فهرست مطالب
- 1 اشاره
- 2 فقه معاصر: فقه رسانه چیست و بایستههای آن چه اموری است؟
- 3 تنقیح مبانی مرتبط با رسانه
- 4 پرهیز از سادهانگاری
- 5 توجه به محدودیتهای رسانه
- 6 فقه معاصر: آیا از فتاوای فقها دررابطهبا استفاده از ماهواره، ویدئو، تماس تصویری و… میتوان نتیجه گرفت که نوعی بدبینی در ایشان نسبت به رسانه وجود دارد؟
- 7 فقه معاصر: باتوجهبه فتاوای فقها پیرامون موسیقی، نگاه به نامحرم، مجسمهسازی، نمایش آلات موسیقی و…، آیا اساساً میتوان رسانه مؤثر اسلامی داشت؟ مثلاً آیا تولید یک مجموعه نمایشی بدون موسیقی، بیان جمله عاشقانه بین بازیگران نقش زن و شوهر، نگاه نکردن بازیگران نامحرم به یکدیگر و… ممکن است؟
- 8 فقه معاصر: مهمترین چالشهای پیشروی پژوهش در فقه رسانه چیست؟
اشاره
شاید بتوان گفت، رسانه، مهمترین معجزه قرن بیستم به بعد است؛ رسانهای که علاوه بر گستره تأثیرگذاری که آن را به اعجاز شبیه کرده است، پیچیدگیهای زیادی را نیز به خود دیده است. همین امر واکاوی مسائل فقهی آن را نیز با دشواری مواجه کرده و پاسخ کارآمد به پرسشهای فقه رسانه را در گرو موضوعشناسی و احاطه به ابعاد مهم و پیچیده رسانه قرار میدهد. حجتالاسلاموالمسلمین محمدرضا فلاح تفتی، یکی از اساتیدی است که سالهاست دغدغه رسانه را داشته و در موضوعات گوناگون آن به پژوهش پرداخته است. با مدیر پیشین گروه فقه مرکز پژوهشهای اسلامی رسانه، پیرامون چالشهای فقه رسانه گفتگو کردیم. او با احاطهای که حاصل سالها پژوهش و مدیریت در بخشهای گوناگون پژوهش در فقه رسانه بوده است، به بیان ابعاد گوناگون چالشهای مرتبط با فقه رسانه پرداخت. مشروح گفتگوی اختصاصی فقه معاصر با عضو مجلس خبرگان رهبری، در پی میآید:
فقه معاصر: فقه رسانه چیست و بایستههای آن چه اموری است؟
فلاح: وقتی قرار است از فقه رسانه سخن بگوییم، باید ابتدا مشخص کنیم که منظورمان از رسانه چیست و رسانه را از چه زاویهای قرار است مورد بحثوبررسی قرار بدهیم؟ برخی رسانه را وسیلهای است برای نقل و انتقال اطلاعات، ایدهها و افکار افراد یا جامعه و واسطه عینی یا عملی در فرایند برقراری ارتباط دانستهاند و گفتهاند که رسانه از سه رکن فرستنده پیام، پیام و گیرنده پیام تشکیل شده است. بنابراین تعریف، وقتی ما از فقه رسانه سخن میگوییم ناظر به رسانه به لحاظ هر سه رکنِ مسائل خرد و کلان ذیل هر کدام هستیم. بخشی دیگر از مسائل فقه رسانه، در مورد مسائلی است که ناظر به نسبتی است که بین این نهاد با دیگر نهادهای اجتماع برقرار است. پس بهطورکلی میتوانیم بگوییم فقه رسانه فقه ناظر به مسائل زیر است:
- مسائل ناظر به فرستنده پیام؛
- مسائل ناظر به پیام؛
- مسائل ناظر به گیرنده پیام؛
- مسائل ناظر به نسبت بین رسانه و دیگر نهادها؛ مثلاً مسائل ناظر بین رسانه و نهاد خانواده، یا مسائل ناظر بین رسانه و نهاد دولت و حکومت، یا مسائل ناظر بین رسانه و نهاد حقوق و… .
در ذیل هر کدام از این عناوین و دستههای کلی، صدها مسئله قرار میگیرد. مثلاً در ذیل دسته اول، مسئلهای مانند این قابلطرح است که آیا اقلیتهای مذهبی رسمی یا غیررسمی میتوانند در نقش بازیگر یا مجری یا تهیه کننده یا کارگردان یا نویسنده فعالیت داشته باشد یا خیر؟ مثلاً آیا یک نفر پیروِ آیین بهاییت که یک اقلیت غیررسمی و غیرقانونی و فاقد هیچ پیشینه تاریخی معتبر و پیرو یک آیین دروغین است، میتواند در سازمانی مانند صدا و سیما به کار مشغول شود و مثلاً مجری یک برنامه تلوزیونی باشد؟ فرض ما در جایی است که وی اصلاً از آموزههای دین دروغین خودش مطلبی را منتقل نمیکند؛ آیا در این فرض، استفاده از چنین فردی مجاز است؟ مورد دیگر که در ذیل این دسته جای میگیرد، این است که یک خانمی کشف حجاب کرده است و یا فردی است که علیه نظام اسلامی موضع گیری منفی داشته است؛ حال آیا میتوان از آن خانم یا از آن فرد، در یک کار رسانهای دعوت کرد؟ آیا مثلاً میتوان به او در یک فیلم، نقشی سپرد؟ این مسائل در ذیل مسائل دسته اول قرار میگیرد.
از مسائلی که در ذیل دسته دوم قابلطرح است، طرح چنین مسئلهای است که آیا تولید فیلم در ژانر وحشت مجاز است؟ مستحضر هستید که هدف از ژانر وحشت، ترساندن است. هر چند بینندگان با قصد لذت پای تماشای فیلمهای اینچنینی مینشینند؛ اما آیا از نظر فقهی، تولید فیلمهایی در ژانر ترس درست است؟ این پرسش را میتوان در مورد ژانرهای دلهرهآور هم مطرح کرد.
در قسمت گیرنده پیام هم مسائل متعددی قابلطرح است و در فقه هم سابقه دارد. بخشی از مباحث مطرح در کتب ضلال، در ذیل همین دسته قابلطرح هستند.
دسته چهارم هم مسائل خودش را دارد. سانسور در ذیل همین دسته جای میگیرد؛ یا بحث تنظیم گیری رسانههای صوتی و تصویری فراگیر که این روزها بحث آن مطرح است مربوط به رابطه میان رسانه و نهاد حکومت است که باید فقه در این خصوص اظهارنظر نماید. هم چنین مباحث مربوط به تأثیرات افراد مشهور بر فرهنگ و… نیز در این دسته قرار میگیرند.
پژوهشگر فقه رسانه علاوه بر این که باید به مبانی فقهی و اصولی تسلط داشته و از دانش فقهی مناسبی برخوردار باشد، باید به نکاتی نیز توجه داشته باشد. این بایستهها عبارتاند از:
-
تنقیح مبانی مرتبط با رسانه
مجموعهای از مبانی هستند که بر دیدگاه فقیه در مورد رسانه اثر میگذارند و باید فقیه و یا پژوهشگر فقه رسانه به دیدگاه روشنی پیرامون آنها برسد. مثلاً آزادی بیان از جمله چیزهایی است که باید فقیه، دیدگاه دقیق و تصویری واضح از آن داشته باشد. این که افراد اعم از حقیقی یا حقوقی، چه مقدار حق آزادی در بیان دارند، بر نوع نگاه به رسانه تأثیر بسیاری دارد. هم چنین فقیه باید تکلیف خود را با گزارۀ «دانستن حق مردم است» روشن کند. این که مردم تا چه حدی حق دارند و ضوابط و شرایط آن چیست، تأثیر بسیاری بر استنباط دارد.
-
پرهیز از سادهانگاری
رسانه را نباید ساده انگاشت و مسائل آن را در حد دستزدن به نامحرم در یک فیلم سینمایی تقلیل داد. رسانه مسائل پیچیدهای دارد. مثلاً اهالی رسانه با استفاده از ظرفیتهای رسانه میتوانند با کنار هم گذاشتن چند واقعیت که هر کدام به صورت مستقل اشکالی ندارند، ذهنیتی نادرست را در ذهن مخاطب ایجاد کنند. یا این که پخش یک برنامه حتی مذهبی در ساعات خاص، باعث کاهش شرکت کنندگان در برنامههای مساجد میشود. مثلاً پخش برنامههای عزاداری و یا مراسم احیا و قران بر سر گذاشتن درشبهای ماه رمضان، شاید سبب شود عدهای در منزل بمانند و به سخنان بهترین سخنرانان مذهبی گوش کنند و هم زمان با یک مراسم احیا در حرم امام رضا(ع) قران بر سر بگذارند و در مراسم مسجد محله خود شرکت نکنند و مسجد خلوت شود. توجه به پیچیدگیها رسانه برای فعالیت در فقه رسانه، ضروری است.
-
توجه به محدودیتهای رسانه
هر چند بر اساس برخی از دیدگاهها، فقه اصولاً قرار نیست برنامهای عملیاتی در اختیار مخاطبان بگذارد، بلکه تنها وظیفه دارد آنچه را که هست بررسی نماید و در خصوص آن نظر بدهد؛ اما بااینحال، دیدگاه دیگری هم هست که فقه را آنقدر توانمند میداند که میتواند جوابی مخصوص به خود در برابر مسائل داشته باشد. بنابراین دیدگاه، فقه میتواند راهبردها و راهکارهایی برای رسانه ارائه کند؛ اما باید توجه داشت که رسانه محدودیتهای خودش را دارد و هر راهکاری باید باتوجهبه اقتضائات و محدودیتهای رسانه ارائه شود.
فقه معاصر: آیا از فتاوای فقها دررابطهبا استفاده از ماهواره، ویدئو، تماس تصویری و… میتوان نتیجه گرفت که نوعی بدبینی در ایشان نسبت به رسانه وجود دارد؟
فلاح: من ترجیح میدهم بهجای استفاده از واژه بدبینی، از این تعبیر استفاده کنم که فقهای معظم شیعه، توجه داشتند که رسانه امری پیچیده است و موطن پیدایش این رسانههای جدید، جایی است که تقید به دین ندارند و به دنبال ترویج باطل و عقاید نادرست و رفتارهای غیراخلاقی هستند. اگر بخواهیم به تعبیر امروزی رفتار ایشان را تحلیل کنیم، شاید بتوانیم بگوییم فقهایی که با این ابزارها مخالفت میکردند، معتقد بودند که این ابزارها بخشی از جنگ ترکیبی است که دشمنان اسلام برای مقابله با اسلام از آن استفاده میکنند و ما در فتاوی فقها چنین رویکردی را مشاهده میکنیم. مثلاً آیتﷲ صافی گلپایگانی(ره) در استفتایی که از ایشان در مورد دیدن ماهواره شده بود چنین پاسخ دادند:
«در مورد استفاده از ماهوارهها و سایتهای خبری که در واقع شبکههای بیگانه آنها را ترتیب داده و بر جوامع اسلامی مسلط کردهاند، باید گفت چون غالباً اطلاعات آنها مسموم است و اگر خبر صحیحی هم در دسترس بینندگانشان و مخاطبانشان قرار دهند، در راستای اهداف استعماری و گمراهکردن (مردم) و ایجاد فتنه و تفرق است؛ به همین خاطر، استفاده از چنین شبکههایی جایز نیست.»
ایشان همچنین در پاسخ استفتاء دیگری مبنی بر اینکه «ارتباط گرفتن با شبکههای ماهواره از طریق تلفن، ایمیل و روشهای دیگر و ارسال اخبار داخلی کشور چه حکمی دارد؟»، تأکید کردند: «در مورد ارتباط با شبکههای ماهوارهای و رسانهها یا مطبوعات بیگانه، چه این نحوه ارتباط تلفنی باشد، چه از طریق تلگراف، چه از طریق ایمیل و اینترنت باشد، به هر صورت، ارتباط با اینها که در واقع نوعی همکاری و همیاری با آنهاست و آنها را به اهدافشان نزدیکتر میکند، ولو به نظر شما بسیار قلیل و ناچیز بیاید، بههیچوجه جایز نیست و این بهنوعی قدم برداشتن در راه اهداف باطل بیگانگان است.»
حضرت امام(ره) در منشور روحانیت که به نظرم طلاب باید بارها این پیام را بخوانند میفرمایند: «مخالفت روحانیون با بعضی از مظاهر تمدن در گذشته، صرفاً به جهت ترس از نفوذ اجانب بوده است. احساس خطر از گسترش فرهنگ اجنبی، خصوصاً فرهنگ مبتذل غرب موجب شده بود که آنان با اختراعات و پدیدهها برخورد احتیاطآمیز کنند. علمای راستین از بس که دروغ و فریب از جهانخواران دیده بودند، به هیچچیزی اطمینان نمیکردند و ابزاری از قبیل رادیو و تلویزیون در نزدشان مقدمۀ ورود استعمار بود؛ لذا گاهی حکم به منع استفاده از آنها را میدادند. آیا رادیو و تلویزیون در کشورهایی چون ایران وسایلی نبودند تا فرهنگ غرب را به ارمغان آورند؟ و آیا رژیم گذشته از رادیو و تلویزیون برای بیاعتبار کردن عقاید مذهبی و نادیدهگرفتن آداب و رسوم ملی استفاده نمینمود؟»
پس به نظر بنده، این مخالفت فقها بهخاطر این بوده که آنان میدانستند که رسانه چه اثراتی دارد و میتواند داشته باشد و رسانه بخشی از جنگ ترکیبی دشمن است؛ و اگر بدبینی هم بوده بهخاطر همین ویژگیها بوده است، نه این که کلّاً به رسانه بدبین باشند؛ لذا میبینیم که همین فقها در صورت امکان استفاده صحیح و بدون مفسده از رسانه، حکم به جواز دادهاند. پس مخالفت بهطورکلی وجود ندارد.
فقه معاصر: باتوجهبه فتاوای فقها پیرامون موسیقی، نگاه به نامحرم، مجسمهسازی، نمایش آلات موسیقی و…، آیا اساساً میتوان رسانه مؤثر اسلامی داشت؟ مثلاً آیا تولید یک مجموعه نمایشی بدون موسیقی، بیان جمله عاشقانه بین بازیگران نقش زن و شوهر، نگاه نکردن بازیگران نامحرم به یکدیگر و… ممکن است؟
فلاح: اینکه آیا میتوانیم رسانه مؤثر اسلامی داشته باشیم یا نه، نیاز به یک بحث مفصل دارد؛ چون داشتن یک رسانه مؤثر اسلامی فقط در گرو مسائلی که ذکر شد نیست؛ بلکه اساساً گروهی معتقدند رسانه مخصوصاً رسانههای نوین، ابزار غفلت هستند و در غرب ساخته شده برای آن که «صدّ عن ذکر ﷲ» باشد. بر طبق این مبنا، حتی اگر استفاده از موسیقی هم جایز باشد باز رسانه نمیتواند رسانۀ مؤثر اسلامی باشد. پس برای رسیدن به رسانۀ مؤثر اسلامی، خیلی از مبانی باید حل شود. هم چنین همانطور که قبلاً عرض شد، باید توجه داشت که رسانه محدودیتهای خودش را دارد و نباید انتظار داشت که هر مفهومی را بتوان در قالب رسانه تصویری به نمایش درآورد؛ چون رسانه خودش محدودیت دارد، حتی اگر مانعی هم نباشد. حال اگر از نظر مبانی، فرض ما این باشد که میتوانیم رسانه مؤثر اسلامی داشته باشیم و موضوع انتخابی هم موضوعی است که رسانه میتواند آن را پوشش دهد؛ اما از طرف فقه و شرع، محدودیتهایی باشد و این محدودیتها باعث میشود که دیگر نتوانیم رسانه مؤثر اسلامی داشته باشیم، محل بحث و مناقشه است. به نظر میرسد در این عرصه، جای کارهای خلاقانه بسیار کم است. کارهایی که در عین رعایت ضوابط فقهی، بتواند مخاطب را جذب خویش نماید. مسلماً یک کار هر چند بسیار خوب نمیتواند همه مخاطبان را جذب کند. آیا همه مخاطبان، کارهای در سبک فانتزی یا علمی – تخیلی را میبینند و لذت میبرند؟ آیا برنامههای کمدی برای همه جذاب است؟ هر ژانری قواعد و اصول خودش را دارد و ذائقه مخاطب ممکن است برخی کارهای و سبکها را بپسندد و برخی را نبیند و لذت نبرد. پس ممکن است کاری بدون موسیقی باشد و یا جمله عاشقانهای گفته نشود، ولی کار بسیار جذابی باشد. البته فرض ما در جایی است که واقعاً این موارد حرام باشد؛ ولی اگر در جای خود ثابت شد که اصلاً جمله عاشقانه یک بازیگر به بازیگر دیگر در فیلم حرام نیست و صرفاً دلالت استعمالی دارد نه دلالت جدی، همین مواردی که گفته شد هم مانعی برایشان نیست. عرض کلی بنده این است که اگر در جایی و در موردی حکم شرعی ثابت شد نمیتوان بهخاطر این که میخواهیم رسانه مؤثر اسلامی داشته باشیم از آن حکم چشمپوشی کنیم. البته ممکن است کسی ادعا کند که همین غایت، یعنی رسیدن به رسانه مؤثر اسلامی، باعث جواز میشود که خب، جای بحث دارد و باید در مورد آن گفتوگو نمود.
فقه معاصر: مهمترین چالشهای پیشروی پژوهش در فقه رسانه چیست؟
فلاح: به نظرم فقه رسانه با چند چالش روبرو است. چالش اول این است که هنوز در بین پژوهشگران فقه رسانه، توافقی بر سر ماهیت آن وجود ندارد. گروهی از پژوهشگران معتقدند که فقه رسانه در واقع بخشی از فقه است. فقه رسانه یک باب فقهی در کنار باب صلات و زکات و طهارت است و در نتیجه شیوه پژوهش در این فقه باید شیوه پژوهش مرسوم فقهی باشد؛ یعنی در شناخت موضوع، در روش تحقیق و در منابع و ادله و… باید تابع دانش فقه باشد. اما گروهی دیگر معتقدند که فقه رسانه یک مطالعه بینرشتهای است و حوزه میانرشتهای، عبارت است از: «تلفیق دانش، روش و تجارب دو یا چند حوزه علمی و تخصصی برای شناخت و حل یک مسئله پیچیده یا معضل اجتماعی چندوجهی». در یک فعالیت علمی میانرشتهای، متخصصان دو یا چند رشته و دارای تخصص علمی در ارتباط با شناخت، حل، یا تحلیل یک پدیده، موضوع یا مسئله معمولاً پیچیده و واقعی با یکدیگر تعامل و همکاری علمی میکنند؛ بنابراین، فعالیت علمی میانرشتهای زمانی معنا پیدا میکند که شناخت و فهم علمی و دقیق پدیده یا مسئلهای پیچیده یا ناشناخته که از ظرفیت و دانش یک رشته یا تخصص خارج است، هدف باشد. اگر فقه رسانه یک مطالعه بینرشتهای باشد، دیگر نباید از روش فقهی یا روشهای رایج در مطالعات رسانه استفاده کرد؛ بلکه یک روش مخصوص به خودش را دارد و آنگاه بحثی که به دنبالش مطرح خواهد شد، اعتبار و حجیت نتایج این تحقیقات است. به نظرم، این چالش یک چالش جدی در این حوزه است.
چالش دیگری که به نظر میرسد در این عرصه وجود دارد منقح نبودن ادله فقه رسانه است. البته این مشکل، اختصاص به فقه رسانه ندارد و بهطورکلی، در مسائل مستحدثه وجود دارد. چالش قبلی هم همینطور است. یکی از مشکلات جدی در فضای فقه رسانه و شاید مسائل مستحدثه، این است که ادله مرتبط با فقه رسانه و مسائل مستحدثه منقح نشده است. مسائل مستحدثه، مسائلی هستند که موضوعشان در زمان صدور نصوص، نبوده است؛ مثلاً در زمان صدور نصوص، عکس، فیلم و بحث نگاه به نامحرم از این طریق، مطرح نبوده است؛ یا اگر هم در زمان صدور نصوص وجود داشته، اما خصوصیات و شرایط آن در زمان کنونی عوض شده و مسائل جدیدی ایجاد شده است؛ مانند معامله خون که در آن مقطع زمانی، خون بوده و احکامی هم برای خون در منابع و نصوص فقهی آن زمان طرح شده است، منتها امروزه خون، خصوصیات، شرایط و قیودی دارد که در آن دوره موردتوجه نبوده است، لذا بحث معامله خون قابلطرح است.
در مسائل مستحدثه، از ضروریات، حکم عقل، قواعد ضروریه، قواعد فقهی و اصولی، تنقیح مناط، قیاس منصوص العله، الغاء خصوصیت، حکم عرف و مصلحت موجود در کلان فقه میتوان استفاده کرد؛ اما اینکه سهم این ادله در پاسخگویی به مسائل مستحدثه و مسائل فقه رسانه چقدر است، نیاز به تبیین دارد. اینکه مثلاً ما تا چه اندازه میتوانیم برای پاسخگویی، توجه به عرف داشته باشیم یا چه مقدار به سیره عقلاً توجه کنیم، جای حرف دارد.
امروزه یکی از مسائل مطرح، بحث نمایش آلات موسیقی در تلویزیون است. از اول انقلاب تا اکنون، مشی و رویه صداوسیما بر ممنوعیت نمایش آلات موسیقی بوده است. در اینجا بحث است که ازیکطرف اگر پخش موسیقی و استماع آن جایز باشد، چرا باید نشان دادن آلات موسیقی اشکال داشته باشد و چه دلیلی بر حرمت آن وجود دارد؟ از طرف دیگر، در استفتایی که از مقام معظم رهبری شده بود و در صحبتهایی ایشان هم وجود دارد که سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی این نیست که موسیقی را ترویج بدهیم. این کلام اثر میگذارد روی اینکه آیا آلات موسیقی را در تلویزیون نشان بدهیم یا ندهیم.
امروزه ازیکطرف، عرف جامعه خیلی با این قضیه مشکلی ندارد؛ و از طرف دیگر، مباحث و رویکردهای کلان فقه و نظام بهگونهای است که چهبسا منجر به ترویج موسیقی شود. اینها در تنقیح ادله مرتبط با مسائل مستحدثه و اینکه در چه بحثی، از چه دلیلی و به چه مقدار استفاده کنیم، مؤثر است.