فهرست مطالب
- 1 اشاره
- 2 فقه معاصر: بهعنوان پرسش نخست، لطفاً در خصوص انواع و اقسام تغییر جنسیت توضیح دهید.
- 3 فقه معاصر: چه آماری برای بیماران ترنس یا افراد دارای اختلال هویت جنسی وجود دارد؟
- 4 فقه معاصر: آیا در تراث حدیثی اهلسنت، گزارشی در مورد وجود اختلال جنسیتی در زمان صدور نصوص وجود داشته است؟
- 5 فقه معاصر: فقهای متأخر اهلسنت از مذاهب اربعه، در تعامل با اختلال جنسیتی چه انظاری دارند؟
- 6 فقه معاصر: آیا ممکن است دلیل یا توضیح دیگری از فقیهان اهلسنت در حرمت عمل جراحی بهمنظور تغییر جنسیت بیان کنید؟
- 7 فقه معاصر: باتوجهبه این که دلیل عالمان اهلسنت در حرمت تغییر جنسیت، استناد به آیه ۱۱۹ سوره نساء است، مفسرین شیعه و مفسرین اهلسنت در این باره چه نظری دارند؟
- 8 فقه معاصر: پس اساساً آیه ۱۱۹ سوره نساء، ارتباطی با حرمت تغییر جنسیت و تغییرات فیزیکی در انسان ندارد؟
- 9 فقه معاصر: ممکن است در مقابل گفته شود که این موارد، استثنا شده؛ و آیه تغییر، این مصادیق را در برنمیگیرد.
- 10 فقه معاصر: فقهای اهلسنت برای جواز تغییر جنسیت در خنثی ها، چه دلیلی ارائه کردهاند؟
- 11 فقه معاصر: به نظر فقهای اهلسنت، راه تعامل با اختلال جنسیتی، تجویز همجنسگرایی است یا تجویز و حتی الزام به تغییر جنسیت؟
- 12 فقه معاصر: آیا مجمع فقهی جدّه در باره تغییر جنسیت فتوایی داده است؟
اشاره
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمّدمهدی کریمینیا بیش از دو دهه در موضوع تغییر جنسیت و بیماران اختلال هویت جنسی (ترنسها)، سابقه پژوهش و کار میدانی دارد. در این راستا، دو کتاب «تغییر جنسیت از منظر فقه و حقوق» و «تغییر جنسیت با تأکید بر دیدگاه امام خمینی ره» از وی منتشر شده است. از وی همچنین ۱۰ مقاله در موضوع تغییر جنسیت در مجلات گوناگون به چاپ رسیده است. او در گفتگو با فقه معاصر، به بررسی شیوه تعامل با اختلال جنسیتی در فقه اهلسنت پرداخت. او معتقد است فقهای اهلسنت اگرچه تغییر جنسیت در ترنسها را حرام میدانند اما در رابطه با خنثی، با فقهای شیعه اشتراک نظر دارند. او در این گفتگو، به دقت، فتاوا، ادله و نظرات اهلسنت را واکاوی کرد. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه معاصر با عضو شورای علمی گروه فقه سلامت و پزشکی پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر، از نگاه شما میگذرد:
فقه معاصر: بهعنوان پرسش نخست، لطفاً در خصوص انواع و اقسام تغییر جنسیت توضیح دهید.
کریمینیا: کسانی که خواهان عمل جراحی برای تغییر جنسیتاند چند گروه هستند:
گروه نخست، افراد سالمی هستند که به انگیزه واهی، خواهان عمل جراحی هستند. اگر بخواهم مثال بزنم مانند این است که کسی به انگیزه فرار از سربازی، تغییر جنسیت میدهد. این اتفاق ممکن است بیفتد، ولی پزشکان میگویند که اگر ما این موارد را تشخیص دهیم و بهعبارتدیگر، معلوم شود که این افراد سالم هستند و هیچ مشکل جسمی یا روحی ندارند، اقدام به عمل جراحی نمیکنیم؛ ولی درهرحال، ممکن است که این افراد، پزشک را فریب داده و در نتیجه به خواسته خودشان برسند. اینها یک گروه هستند که البته تعدادشان کم است.
گروه دوم که خواهان عمل جراحی هستند، کسانی هستند که آلت تناسلیشان در حفره شکمی مخفی هست. گزارش این افراد را کم نداریم که از جاهای مختلف میآید؛ افرادی که در ظاهر دختر هستند، ولی وقتی که به سن بلوغ ۱۵ سال میرسند، یک دفعه مشکلات مربوط به شکم و آلت تناسلی برایشان به وجود میآید و در نهایت معلوم میشود که آلت تناسلی مردانه در حفره شکمیشان مخفی شده است که با عمل جراحی این آلت تناسلیِ مردانه ظاهر میشود و در واقع شخص به گروه مردان ملحق میشود. بهعبارتدیگر، تا به حال فکر میکردند که این شخص دختر هست؛ ولی در عمل معلوم میشود که اینها حقیقت مردانه دارند؛ بنابراین، در برخی موارد، دستگاه تناسلیِ خارجی، صورت کامل پیدا نکرده و جنسیّتِ حقیقی در حفره شکمی پنهان مانده است که با جراحی، جنسیّتِ حقیقی این افراد کشف میشود.
از نظر امام خمینی، تغییر شکل و کشف آنچه پنهان است، واجب نیست، مگر درصورتیکه عمل به تکالیف شرعی یا پارهای از آن، نیاز به عمل جراحی داشته و پرهیز از محرمات و گناهان جز به آن امکان نداشته باشد. از نظر امام خمینی، چنانچه شخص قبل از عمل جراحی، در جنس مخالف قرار دارد؛ عمل جراحی، جنسیت وی را تغییر نمیدهد، بلکه آنچه را پنهان است آشکار میسازد. در این صورت، بدون شبهه واجب است که آثار جنس واقعی را رعایت نماید؛ بنابراین، اگر بداند که در واقع مرد است، آنچه بر مردان واجب است بر وی واجب است و آن چه بر مردان حرام است بر وی حرام خواهد بود.
گروه سومی که خواهان تغییر جنسیت هستند کسانی هستند که در فقه ما از آنها به «خنثی» تعبیر شده است و امروزه به آنها «دوجنسی» میگویند. اینها کسانی هستند که از هر دو آلت جنسی مردانه و زنانه برخوردار هستند و چون دچار اختلال هویت جنسی هستند، نوعاً به پزشک جراح مراجعه میکنند و او با عمل جراحی یکی از دو عضو را بر میدارد و عضو دیگر را تقویت میکند.
در منابع حدیثی و فقهی شیعه به احکام شرعیِ خنثی ها یا دوجنسیها اشاره شده است. خنثیها به دو گروه «خنثای مشکل» و «خنثای غیر مشکل» تقسیم میشوند. خنثای مشکل یا «دوجنسی کامل» یا «هرمافرودیت حقیقی»، به دلیل دارا بودن هر دو آلت تناسلیِ مردانه و زنانه، دارای جنسیت بینابین و دوگانه است و دقیقاً مرد بودن یا زن بودنِ او آشکار نیست. این عده ملزم به رعایت احتیاطهای شرعی بوده و برای مثال، ازدواج برای آنان حرام است.
امام خمینی در مورد تغییر جنسیت خنثیها بهطورکلی فرموده که ملحق کردن خنثی به جنس زن یا مرد با عمل جراحی حرام نیست. از نظر ایشان، فرقی بین خنثای مشکل و خنثای غیر مشکل از این جهت نیست؛ ولی به اعتقاد برخی فقیهان شیعه، «خنثای مشکل» اگر دارای توان جسمی و مالی باشد، واجب است تغییر جنسیت داده و یک جنس واحد که متناسب با وضعیت وی است را برگزیند.
گروه چهارم که خواهان عمل جراحیِ تغییر جنسیت هستند، کسانیاند که امروزه از آنها به کسانی تعبیر میشود که دارای «اختلال هویت جنسی» هستند. بهعبارتدیگر، گروهی از بیماران روانی هستند که اینها از نظر روحی جنسیت خود را قبول ندارند. اگر بخواهیم توضیح دهیم باید بگوییم مردانی هستند که خودشان را زن میدانند یا زنانی که خودشان را مرد میدانند. امروزه به اینها تِرنس یا تِرانس میگویند. اسم علمی آنها، ترنس سِکشوال یا تِراجنسیتی یا «خنثای روانی» هست.
این عده از نظر ظاهری و آلت تناسلی، سالم بوده و هیچگونه ابهام یا نقصی ندارند؛ ولی از نظر روانی، شدیداً بیمار و گرفتار اختلال هویت جنسی بوده و خود را متعلق به جنس مخالف میدانند. تمایل و اصرار این گروه برای عمل جراحی، بسیار زیاد است.
چندی پیش، خدمت آیتﷲ مکارم شیرازی رسیده و گزارشی از اقسام تغییر جنسیت در ایران، خدمت ایشان بیان کردم. وقتی به این قسم، یعنی بیماران ترانس رسیدم، ایشان فرمودند: «چقدر این عده زیاد هستند». معلوم میشود مراجعه این گروه و یا خانوادههای آنان به دفاتر مراجع تقلید زیاد است.
فقه معاصر: چه آماری برای بیماران ترنس یا افراد دارای اختلال هویت جنسی وجود دارد؟
کریمینیا: اگر بخواهیم آماری برای این عده بیان کنیم، باید بگوئیم که در هر یکصد هزار نفر، ممکن است چهار نفر این اختلال را داشته باشند.
مثلاً اگر استادیوم آزادی را فرض کنید که حدود صد هزار نفر در آنجا شرکت کردهاند، از این تعداد ممکن است چهار نفر دچار این اختلال هویت باشند؛ یعنی پسرهایی باشند که خودشان را زن میدانند. این یک مشکل روحی و روانی است و متأسفانه پزشکی ما نتوانسته است به آن جواب بدهد و راه درمانی را برای آن بیان کند. این افراد دچار مشکلات روحی بزرگی هستند، در اجتماع مشکل دارند، برای ازدواجشان مشکل دارند و هیچ تمایلی برای ازدواج ندارند؛ چون اساساً خود را زن میداند، و چهبسا مایل است که با یک مرد ازدواج کند درحالیکه چنین ازدواجی صحیح نیست؛ بنابراین کسانی که دچار اختلال هویت جنسی هستند و ما به آنها ترنس یا تراجنسیتی میگوییم، مهمترین افرادی هستند که خواهان تغییر جنسیت هستند. این بیماری، یک بیماری شناخته شده است و در همه کشورها، اینطور افراد وجود دارند.
فقه معاصر: آیا در تراث حدیثی اهلسنت، گزارشی در مورد وجود اختلال جنسیتی در زمان صدور نصوص وجود داشته است؟
کریمینیا: این پرسش را میتوان به این سؤال تبدیل کرد که در منابع حدیثی و فقهی، اعم از شیعه و سنّی چه پیشینهای میتوان ذکر کرد؟
در پاسخ باید گفت: سوابق فقهی مرتبط با مسئله تغییر جنسیت از این قرار است. این موضوعات، موضوعاتِ غیرمستقیم بوده و میتواند با موضوع تغییر جنسیت، ارتباط داشته باشد:
الف. مبدّل پوشها:
یعنی کسانی که لباس جنس مخالف را پوشیده و در انظار عمومی ظاهر میشوند؛ «مردانی» با لباس زنانه و «زنانی» با لباس مردانه؛ بهگونهای که حقیقتِ جنسیّت آنان برای مردم موجب «اشتباه» یا «تعجّب» میگردد:
«اشتباه» از این جهت که افراد جامعه به دلیل نوع پوشش آنان، به اشتباه میافتند و بهخاطر لباسشان، تصور میشود که زن هستند، درحالیکه حقیقتاً مرد محسوب میشوند و برعکس.
«تعجّب» هم از این جهت که با وجود پوشیدنِ لباس جنسِ مخالف، کسی در حقیقتِ جنسیّتِ این افراد (مبدّل پوشها) تردید نمیکند؛ مثل دیدن مرد ریشدار، با دامن و جوراب و کفش زنانه!
ب. خنثی ها:
در روایات اسلامی، اعم از شیعه یا اهلسنت، درباره خنثی ها، مباحث زیر مطرح شده است:
اول: تعیین جنسیّت خنثی ها
در روایات اسلامی، و بهتبع آن، در کتب فقهی در مورد تعیین جنسیّت خنثی ها بحث صورت گرفته است که:
- آیا این عده، مذکر (مرد) محسوب میشوند، یا مؤنث (زن)؟
- چه راهکارهایی برای تعیین زن بودن یا مرد بودنِ آنان وجود دارد؟
- آیا ممکن است فردی، معلوم نباشد که مرد است یا زن؟
- آیا ممکن است فردی هم مرد باشد و هم زن؟ (در مورد خنثی ها، برخی فقیهان این دیدگاه دارند)
- آیا ممکن است فردی، نه مرد باشد و نه زن؟ (در مورد خنثی ها، برخی فقیهان این دیدگاه دارند)
دوّم: ازدواج خنثی ها
در مورد ازدواج خنثی ها، در روایات و بهتبع آن در کلام فقیهان، بحث و بررسی صورت گرفته است؛ مانند اینکه:
✓ قبل از ازدواجِ خنثی ها، باید «تعیین جنسیّت» صورت گیرد،
تا بتواند بهعنوان ازدواج، با جنس مخالف، ازدواج کند. ازدواج در صورت ابهام جنسیّت، حرام است و در صورت انجام وصلت و کشف خلاف، ازدواج سابق باطل است؛ مثلاً بعد از عقد ازدواج، معلوم شده که هر دو نفر، مرد یا زن هستند؛ در این صورت، ازدواج خودبهخود منحل بوده و نیازی به طلاق یا فسخ نیست.
✓ ازدواج خنثای مشکل، باطل است؛
چون حقیقتِ جنس وی، روشن نیست. اگر با مرد ازدواج کند، چهبسا در واقع زن باشد؛ و اگر با زن ازدواج کند، چهبسا در واقع مرد باشد.
سوم: ارث و نحوه تقسیم میراث خنثی ها:
بحث میزان ارث بردن خنثی ها هم از مباحثی که در مورد خنثی ها مطرح است. نحوه و میزان ارثِ این گروه، با ارث پسر یا دختر متفاوت است که توضیح آن مفصل است و برای بررسی تفصیلی آن، میتوانید به کتابهای فقهی یا حدیثی مراجعه فرمایید.
ج. لواط (همجنسبازی دو مرد):
بحث لواط و یا همجنسبازی دو مرد با یکدیگر، از جمله مباحثی است که میتوان بهعنوان پیشینه مرتبط با تغییر جنسیت نام برد.
د. مُساحقه (همجنسبازی دو زن):
بحث مُساحِقه و یا همجنسبازی دو زن با یکدیگر، از جمله مباحثی است که میتوان بهعنوان پیشینه مرتبط با تغییر جنسیت نام برد.
نتیجه آنکه، موضوع تغییر جنسیت با مفهوم امروزی آن، در روایات اسلامی (اعم از شیعه یا اهلسنت) و فقه اسلامی (اعم از شیعه یا اهلسنت) سابقه نداشته و از مسائل مُستحدثه (نوپیدا) است.
فقه معاصر: فقهای متقدم اهلسنت از مذاهب اربعه، در تعامل با اختلال جنسیتی چه انظاری دارند؟
کریمینیا: فقیهان اهلسنت، از مذاهب اربعه، دو گروه هستند:
گروه نخست: فقهای متقدّم از اهلسنت از مذاهب اربعه؛
گروه دوّم: فقهای متأخر از اهلسنت از مذاهب اربعه.
گروه اول از این فقیهان، در این باره، هیچ اظهارنظری نکردهاند؛ چون موضوع تغییر جنسیت، از مسائل جدید و نوپیدا است و این انتظار که فقیهان گذشته اهلسنت، در این باره اظهارنظر کرده باشند و ما از آنان فتواهایی در اختیار داشته باشیم، ناصواب است؛ کما این که فقیهان متقدّم از امامیّه و شیعه نیز در این باره اظهارنظر نکردهاند؛ و این امر، طبیعی است.
فقه معاصر: فقهای متأخر اهلسنت از مذاهب اربعه، در تعامل با اختلال جنسیتی چه انظاری دارند؟
کریمینیا: اما گروه دوم از فقیهان، یعنی فقیهانِ متأخر اهلسنت از مذاهب اربعه، در خصوص بیماران اختلال هویت جنسی یا همان ترنسها، برخورد سلبی و نفی دارند؛ بدین معنا که با تغییر جنسیت این گروه، مخالفاند و حتی یک نفر از ایشان، فتوا به جواز تغییر جنسیت ترنسها نداده است.
بنابراین، همه فقیهان اهلسنت که در این باره اظهارنظر کردهاند و حتی حقوقدانان اهلسنت، با تغییر جنسیت افراد تراجنسیتی یا ترنسها مخالفاند و تنها تغییر جنسیت در افراد خنثی یا دو جنسیها را مجاز میدانند.
دکتر احمد محمد کنعانی، از حقوقدانان اهلسنت در این باره میگوید:
همانا قانونگذار الهی، تغییر جنسیت را حرام کرده است؛ چون تغییر جنسیت، مخالف فطرت الهی است؛ ولی از این تحریم، برخی حالات استثنا شده است، مانند خنثی که در وی هر دو آلت تناسلی مردانه و زنانه، بهگونهای متفاوت وجود دارد. این حالت، موجب اضطرابها و تشویقهایی در جسم و روح خنثی میگردد. پس در اینگونه حالات، عمل جراحی برای تغییر جنسیت خنثی به جنس مناسب، طبق تشخیص پزشک، جایز است. [۱]
باتوجهبه اطلاق مطلب فوق، جواز تغییر جنسیت برای هر دو گروه خنثیها، اعم از خنثای مشکل و خنثای غیرمشکل وجود داشته و هر دو گروه، مجاز به تغییر جنسیت هستند. تغییر جنسیت در خنثای مشکل، به معنای حذف یک آلت تناسلی و الحاق وی به جنس مقابل؛ و تغییر جنسیت در خنثای غیر مشکل، به معنای حذف آلت تناسلی ضعیف و الحاق وی به جنسیت غالبِ وی است.
در سخن فوق، خنثی کسی است که دارای هر دو آلت تناسلی است. اساساً از نظر نویسنده فوقالذکر، بیماری که فاقد هر دو آلت تناسلی است، جزو گروه «خنثیها» قرار نمیگیرد؛ بلکه این عده، بهعنوان «ممسوح» شناخته میشوند. آیا افراد ممسوح که فاقد هر دو آلت تناسلی هستند مجاز به تغییر جنسیت هستند؟ کلام نویسنده فوق در این باره ساکت است. به نظر میرسد ممسوحها نیز باید مجاز به تغییر جنسیت و خروج از ابهام جنسی باشد تا از این طریق بتوانند طبق نظر پزشک متخصص، به جنس مناسب تبدیل شوند.
البته فقیهان شیعه و فقیهان اهلسنت در بحث جواز تغییر جنسیت افرادِ خنثی اشتراک نظر دارند، و حتّی عدهای از فقیهان شیعه و اهلسنت، به وجوب تغییر جنسیت خنثیها معتقدند. برای مثال، آیتﷲ میرزاجواد تبریزی و آیتﷲ مکارم شیرازی معتقدند که خنثای مشکل، واجب است (در صورت توان جسمی و مالی) تغییر جنسیت دهد. بهعبارتدیگر، هرگاه انجام واجبات شرعی و ترک محرمات در مورد شخص خنثی وابسته به تغییر جنسیت و تعیین جنسیتِ واحد است و وی دارای تمکن مالی و جسمی باشد، واجب است تغییر جنسیت دهد.
فقه معاصر: آیا ممکن است دلیل یا توضیح دیگری از فقیهان اهلسنت در حرمت عمل جراحی بهمنظور تغییر جنسیت بیان کنید؟
کریمینیا: برخی سایتهای اهلسنت سؤال و جواب زیر ارائه کردهاند:
- سؤال: آیا برای انسان جایز است جنسیت خود را از زن به مرد و یا بالعکس تغییر دهد، با ارائه دلیل از کتاب و سنت؟
- پاسخ: برای انسان جایز نیست جنسیت خود را از مرد به زن و یا برعکس آن تغییر دهد. بر هر مسلمانی لازم است به آنچه خدای متعال برای او تعیین کرده، راضی و خشنود باشد، و چه میداند چهبسا اگر زن بماند، برایش بهتر باشد و اگر مرد میبود، برایش شرمی شد، همانطور بعضی از بندگان خدا جز با فقر احوالش اصلاح نشود و اگر خدا او را ثروتمند و غنی کند، به او ضرر وارد شود، و احوال بعضی دیگر از انسانها جز با ثروت اصلاح نشود و اگر فقیر شود برایش زیانآور باشد. [۲]
بعضی از زنان (صحابه) آرزو میکردند که اگر مرد میبودند در راه خدا میجنگیدند؛ آیهای در نهی آن (یعنی آرزویی که میکردند) نازل شد: «وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَی بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ» (نساء ۳۲)؛ یعنی: «و چیزی را که خداوند بهوسیله آن بعضی از شما را بر بعضی برتری بخشیده است آرزو نکنید، مردان از آنچه حاصل کردهاند بهرهای دارند و زنان نیز از آنچه حاصل کردهاند بهرهای خواهند داشت».
پس اگر (این نهی) تنها بهمجرد آرزو (نازل) شد؛ در آن صورت، در مورد عملی کردن آن چگونه خواهد بود؟! و اگر مسلمان نهی شده که خلقت خداوندی را در پارهای از اموراتش تغییر دهد؛ در آن صورت، در مرد تغییر کامل جنسیتش چگونه است؟»! [۳]
«تغییر جنسیت در واقع بازی کردن با خلقت خداوندی است، و پیروی از راه شیطان که با خود عهد بست بنیآدم را گمراه کند، چنان که ﷲ متعال از او اینگونه ذکر میکند: «وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خلقﷲ وَمَن یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِینًا» (نساء: ۱۱۹). یعنی: «(ابلیس گفت): «و انسانها را به گمراهی میکشانم و به آرزوهایشان سرگرم میسازم و به آنان دستور میدهم که (اَعمال خرافی انجام دهند، و) گوش چهارپایان را بشکافند، و آفرینشِ پاک خدایی را تغییر دهند!» هر کس، شیطان را بهجای خدا ولّیِ خود برگزیند، زیانِ آشکاری کرده است». [۴]
فقه معاصر: باتوجهبه این که دلیل عالمان اهلسنت در حرمت تغییر جنسیت، استناد به آیه ۱۱۹ سوره نساء است، مفسرین شیعه و مفسرین اهلسنت در این باره چه نظری دارند؟
کریمینیا: بهعنوان جمعبندی دیدگاه مفسرین شیعه در ذیل آیه فوق، باید گفت:
روایاتی از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) وارد شده که منظور از «تغییر خلق ﷲ» عبارت است از: «تغییر دین ﷲ» و «تغییر امر ﷲ». ازاینرو، مفسرین شیعه، اعم از مفسرین قدیم و جدید بر این مطلب متفقالقول هستند که هرگاه اشیا و مخلوقات از مسیر خلقت خویش خارج شوند و به گونه تشریع و بدعتگذاری، اموری جعل گردد (تحلیل حرام و تحریم حلال)، این امر تغییر در خلقت الهی بوده و مذموم است.
نیز بهعنوان جمعبندی دیدگاه مفسّرین اهلسنت در ذیل آیه ۱۱۹ سوره نساء باید گفت:
تقریباً تمام مفسرین اهلسنت به معنای «تغییر دین ﷲ» اشاره داشتند. بهعبارتدیگر، از نظر آنان «تغییر خلقﷲ» یعنی تغییر دین ﷲ؛ و این معنا را شبیه «لا تبدیلَ لِخلقِ ﷲ» میدانند که به معنای «لا تبدیلَ لِدینِ ﷲ» است.
علاوه بر این، مفسرین اهلسنت، مصادیق بیشتر و معانی متعددی برای تغییر خلقﷲ بیان داشتهاند؛ مانند: اخته کردن انسان، وَشم، بریدن گوش حیوان، درآوردن چشم حیوان، تحریم گوشت حیوانِ حلال گوشت، پرستش ماه، خورشید و غیره.
برخی از مفسرّین سنی تأکید دارند که تمام معانی ذکر شده میتواند مصداقی از معنای «تغییر خلقﷲ» یا همان «تغییر دین ﷲ» باشد؛ بنابراین، میتوان یک قاعده کلی ذکر کرد و آن این که: هر کاری که از قبیل: «تحریم حلال و تحلیل حلال» باشد، بهعنوان کار شیطانی محسوب شده و مصداقی از تغییر دین خداوند است. پس تغییر خلقﷲ، به معنای خروج از طاعت الهی و ورود به طاعت شیطان و اطاعت از وسوسههای شیطانی است.
بنابراین، اساساً تغییر خلقﷲ در آیه شریفه، ناظر به تغییر فیزیکی و ظاهری نیست؛ بلکه بیانگر یک قاعده کلی است که هر کاری که خلاف دستورات الهی یا از قبیل «تحریم حلال و تحلیل حرام» باشد، مصداق تغییر خلقﷲ است؛ ازاینرو، آیه فوق نمیتواند ناظر به تغییر جنسیت باشد، بلکه باید سراغ ادله و قرائن دیگر رفت و ببینیم که آیا تغییر جنسیت حلال است یا حرام.
فقه معاصر: پس اساساً آیه ۱۱۹ سوره نساء، ارتباطی با حرمت تغییر جنسیت و تغییرات فیزیکی در انسان ندارد؟
کریمینیا: در شرح و تفسیر آیه تغییر (نساء: ۱۱۹) بیان شده است که عدهای از اَعراب جاهلی، بر اساس اعتقاد خرافی خویش، برخی حلالها را بر خویشتن حرام میکردند؛ از جمله، در مواقع خاص، گوش حیوان را میبریدند و یا چشم آن را در میآوردند و از سوار شدن یا استفاده از گوشت حیوانِ حلال گوشت خودداری میکردند. خداوند متعال از این کار ایشان بهعنوان «تغییر خلقﷲ» یاد میکند. بر اساس روایاتی که از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) وارد شده است، منظور از «خلقﷲ»، دین ﷲ است، به قرینه آیه: «لا تبدیلَ لِخلقِ ﷲ» (روم: ۳۰) که به معنای: «لا تبدیلَ لِدین ﷲ» است.
بر این اساس، «تحریم حلال و تحلیل حرام»، تغییر دین خداوند و مصداقی از تغییر خلقﷲ است. خداوند متعال، در آیه مورد نظر، از اینگونه کارها نهی کرده و آن را تغییر در خلق خدا میداند؛ چه این که هدف از خلقِ اینگونه حیوانات، استفاده از گوشت آن و بهرهبرداری از سواری و حمل بار است. اینگونه نعمتها، برای استفاده انسانها آفریده شده تا توان لازم برای عبادت و بندگی خداوند پیدا کنند؛ در غیر این صورت، از اهداف خلقت دور افتادهاند.
بنابراین، آیه شریفه ناظر به این مطلب است که برخی اشیا به منظوری خاص و برای امری ویژه ساخته شدهاند و هرگاه از مسیر اصلی منحرف شود، تغییر در خلقت الهی است. برای مثال، شترها برای استفاده از گوشت یا سواری آفریده شدهاند و هرگاه انسانها، به خیال واهی آن را بر خود حرام کنند، تشریع و بدعتگذاری بوده و تغییر مذموم است. [۵]
بهعبارتدیگر، آیه شریفه ناظر بر این نکته است که هر نوع تغییر و تبدیل که بهمنظور تشریع و بدعتگذاری در دین و شریعت باشد، حرام و مذموم است؛ چه اینکه شهوت باید در مسیر ازدواج قرار گیرد و در غیر این صورت، تغییر، مذموم است. [۶]
با این توضیح، روشن میشود که آیه تغییر (نساء: ۱۱۹) به بحث مورد نظرما، یعنی تبدیل مذکر به مؤنث و برعکس، مربوط نمیشود و استشهاد به این آیه برای اثبات حرمت تغییر جنسیت ناصواب است. بیش از ده تن از فقیهان شیعه که به جواز تغییر جنسیت فتوا دادهاند، از این آیه شریفه، حرمت تغییر جنسیت را استفاده نکردهاند.
علاوه بر این، اگر بنا باشد صرفاً ظاهر آیه شریفه مبنا و ملاک باشد و تغییر در مخلوقات حرام باشد، لازم میآید که تمام تغییرات و تبدیلهایی که بشر در اشیای عالم به وجود میآورد، حرام و مصداق کار شیطانی باشد؛ مانند: حفر تونل در کوهها، تصرف در جنگلها، ورود به اعماق زمین و استفاده از معادن و نفت و گاز، ورود به کره ماه و مریخ و هزاران تغییری که در طبیعت به دست ابنای بشر صورت میپذیرد.
فقه معاصر: ممکن است در مقابل گفته شود که این موارد، استثنا شده؛ و آیه تغییر، این مصادیق را در برنمیگیرد.
کریمینیا: در پاسخ باید گفت: سخن فوق موجب تخصیص اکثر است؛ یعنی لازم میآید در ابتدا گفته شود: هر نوع تغییر در مخلوقات الهی حرام است، آن گاه میلیاردها تغییر و تبدیل که به دست انسانها صورت میگیرد، استثنا گردد و در تحت عام، تنها چند مورد باقی میماند که شامل خصا، بریدن گوش، درآوردن چشم و مانند آن است.
مضافاً به اینکه در اکثر قریب به اتفاق موارد، تغییر جنسیت به دلیل بیماری جسمی و یا بیماری روحی صورت میگیرد. هرگاه تغییر جنسیت بهمنظور معالجه بیمار باشد و راه دیگری برای درمان وجود نداشته باشد، آیا همچنان میتوان پای فشرد و معتقد شد که تغییر جنسیت، تغییر در خلقﷲ است و یک کار شیطانی محسوب میشود؟!
فقه معاصر: فقهای اهلسنت برای جواز تغییر جنسیت در خنثی ها، چه دلیلی ارائه کردهاند؟
کریمینیا: برخی از اهلسنت برای جواز تغییر جنسیت در افراد خنثی، دلیلهای زیر را بیان داشتهاند:
دلیل نخست: خنثیها بیمار هستند و ادله جواز معالجه و درمان اجازه میدهد که پزشک جراح به عمل جراحی خنثیها مبادرت ورزند؛
دلیل دوّم: این نوع عمل، تغییر خلقﷲ نیست؛ چون برای این عمل حاجت و ضرورت وجود دارد. پس عمل جراحی تغییر جنسیت در مورد خنثیها، استثنایی بر حرمت تغییر خلقﷲ است؛
دلیل سوّم: اینکه خنثیها بر وضعیت فعلی خویش صبر نمایند و از عمل جراحی تغییر جنسیت خودداری ورزند، ضرر زیاد و مشقت فراوانی به دنبال دارد که شریعت اسلامخواهان دفع ضرر و تحصیل یسر (آسانی) است؛
دلیل چهارم: در این نوع عمل جراحی تدلیس، تزویر و فریبکاری وجود ندارد؛ چون هدف از این نوع عمل جراحی، بازگشت به خلقت اصلی است. پس از نظر شرعی مجاز به تغییر جنسیت است. [۷]
فقه معاصر: به نظر فقهای اهلسنت، راه تعامل با اختلال جنسیتی، تجویز همجنسگرایی است یا تجویز و حتی الزام به تغییر جنسیت؟
کریمینیا: به طور خلاصه باید گفت که فقهای اهلسنت، در تعامل با اختلال هویت جنسی (ترنسها)، معتقد به حرمتِ عمل جراحی شدهاند؛ بنابراین، هیچگاه همجنسگرایی را توصیه نکردهاند و از نظر آنان، الزام به تغییر جنسیت، در مورد ترنسها، اصلاً وجود نداشته و بیمعناست؛ چون وقتی آنان، به حرمتِ عمل جراحی بهمنظور تغییر جنسیت ترنسها معتقدند، الزام به عمل جراحی، بیمعناست.
تغییر جنسیت در افراد سالم و تغییر جنسیت در ترانسها (خنثای روانی) معرکه آرا و محل انظار صاحبنظران است. عمدتاً دو دیدگاه مخالف و موافق در این زمینه وجود دارد. تا آن جایی که نگارنده تحقیق نموده است، همه صاحبنظران اهلسنت، اعم از فقیهان و حقوقدانان به حرمت تغییر جنسیت در افراد فوق معتقد شدهاند و البته عده کمی از فقیهان شیعه نیز به حرمت تغییر جنسیت معتقد شدهاند.
فقه معاصر: آیا مجمع فقهی جدّه در باره تغییر جنسیت فتوایی داده است؟
کریمینیا: مجمع فقه اسلامی مستقر در مکه مکرمه در فتوایی که درباره تغییر جنسیت در تاریخ ۱۳ رجب ۱۴۰۹ (۱۹ فوریه ۱۹۸۹ م) صادر کرد چنین گفت:
- آلت تناسلی مردانه و زنانه که خلقت آن کامل و بدون نقص است، جایز نیست به دیگری تبدیل شود و هر کس این کار را انجام دهد، مرتکب حرام شده و مستحق مجازات است؛ چون این کار، تغییر در خلق خدا است و خداوند سبحان این کار را حرام نموده است و در قرآن کریم از قول شیطان میگوید: به تحقیق به انسانها دستور میدهم، پس خلق خدا را تغییر میدهند.
- هر کسی که هر دو آلت تناسلی مردانه و زنانه را دارد باید حالت غالب ملاحظه شود؛ پس اگر غلبه با حالت مردانگی است جایز است امری که موجب اشتباه میگردد را زایل کند (یعنی حذف آلت تناسلی زنانه که ضعیف است)؛ و اگر غلبه با حالت زنانگی است جایز است امری که موجب اشتباه میگردد را زایل کند (یعنی حذف آلت تناسلی مردانه که ضعیف است)؛ خواه معالجه از طریق جراحی باشد یا از طریق هورمون. چون این شخص مریض است و به دنبال بهبودی و شفا است و این کار وی، تغییر در خلق خدای بزرگ نیست. [۸]
[۱] . رک: احمد محمد كنعانى، الموسوعه الطبية الفقهية، ص ۲۸۵: «فقد حرّم الشارع تغيير الجنس لما فيه من مخالفة للفطرة الالهية، واستثنى مِن هذا التحريم بعض الحالات كالخنثى التى تختلط فيها أعضاء الذكورة و الانوثة بدرجات متفاوتة فتؤدّى الاضطرابات عضوية ونفسية، ففى مثل هذه الحالات يجوز إجراء الجراحة لتغيير الجنس إلى الجنس الذى يوافق الحالة حسبما يراه أهل الطبّ».
[۲] . سایت وااسلاماه، مقاله: «تغییر جنسیت از دیدگاه اهل سنت»، تاریخ مراجعه ۱۸/۷/۱۴۰۲ش.، به آدرس: https://vaislamah.com
[۳]. همان.
[۴]. همان.
[۵] . ر. ك: محمد قائنى، المبسوط فى المسائل الطبية، ج ۱، ص ۲۲۰.
[۶] . همان.
[۷] . رک: محمد خالد منصور، الاحكام الطبية المتعلقة بالنساء فى الفقه الاسلامى، ص ۲۰۷.
[۸] . محمد بن حسين الجيزانى، فقه النوازل، (دمام «عربستان سعودى» و قاهره؛ دار ابن الجوزى، ۲۰۰۸ م. چاپ دوم، ج ۴، ص ۹۶- ۹۷: «اولًا، الذكر الذى كملت أعضاء ذكورته والأنثى التى كملت أعضاء انوثتها لايحل تحويل أحدهما إلى النوع الآخر. ومحاوله التحويل جريمة يستحق فاعلها العقوبة؛ لأنّه تغيير لخلق ﷲ، وقد حرّم سبحانه هذا التغيير بقوله تعالى مخبراً عن قول الشيطان: ولآمُرنَّهُم فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلقَ ﷲِ؛
ثانياً، أما من اجتمع فى أعضائه علامات النساء والرجال فينظر فيه إلى الغالب من حاله. فإن غلبت عليه الذكوره جاز علاجه طبياً بما يزيل الاشتباه فى ذكورته. ومن غلبت عليه علامات الانوثة جاز علاجه طبياً بما يزيل الاشتباه فى انوثته؛ سواء أكان العلاج بالجراحة أو بالهرمونات؛ لأنّ هذا مرض، والعلاج يقصد به الشفاء منه، وليس تغييراً لخلق ﷲ عزّ وجلّ».