فقه رسانه، مفاهیمی شبیه به خود، نظیر فقه هنر، فقه ارتباطات، فقه فضای مجازی و… دارد که هیچ توافقی بر روی اولاً درستی این عناوین بهمثابه ابواب فقهی مستقل، و ثانیاً مرزبندی دقیق میان این ابواب وجود ندارد. همین امر موجب شده است تا نوعی پریشانی در تعبیر از این ابواب فقهی پدید آید. حجتالاسلاموالمسلمین مصطفی همدانی، دانشآموخته سطح ۴ حوزه و دکتری فرهنگ و ارتباطات از دانشگاه صداو سیما است که کتابهای «نظریه هنجاری آغاز ارتباط در سبک زندگی» و «روش شناسی علم اصول» را به نگارش درآورده است. او در این یادداشت اختصاصی، به توضیح فقه ارتباطات و قلمروپریشی و اصطلاح پریشیهای رخ داده در این حوزه میپردازد.
فقه ارتباطات عبارت است از تحلیل فقهی فرآیند ارتباطات؛ به معنای تبیین استدلالی احکام اجزای این فرآیند و در صورت لزوم، کلیت آن. روشمندی اقتضا دارد فقه ارتباطات نیز مانند هر دانش دیگر تنها به موضوع خود، یعنی مقوله ارتباطات و آن هم ارتباطات به معنای دقیق و علمی و موضوعی خود بپردازد و با مباحث دیگر خصوصاً حوزههای همسوی خود که احتمال تداخل بیشتر دارند، آمیخته نشود.
متاسفانه در حوزۀ فقه ارتباطات، این آمیخت ناروا رخ داده و آنچه امروزه با عنوان فقه ارتباطات در حوزههای علمیه شناخته میشود، عبارت است از فقه رادیو و تلویزیون و ماهواره و امثال آن؛ در حالی که رسانهها عموماً از جمله رادیو و تلویزیون، تنها بخشی از علم ارتباطات به نام «ارتباطجمعی» هستند. این اشتباه از سنخ اصطلاحپریشی است که نتیجۀ آن قلمروپریشی در فقه ارتباطات و آمیخت آن با مفاهیم همسو است.
شایسته است که فقه برای وارد شدن در ساحتهای مضاف که خانوادهای همسو و متداخل دارند، از نظم موضوعی و ترتب مفهومی آنها غفلت نکند تا اولاً حوزههای موضوعی هریک مشخص شود و ثانیاً با حرکت از حوزههای متقدم بهسوی حوزههای متأخر، فقه نیز بهتدریج با ادبیات غنیتر به سراغ مقولات فربهتر و پیچیدهتر حرکت کند؛ وگرنه با ضعف نظری و مفهومی هرگز نمیتواند در مصاف با این موضوعات پیچیده موفق شود و یا در ورطۀ سادهاندیشی و تسلیم به اقتضائات مضافٌالیه و افزونههای احیاناً غیردینی آن فرو میغلتد و یا دچار جمود و انکار ستیزگرانه با همۀ حوزههای مضاف میشود.
در این کوتهنوشت، ابتدا نمونههایی از آمیخت یادشده ارائه خواهد شد و سپس این خلط مفهومی، ریشهیابی شده و در بخش سوم، مرزهای فقه ارتباطات با مفاهیم متداخل تبیین میشود.
الف: نمونههایی از قلمروپریشی و اصطلاحپریشی در فقه ارتباطات
نمونههایی از قلمروپریشی در پارهای از تحقیقات ارائه شده در این حوزه، یعنی تقلیل فقه ارتباطات به فقه رسانه که گاه انواعی از اصطلاحپریشی را هم در پی داشته، به شرح زیر است:
کتاب «مجموعه گفتارهای فقه رسانه و ارتباطات» مباحثی را در مورد فقه رسانه مانند حکم فقهی غنا و موسیقی، رقص و حرکات موزون در رسانه، سرگرمی، مسابقات، قمار رسانهای، مناظره و تضارب آرا، حکم ارتداد در رسانه، احکام اقرار، قذف و شهادت از طریق رسانه، ترویج سحر و جادوگری، نشر اکاذیب، مباهته در رسانه و …. مطرح کرده است؛ در حالی که فقه ارتباطات – که در عنوان کتاب آمده – اعم از فقه رسانه است. مؤلف محترم در دستهبندی مباحث کتاب، پیوسته از پدیدههای رسانهای آن هم به معنای رسانههای جمعی سخن گفته[۱] و در مباحث مفهومشناسی نیز هیچ خبری از مفهوم ارتباطات – به معنای گسترده و حقیقی آن، نه به معنای رایج و نادرست، یعنی مساوی با رسانههای جمعی – نیست.[۲]
کتاب «تأملاتی در دین و رسانه»، ارتباطات را مساوی با ارتباطات رسانهها و ارتباط جمعی انگاشته و مباحثی هم که در ذیل فقه ارتباطات گنجانده (ارتباطات در حوزه اعتقادی، آزادی بیان، کتمان حقیقت و…)، بیشتر به فقه اطلاعات و مباحث آن چون جریان آزاد اطلاعات شباهت دارند تا فقه ارتباطات.[۳]
مؤلّف کتاب «قواعد فقهی فرهنگ و ارتباطات»، با عبارت «مقصود از فقه ارتباطات یا فقه رسانه…»، فقه رسانه را تعبیر دیگر فقه ارتباطات میداند[۴] و در متن کتاب نیز رسماً فقه رسانه را به جای فقه ارتباطات به کار میبرد.[۵]
برخی مدرسان حوزوی نیز در دروس خارج فقه خود با عنوان «فقه روابط اجتماعی»، بارها «فقه روابط انسانی» و «فقه ارتباطات انسانی» را به جای هم به کار بردهاند[۶] این اصطلاحپریشی ناشی از قلمروپریشی یعنی فقدان مرزبندی میان فقه روابط انسانی، فقه رسانه و فقه ارتباطات است. این محقق و مدرس محترم اخیراً نیز عنوان درس خارج خود را به «فقه روابط اجتماعى با رویکرد فقه شبکههاى اجتماعى و پیامرسان ها» تغییر دادهاند؛ یعنی ارتباطات آن هم ارتباطات پیشرفته در رسانههای مدرن یعنی شبکههای مجازی را داخل در روابط اجتماعی میدانند!
همچنین بسیاری از دانشگاهیانی که تخصصی در علوم ارتباطات ندارند نیز این دانش را با رسانه مساوی انگاشتهاند. [۷]
ب – علل خلط در اصطلاح و قلمرو فقه ارتباطات
نگارنده معتقد است این اصطلاحپریشی و قلمروپریشی که به یکسانانگاری فقه ارتباطات با فقه رسانه و به بیان دیگر، فروکاستن و محدود کردن گسترۀ بسیار وسیع فقه ارتباطات در فقه رسانه و تولد فرزندان (فقه رسانههای گروهی و جمعی) پیش از والدین خود (فقه روابط اجتماعی و فقه ارتباطات) انجامیده، سه علت دارد:
- علم ارتباطاتدر ایران بیشتر مساوی با رسانه انگاشته شده و تألیفات و ترجمههای موجود نیز نشان از همین امر دارد؛[۸] در حالی که طبق نمودار شماره ۱، تحلیل رسانهها تنها بخشی از علم ارتباطات به نام ارتباطجمعی است و ارتباط درونفردی و سپس ارتباط میانفردی، بنیاد و ریشه برای ارتباط گروهی و جمعی است.
- مطالبۀ نظام اسلامی ایران از حوزههای علمیه، منحصر در بحث فقه رسانهاست.
- به سبب مطالبۀ پیشین حاکمیت، آشنایی حوزههای علمیه با علم ارتباطات، ازوجه رسانهای آن و از طریق دانشکده صدا و سیمای جمهوری اسلامی در قم صورت گرفته است. بسیاری از مؤلّفان یادشده در بند اول نیز از مدرسان یا محققان یا مدعوان آن دانشکده هستند.[۹]
ج – مرزبندی فقه ارتباطات با حوزههای فقهی همسو
خلط فقه ارتباطات با حوزههای همسو به دو صورت ممکن است رخ دهد: یکی با مباحث همسوی متقدم، یعنی فقه روابط اجتماعی؛ و دیگری با مباحث همسوی متأخر، یعنی فقه رسانه. توضیح این که: امروزه به فقه اجتماعی و فقه رسانه اعتنای بیشتری میشود و رسانه نیز در اصطلاح رایج فقهپژوهان عبارت است از رادیو و تلویزیون و ماهواره و امثال آن؛ اما فقه ارتباطات حوزهای متمایز از این دو نیست، تا جایی که گاه فقه ارتباطات به یکی از این دو تقلیل یافته و با آنها مساوی پنداشته میشود. این پندار درست نیست؛ زیرا رادیو و تلویزیون و امثال آن تنها مصادیقی از رسانه آن هم در حوزهای خاص از ارتباطات یعنی ارتباطجمعی هستند؛ و رسانه، در اصطلاح ارتباطشناختی، عبارت است از: هر واسطی که ابزار برقراری ارتباط باشد، خواه در ارتباط میانفردی یا ارتباط دیگر. به عنوان مثال، در ارتباط کلامی میانفردی، زبان، یک رسانه است؛ و در ارتباطات جمعی، رادیو و تلویزیون، رسانه است؛[۱۰] بنابراین ارتباطات مبتنی بر رسانههای جمعی و گروهی، اخص از ارتباطات انسانی است. طبق این تحلیل، فقه رسانههای جمعی و گروهی نیز متأخر از فقه ارتباطات انسانی خواهد بود. از طرف دیگر، علم ارتباطات خود نیز متأخر از علوم جامعهشناختی و روانشناختی و دانشهای اجتماعی مربوط به روان و رفتار اجتماعی انسان پدید آمده تا با استفاده از این دستمایههای محوری و علوم بسیار دیگر چون زبانشناسی و نشانهشناسی و …، حوزهای میانرشتهای را بسط و گسترش دهد و در نتیجه، فقه ارتباطات هم متأخر از علوم اجتماعی و روابط اجتماعی خواهد بود.
نتیجه نهایی اینکه، فقه ارتباطات از طرفی متأخر از فقه روابط اجتماعی، و از طرف دیگر، مقدم بر فقه رسانه است، و تا فقه روابط اجتماعی تدوین نشود فقه ارتباطات تحقق نخواهد یافت، و تا فقه ارتباطات محقق نشود فقه رسانه تولد نخواهد یافت، و اگر هم زاده شود وجودی نحیف و بیمار خواهد داشت که از ضعفهای نظری و مفهومی متعدد رنج میبرد؛ زیرا فقه رسانه از نظر هستیشناختی، در رتبۀ متأخر از فقه ارتباطات قرار دارد و از آن تغذیه میکند؛ ازاینرو، لازم است که فقه ابتدا به تحلیل روابط انسانی اجتماعی در عالم واقعی و حقیقی و سپس پدیده ارتباطات انسانی در ساحتهای بنیادیتر از ارتباطجمعی، یعنی ارتباطات میانفردی و پس از آن، ارتباطات گروهی آن هم در فضای حقیقی و در مرحله بعد، ارتباطات جمعی، یعنی ارتباطات جاری در بستر رسانههای مدرن جمعی (مانند تلویزیون و رادیو) و در نهایت، ارتباطات جاری در بستر رسانههای مدرن تعاملی (چون اینترنت و شبکههای اجتماعی) بپردازد. البته رسانههای دیجیتال (جاری در بستر فضای تلفن همراه و مجازی)، هم به صورت میانفردی هستند، هم گروهی و هم جمعی. همۀ این اجزاء نیز در ذیل فقه الاجتماع قرار دارند اما مساوی آن نیستند بلکه تنها بخشی از آن هستتند.
در نمودار شمارۀ ۲، این ترتب و نیز فقههای دیگر همسو که در ذیل فقه الاجتماع هستند اما رابطه ترتبی با این حوزهها ندارند، نمایش داده شده است. در این نمودار، حوزههای همسو اما فاقد رابطه ترتبی، به صورت کمرنگ ترسیم شدهاند و چند دایره خالی هم نماد حوزههایی هستند که ممکن است اضافه شوند و از اجزای فقه الاجتماع باشند؛ مانند فقه عمران شهری و فقه رانندگی و ترافیک.
نمودار شمارۀ ۲. فقه ارتباطات و مفاهیم همسو (منبع: نگارنده)
منابع:
- اکبری، کمال؛ تاملاتی در دین و رسانه؛ چ۱، قم: ارمغان حیات، ۱۳۹۳ش.
- حسینی، سیدعلی؛ قواعد فقهی فرهنگ و ارتباطات؛ پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، دانشگاه امام صادق(ع)؛ چاپ اول، ۱۳۹۶ش.
- محسنیانراد، مهدی؛ ارتباطشناسی؛ چ ۱۵، تهران: سروش، ۱۳۹۴ش.
- معتمدنژاد، کاظم، وسایل ارتباطجمعی، چ ۶، تهران: انتشارات دانشگاه علامۀ طباطبایی، ۱۳۸۶ش.
- نهاوندی، علی؛ مجموعه گفتارهای فقه رسانه و ارتباطات؛ چ ۱، مشهد: انتشارات به نشر آستان قدس رضوی(ع)، ۱۳۹۸ش.
- ۱۷ مهرماه ۱۳۹۷؛ سایت مدرسه فقاهت، درس خارج آیتﷲ اعرافی:
http://www. eshia. ir/feqh/archive/text/arafi/feqh_ejtemaei/97/970717/.
[۱]. علی نهاوندی، مجموعه گفتارهای فقه رسانه و ارتباطات، صص ۱۴ و ۱۵.
[۲]. همان، صص ۱۸ – ۲۴؛ ۴۷ – ۶۹.
[۳]. کمال اکبری، تاملاتی در دین و رسانه، صص ۱۷ – ۲۱.
[۴]. سید علی حسینی، قواعد فقهی فرهنگ و ارتباطات، ص ۱۶.
[۵]. همان، صص ۴۳، ۵۵، ۵۴، ۶۴، ۷۴، ۸۸، ۱۲۳، ۱۶۵۱۷۸، ۱۸۵، ۱۹۴.
[۶]. ۱۷ مهرماه ۱۳۹۷؛ سایت مدرسه فقاهت، درس خارج آیتﷲ اعرافی:
http://www. eshia. ir/feqh/archive/text/arafi/feqh_ejtemaei/97/970717/.
[۷] . به عنوان نمونه همـایش بین المللی «معـارف نبـوی و چـالش هـای جهـان امروز» که در تاریخ اسفند ۱۴۰۱ با همکاری چندین نهاد علمی در دانشگاه علامه طباطبایی تهران برگزار خواهد شد، چند محور از جمله بحث ارتباطات دارد که در این همایش، ارتباطات کاملاً مساوی رسانه انگاشته شده و محورهای فرعی ارتباطات به شرح زیر معرفی شده است:
معارف نبوی و چالشهای جهان امروز در رسانه ها جمعی
معارف نبوی و چالش های جهان امروز در شبکه های اجتماعی
معارف نبوی و چالش های تروریسم رسانه ای
معارف نبوی و اخلاق حرفه ای رسانه ای
معارف نبوی و مسئولیت اجتماعی رسانه ها
معارف نبوی و حقوق رسانه ها
[۸]. به عنوان نمونه، کافی است به کتاب فرهنگ علوم ارتباطات اجتماعی: مدیریت رسانه، شبکههای اجتماعی، روزنامهنگاری… نگاه کنید که حتی عنوان آن هم نشان میدهد نویسنده ارتباطات را مساوی با ارتباط جمعی انگاشته است. همچنین مباحث کتاب جامعهشناسی ارتباطات (اصول و مبانی) تألیف آقای دکتر ساروخانی، منحصر در بحث جامعهشناسی ارتباطات جمعی است، نه همه ساحتهای ارتباطات. ژان کازنو نیز کتابی با عنوان فرانسوی «La societe de l’ubiquite; communication et diffusion» نوشته که به معنای «جامعه فراگیر؛ ارتباطات و انتشار» است؛ اما متأسفانه این کتاب در ایران با عنوان جامعهشناسی ارتباطات، ترجمه و منتشر شده که ترجمهای اشتباه است. البته پس از حدود ده بار تجدید چاپ ترجمه فارسی این کتاب، مترجمان عنوان آنرا به جامعه همهجائی (درآمدی بر جامعهشناسی ارتباطات) تغییر دادند، گرچه این عنوان هم نارساست. کتاب «Communication theories: origins, methods, and uses in the mass media» تالیف جیمز تانکارد و ورنر جوزف سورین هم به اشتباه با عنوان نظریههای ارتباطات ترجمه شده و سالهاست متن درسی رشته ارتباطات است؛ در حالی که این کتاب ممحض در نظریههای ساحت خاصی از ارتباطات، یعنی ارتباط جمعی است و ترجمه صحیح عنوان آن، نیز چنین است: «نظریههای ارتباطی؛ خاستگاه، روشها و کاربردها در رسانههای جمعی». البته بهندرت برخی آثار مباحث وسیعی از ارتباطات را دربردارند و منحصر در ارتباط جمعی نیستند؛ مانند کتاب ارتباطشناسی تألیف آقای دکتر محسنیانراد.
[۹]. در این میان، استثناهایی هم وجود دارد؛ مثلاً تلقی آقایان یوسفزاده، اسلامی و غمامی از موضوع و شقوق ارتباطات در کتاب «درآمدی بر ارتباطات جمعی از منظر اسلام (الگوی رسانه مطلوب)» برداشت درستی است.
[۱۰]. کاظم معتمدنژاد، وسایل ارتباط جمعی، صص ۵۴ – ۶۹.