً رویکرد این نگاشته‌های نیز مهم نیست، بلکه مسئله اول، رساندن تعداد این نگاشته‌ها و نظریه‌پردازی‌ها به میزانی است که بتوان ادعای ایجاد یک باب فقهی جدید را کرد.

چالش دوم، ساده‌انگاری و ساده‌سازی مسائل فقه رسانه است. در برخی کتاب‌هایی که در این زمینه نگاشته شده‌اند، این چالش به چشم می‌خورد.

چالش سوم، فقدان پژوهش‌های روشمند به میزان کافی است. بسیاری از کتاب‌هایی که در این باب فقهی نگاشته شده‌اند، یا از روش منضبط خالی هستند و یا علی‌رغم نامشان، رویکرد ترویجی و غیردانشی دارند.

چالش چهارم که بسیار مهم است، فقدان ارتباط نزدیک بین فقها و اصحاب هنر است. به نظر می‌رسد با ارتباط نزدیک میان این دو قشر، بسیاری از سوءتفاهم‌هایی که میان طرفین وجود دارد برطرف می‌گردد.

رده‌های مرتبط