حجت‌الاسلام دکتر احمد کوهی اصفهانی طی یادداشتی اختصاصی عنوان کرد:

پرونده مبادی فقه اخلاق/11

اگر می‌خواهید یک جامعه اخلاقی داشته باشیم - یعنی تصمیمات اخلاقی‌تری در آن جامعه گرفته شود - باید بتوانیم به یک نوعی در ترویج اخلاق، آن را به زبان ماشین دربیاوریم تا قابلیت استفاده برای ماشین‌ها ایجاد شود و سیستم‌های دستیار هوشمند بتوانند از آن استفاده کنند و تصمیمات اخلاقی‌تری را در اختیار کاربر قرار دهند؛ یعنی در جنبه ترویج و توسعه اخلاق و اینکه اخلاق چگونه اجرا شود، می‌تواند نقش جدی داشته باشد؛ لذا یک جنبه بسیار مهم از اخلاق این است که ما باید بتوانیم دستورهای اخلاقی و بایدها و نبایدهای اخلاقی را به زبان ماشین تبدیل کنیم.

اشاره

حجت‌الاسلام دکتر احمد کوهی اصفهانی، از معدود حوزویانی است که در رشتۀ آینده‌پژوهی به تحصیل پرداخته است. زاده ۱۳۶۴ اصفهان، همزمان با انجام تحصیلات حوزوی تا اتمام سطح ۳، کارشناسی ارشد رشته مدیریت رسانه و دکتری آینده‌پژوهی را از دانشگاه تهران اخذ کرد. از کتاب‌های وی می‌توان «آینده‌پژوهی رسانه»، «بی طرفی در اخلاق رسانه از منظر قرآن کریم» و «آینده دینداری در ایران» را نام برد. با توجه به رشته تحصیلی وی در دوره دکتری و برخی نگاشته‌های او پیرامون اخلاق، برای فقه معاصر، از آینده فقه اخلاق نوشت. مشروح یادداشت اختصاصی این آینده پژوه، به قرار زیر است:

چند تحول مهم هست که می‌توان آن‌ها را رصد کرد و رد پای آن‌ها را در آینده بحث اخلاق دید و به‌تبع آن، بحث فقه اخلاق را هم در آن جنبه پیگیری کرد.

اولین بحث، به مباحث مربوط به فناوری و به طور خاص هوش مصنوعی برمی‌گردد. فناوری را بعداً مطرح خواهم کرد؛ اما بحث اول، یک تحول بسیار مهم است که بارقه‌هایی از آن را هم الآن می‌بینیم که چگونه می‌تواند جهان را متحول کند؛ و آن بحث هوش مصنوعی است. اولین جنبه مهم هوش مصنوعی این است که ما در آینده با افعال ماشین‌ها مواجه هستیم و ماشین‌ها هستند که بسیاری از کارها را انجام می‌دهند و خیلی از تصمیمات را می‌گیرند. وقتی صحبت از تصمیم می‌شود، جنبۀ تصمیم اخلاقی هم به وجود می‌آید. طبیعتاً وقتی ماشین‌ها و انسان‌ها با هم هستند و اساس یک جامعه و اجتماع را شکل می‌دهند، باید دید رفتار اخلاقی بین آن‌ها چگونه معنا پیدا می‌کند. اگر قبلاً فقط انسان‌ها بودند که با یکدیگر رابطه داشتند و فقه، تنظیم‌گر این نوع روابط بود و اخلاق از جنبه دیگری تنظیم‌کننده بود، حال ماشین‌هایی هستند که تقریباً خودمختار هستند و تصمیم می‌گیرند و عمل می‌کنند. در مورد آن‌ها مباحث اخلاقی متعددی به وجود می‌آید. به‌هرحال مسئولیت بداخلاقی ماشین‌ها با چه کسی است؟ اصلاً اخلاق برای ماشین‌ها به چه معناست؟ فلسفه اخلاق آن چگونه درست می‌شود؟ چگونه الزام به اخلاق پیش می‌آید؟ الزامات آن می‌تواند ساده یا پیچیده باشد و با مکاتب مختلف فلسفه اخلاق از مباحث لذت و منفعت و مسئولیت و اخروی و … در هم تنیده می‌شود و باید معلوم شود که کدام یک از این‌ها می‌تواند در مورد ماشین معنا پیدا کند و چگونه الزامات اخلاقی را در رابطه با آن‌ها هم معنا پیدا می‌کند؟

یک چالش بسیار مهم در آینده، بحث فقه اخلاق ماشین‌ها است که باید بتوان برای آن حرف داشت. حالا فقه در این جنبه چگونه می‌تواند عمل کند؟ طبیعتاً نقش‌هایی را خواهد داشت. به‌هرحال، این چالش‌های اخلاق هست که فقه اخلاق هم باید نقش خود را آن ایفا کند.

جنبه دیگر در مورد هوش مصنوعی، این است که در یک سناریوی بسیار محتمل، هوش مصنوعی دستیار جدی انسان در تصمیم‌گیری خواهد شد و ما انسان‌ها وقتی تصمیمی را می‌گیریم، این تصمیم‌ها به کمک ماشین اجرا می‌شود. نقش ماشین در آن خیلی جدی است؛ مثل مسیریاب‌هایی که نقشی جدی در تعیین مسیر انسان دارند. حالا همین را به همه تصمیمات انسانی تعمیم بدهید. اینکه با چه کسی دوست شویم؟ یا چه کسی ازدواج کنیم؟ چه رشته‌ای را انتخاب کنیم؟ چه زمانی صاحب فرزند شویم؟ با فرزندمان چگونه برخورد کنیم؟ و تصمیماتی ازاین‌قبیل که پیچیدگی‌های زیادی را از این به بعد خواهند داشت. هوش مصنوعی هم به ما کمک می‌کند که بتوانیم تصمیمات بهتری بگیریم. وقتی هوش مصنوعی می‌خواهد دستیار ما باشد و گزینه‌های بهتری را در اختیار ما قرار دهد، جهت‌گیری خیلی زیادی را در تصمیمات ما می‌تواند سبب شود. به‌خاطر همین اگر می‌خواهید یک جامعه اخلاقی داشته باشیم – یعنی تصمیمات اخلاقی‌تری در آن جامعه گرفته شود – باید بتوانیم به یک نوعی در ترویج اخلاق، آن را به زبان ماشین دربیاوریم تا قابلیت استفاده برای ماشین‌ها ایجاد شود و سیستم‌های دستیار هوشمند بتوانند از آن استفاده کنند و تصمیمات اخلاقی‌تری را در اختیار کاربر قرار دهند؛ یعنی در جنبه ترویج و توسعه اخلاق و اینکه اخلاق چگونه اجرا شود، می‌تواند نقش جدی داشته باشد؛ لذا یک جنبه بسیار مهم از اخلاق این است که ما باید بتوانیم دستورهای اخلاقی و بایدها و نبایدهای اخلاقی را به زبان ماشین تبدیل کنیم؛ و این، یک بحث متفاوت از بحث اول است. بحث اول، اخلاق خود ماشین است و بحث دوم، ترجمه و دخالت معیارهای اخلاقی در تصمیم‌گیری‌های ماشین است. این هم یک جنبه بسیار مهم از اخلاق خواهد بود که باید بتواند در این جنبه کار خودش را پیش ببرد.

جنبه دیگر که باز مربوط به تحول تکنولوژی است ولی بحث هوش مصنوعی نیست، توجه به بُعد هم‌گرایی تکنولوژیک است که یک جامعۀ هم‌گرا را شکل خواهد داد. در جامعۀ هم گرا، شاید تصور عمومی از روند توسعه تخصص گرایی در دنیای مدرن، تخصص‌گرایی‌های متعدد پیش رو بود؛ ولی ما می‌بینیم که یک جریان عکسی به وجود آمده در به هم ریختن مرزهای تخصصی حوزه‌های مختلف و هم‌گرایی آن‌ها که یکی از نشانه‌های آن، همین داستان بین‌رشته‌ای‌ها و فرارشته‌ای‌هایی است که شکل گرفته است. اختلاط بحث فقه و اخلاق و نیاز متقابل بین این دو نیز باید بین این چهارچوب تحلیل و ارزیابی شود. این دو علم، مرزهای واضحی داشتند و الآن روز به روز این مرزها به چالش جدیدی برخورد می‌کند و نمی‌توان این دو علم را از یکدیگر تفکیک کرد؛ بلکه در یکدیگر تأثیر بیشتری خواهند داشت و در یک دنیای هم‌گراشده از تحولات ریز، این جنبه گسترش پیدا خواهد کرد و فقه و اخلاق و حتی جنبه‌های دیگری از معارف دینی یا حتی علم فرا مدرن، در یکدیگر تأثیر و تأثرات متقابل بیشتری خواهند داشت و مرزهای آن‌ها جا به جا خواهد شد و ما می‌بینیم که مرز بین فقه و اخلاق، کاهش پیدا خواهد کرد؛ بنابراین می‌توان گفت این تعارض‌ها از سویی جدی‌تر می‌شود و گسترش پیدا می‌کند ولی از سوی دیگری، بی‌معناتر می‌شود؛ یعنی تعارض آن‌چنانی بینشان دیده نمی‌شود؛ چون مرزها، مرزهای واضحی نیستند و تداخلات در همه جا دیده می‌شود.

به‌عنوان‌مثال، یکی از تأثیرات مهم فضای همگرایی، عدم انسجام‌گروی است. ما در اخلاق، مبانی و مکاتب اخلاقی داریم و بر اساس آن‌ها فضائل و نهادهای اخلاقی تعیین می‌شود و مبنای عمل قرار می‌گیرند. در تعارضات و اختلافات هم مبنا همان مبانی و مکاتب خواهد بود. یکی از کارهای فقه اخلاق هم می‌تواند این باشد که گزاره‌های اخلاقی را با آن مبانی و مکاتب محک بزند و مبنای اخلاقی درست را نتیجه بگیرد؛ اما در فضای جدیدتر و بین‌رشته‌ای‌تر که اخلاق کاربردی به وجود می‌آید، در فضای عمل، یک سری موقعیت‌های غیراخلاقی به وجود می‌آید. در آنجا فقط یک مبنای اخلاقی نیست که مرجع تصمیم‌گیری اخلاقی قرار می‌گیرد؛ بلکه مبانی مختلفی وجود دارد و حتی اولویت و ارزش این نیست که ما بتوانیم بین آن‌ها انتخاب کنیم بلکه مهم این است که بتوانیم یک راه‌حل بدیع و خلاقانه‌ای را به وجود بیاوریم که اتفاقاً تکنولوژی می‌تواند در این نوع راه‌حل‌ها نقش جدی داشته باشد تا این راه‌حل نو و بدیع و خلاقانه بتواند بیشترین میزان تأمین مبانی اخلاقی را از جهت‌های مختلف داشته باشد. این یک نمونه از کار است؛ یعنی می‌توان در عصر نوآوری و خلاقیت، در اخلاق هم به فناوری‌های سخت یا نرمی دست زد که بتوانند موقعیت اخلاقی را بهتر و در دسترس‌پذیرتر و اجرایی و عملیاتی‌تر کنند؛ این می‌شود اولویت دانش اخلاق. به‌جای اینکه بتواند در تعارضات تصمیم‌گیری، بهتر یا خوب یا بد بودن یک فعل را قضاوت کند، بتواند راه‌حل بهتری برای التزام حداکثری به اخلاق را پیشنهاد دهد.

این تغییر رویکرد در فضای همگرایی رخ می‌دهد و تأثیرات جهان هم گرا هم همین است و البته می‌تواند تأثیرات دیگری هم داشته باشد.

رده‌های مرتبط