فهرست مطالب
- 1 اشاره
- 2 فقه معاصر: مهمترین مسائل فرا روی فقه رسانه در صد سال آینده را چه مسائلی میدانید؟
- 3 فقه معاصر: آیا پیشفرضها و مبانی فقه رسانه در صد سال آینده تغییر خواهد کرد؟ فکر میکنید این تغییرات در چه بخشهایی خواهد بود؟
- 4 فقه معاصر: آیا شیوه تحقیق و حلّ مسائل فقه رسانه در صد سال آینده تغییر خواهد کرد؟ فکر میکنید این تغییرات به چه صورت خواهد بود؟
- 5 فقه معاصر: آیا پاسخهای فقها به مسائل فقه رسانه در صد سال آینده تغییر خواهد کرد؟ فکر میکنید این تغییرات در چه سمتوسویی خواهد بود؟
- 6 فقه معاصر: ارتباط میان فقها و اهالی رسانه را در صد سال آینده را چگونه ارزیابی میکنید؟
اشاره
حجتالاسلام محمدرضا محمودی، از پژوهشگران جوان حوزه علمیه است که علاوه بر فقه، در رشتههای حقوق و رسانه نیز در دانشگاه به تحصیل پرداخته است. باتوجهبه تخصص و آشنایی توأمان وی با دانشهای فقه و رسانه و بهطورکلی فضای سایبر، با او پیرامون آینده فقه رسانه گفتگو کردیم. او معتقد است مسائل حوزه رسانه در سالهای آتی تغییرات زیادی را به خود خواهد دید که نیازمند انجام مطالعات بینرشتهای توسط فقها است؛ اما این به معنای تغییر مبانی فقه رسانه نیست. او باتوجهبه تسلطی که در عرصه فناوری دارد مثالهای گوناگونی از فناوریهای نوپدید زد که عدم آشنایی فقها با آنها، فتاوای آنها را ناکارآمد و نادرست میسازد. مشروح گفتگوی خواندنی فقه معاصر با عضو هیئتعلمی دانشکده شهید محلاتی قم، بهقرار زیر است:
فقه معاصر: مهمترین مسائل فرا روی فقه رسانه در صد سال آینده را چه مسائلی میدانید؟
محمودی: اول اینکه به نظرم میرسد که سؤال خیلی کلان است؛ زیرا سرعت رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات آن قدر است که صد سال آینده را بهدشواری میتوان پیشبینی کرد؛ اما در کل میشود گفت که یکی از مهمترین مسائلی که ضرورت پرداختن فقهی به آن نسبت به سایر مسائل، بیشتر است، بحث توسعه هوشمندی سیستمهای محاسبهگر و کامپیوترها هست.
از سال ۱۹۳۶ که اولین ابریارانه توسط پرفسور آیکن اختراع شد تا ۱۹۴۰ که آقای آلِن توهینگ اولین ایده هوش مصنوعی را مطرح کرد، پیشرفتها بسیار گسترده بوده؛ تا به امروزی که سرعت پردازش سادهترین وسیلهای که در دست ماست، نسبت به یک صد سال پیش، میلیونها برابر بیشتر شده است.
پردازش سریعتر باعث این میشود که یک سری مسائل پدید بیاید، مثل همین هوش مصنوعی. در هوش مصنوعی یک سری مسائلی است که فقه باید به آنها ورود پیدا کند. هوش مصنوعی صرفاً یک محاسبهگر ساده نیست؛ بلکه وارد ابعاد مختلف زندگانی ما میشود و جنبههای مختلفی را که تا به قبل، انسان عهدهدار آنها بود را به عهده میگیرد.
مثلاً یکی از این جنبهها، بحث خدمات و بحث حوزه حملونقل و رانندگی است. در فضایی که هوش مصنوعی تصمیمگیر است، جنایاتی که در این فضا انجام میشود و اتفاقاتی که میافتد باید بررسی بشود. آیا ما اساساً ارادهای در هوش مصنوعی داریم؟ آیا هوش مصنوعی مصداق تکلیف الهی قرار میگیرد؟
اینها مهمترین مسائلی است که در فقه باید مورد پردازش و بحث قرار بگیرد تا معلوم شود که اساساً رابطه فقه و فناوریهای نوین به چه شکل خواهد بود. ما در فقه میگوییم بلوغ و عقل؛ اما آیا اساساً مفهوم بلوغ در فضای هوش مصنوعی قابل تصوّر است؟ یا مفاهیمی مانند هوش مصنوعی پیشرفته یا یادگیری عمیق را میشود با این فضا انطباق داد؟
اینها تماماً مسائل و موضوعاتی است که نه در یک صد سال آینده، بلکه در همین کمتر از ده سال آینده، باید به آن برسیم؛ لذا عرض کردم که سرعت رشد فنّاوریها بهگونهای هست که حقیقتاً افق یک صد ساله نمیشود برای آن دید.
ثانیاً: یکی دیگر از مهمترین شئون رسانه و فضای مجازی[۱] همین بحث دادهها و کلاندادههاست. ما شاهد هستیم که هر از چند گاهی، دیتابیس خیلی از شرکتها مورد سرقت قرار میگیرد که باید حکم فقهی آن، در دانش فقه مورد بررسی قرار گیرد. اهمیت و شأنیّت دادههای کلان، مستقل از حریم خصوصی است؛ لذا این عنوان نباید با حریم خصوصی اشتباه شود. حریم خصوصی ناظر به حوزه فردی است؛ اما کلانداده، علاوه بر شأنیّت حوزه فردی، یک شأنیّت حاکمیّتی هم میآورد؛ یعنی این دادهها گرچه صاحبان خودشان راضی باشند، اما مباحث فقهی آنها، ورای فقه فردی خواهد بود.
مسائلی که در حوزه فقه رسانه میتوان دستهبندی کرد، مسائل مختلفی هستند که برخی از آنها بنیادی است و برخی ناظر به حوزه تطبیقی بین فقه و رسانه. برخی دیگر نیز عناوین مستقلّی هستند که کمتر به آنها توجه شده است؛ مثل فقه و حوزه شناخت و روان، عملیاتهای شناختی، و حوزه جنگ روانی. بهعنوان نمونه، ما قریب به شصت تکنیک عملیات روانی داریم؛ اما چقدر فقه ما به این تکنیکها ورود پیدا کرده است؟ متأسفانه عدم ورود فقه به این حوزهها باعث این شده است که دو جریان شکل بگیرد: برخیها عمدتاً این تکنیکها را تکنیکهای دشمن تعبیر میکنند و از این تکنیکها استفاده نمیکنند؛ برخی هم بهصورت افراطی از هر گونه از این تکنیکها بهره میبرند و میگویند ضرورتِ کار عملیات روانی، استفاده از همه اینهاست. این نگاه افراطی و تفریطی الآن، به یک چالش برای فعالین این حوزه تبدیل شده است. همچنین حوزه شناخت و حوزه امنیت.
یکی دیگر از این حوزهها که میانرشتهای هم هست، حوزه تربیت است. الآن در فضای تربیتی، رسانهها اثرگذاری عمدهای داشتهاند، چه در حوزۀ خودمدیریتی، چه در حوزه فضای بین زوجین و چه در حوزه تربیت فرزندان. اینها آسیبهایی هست که ما الآن داریم میبینیم و مسائلی هست که فقه باید به آن ورود پیدا کند.
ولی به نظر من، مهمترین چالش فقه در حال حاضر، تطبیق مبانی خودش با مبانی مطرح در فضای مجازی است؛ بدین معنا که به یک ادبیات مشترک و قابل انطباق که در فقه مرسوم است برسیم و این را بتوانیم در فضای رسانه، آورده و مورد استفاده قرار بدهیم.
فقه معاصر: آیا پیشفرضها و مبانی فقه رسانه در صد سال آینده تغییر خواهد کرد؟ فکر میکنید این تغییرات در چه بخشهایی خواهد بود؟
محمودی: تغییر حتماً صورت خواهد پذیرفت، اما اینکه این تغییرات بهصورت ماهوی باشند، به نظر من اینگونه نیست. مستحضر هستید که اصطلاح کامپیوتر، از کامپیوت میآید که به معنای محاسبه کردن است. اصلاً ایده شکلگیری کامپیوتر هم همین بحث استفاده از ابزارها بود. اولین ابررایانه دنیا هم میتوانست بیست و چهار معادله را در یک دقیقه حل بکند که خودش نوآوری بود. امروز هم شیوه همان شیوه است. سرعت پردازش اطلاعات اگرچه خیلی بالا رفته است و قابل مقایسه نیست؛ اما همچنان زبان و منطق پردازش، همان منطق است. پروفسور هایتن یکی از کارهایی که انجام داد این بود که منطق دوگانه سیستم بایمری صفر و یکی را پایهگذاری کرد؛ لذا رایانهها برای اینکه اطلاعاتی را پردازش کنند هر چیزی را به یک تقابل بین صفر و یک تبدیل میکنند؛ تا جایی که جمله مشهوری است که میگوید صفر و یک کامپیوتر هیچوقت تبدیل به دو نمیشود!
این عزیزانی که در هوش مصنوعی یک سری بزرگنماییهایی دارند انجام میدهند، به این نکته توجه ندارند که هیچگاه هوش مصنوعی، امکان دستیابی به سیستم پردازش فکر و اطلاعات انسان را نخواهد داشت.
مثلاً یکی از مهمترین اینها، حوزه احساس و عواطف است. در حوزه احساس و عواطف بعضیها میآیند به چت جی پی تی یا برخی نرمافزارهای دیگر اشاره میکنند و میگویند در برخی از چتها مشاهده میکنیم که سیستم ابراز ناراحتی میکند. این در حالی است که این احساس ناراحتی با احساس ناراحتی انسانی بسیار متفاوت است.
باتوجهبه نکات بالا، وقتی که در طی یکصد سال اخیر، منطق پردازش اطلاعات یارانهای عوض نشده است، طبیعتاً مبانی فقه رسانه هم عضو نخواهد شد. هویت و منطق پردازش همه ابزارهای یارانهای، چه در حوزه هوش مصنوعی و چه در سایر حوزهها، یکی است و از منطق یکسانی برخوردارند؛ بنابراین مبانی آنها نیز یکسان بوده و میتوان آنها را استقصا کرده و در دروس خارج، یکییکی مورد بحث و گفتگو قرار داد؛ لذا به نظر من، مبانی فقه رسانه در سالهای آتی تغییر پیدا نخواهد کرد.
فقه معاصر: آیا شیوه تحقیق و حلّ مسائل فقه رسانه در صد سال آینده تغییر خواهد کرد؟ فکر میکنید این تغییرات به چه صورت خواهد بود؟
محمودی: این را باید بعد از این صد سال بگوییم؛ زیرا خودِ آن مسائل و موضوعات مجهول هستند و لذا نمیتوانیم در مورد شیوه پردازش آنها اظهارنظر کنیم.
اما در کل میتوان گفت: آن چیزی که مرحوم امام بهعنوان فقه جواهری معرفی کردند، حقیقتاً پاسخگوی تمامی نیازها خواهد بود، بهشرط اینکه مبانی این فقه بر مبانی بحثهای نوین انطباق یابد. بنده الان در مراکز پژوهشی و مجلاتی که مسئولیت دارم، این نکته را بهوضوح میبینیم که دعوای اصلی در حوزه ادبیات مشترک و انطباق مبانی است. بهعنوانمثال، این هوشی که خیلی از عزیزان متخصّص فنّاوری اطلاعات به آن هوش مصنوعی میگویند، در تعریف آنها، کاملاً با تعریفی که ما در حوزه فقه از هوشمندی داریم متفاوت است؛ زیرا ما مراتب اراده را مدّنظر قرار میدهیم، درحالیکه آنها منظور دیگری دارند. لذا فقه ما پاسخگوی حل مسائل جدید خواهد بود اما بهشرط اینکه بتوانیم در مفاهیم پایه به یک ادبیات مشترک برسیم.
فقه معاصر: آیا پاسخهای فقها به مسائل فقه رسانه در صد سال آینده تغییر خواهد کرد؟ فکر میکنید این تغییرات در چه سمتوسویی خواهد بود؟
محمودی: مسلّماً تغییر پیدا خواهد کرد. عصر حاضر را عصر ارتباطات مینامند؛ عصری که ذهن افراد به همدیگر نزدیکتر شده است و موجب شده است که باورها و اعتقادات از دل این فضا شکل بگیرد و پدید آید. این امر موجب این شده است که رسانه تبدیل به قدرت برتر در معادلات بینالمللی بشود و هر چقدر رسانه قدرتمندتر میشود نحوه برخورد ما هم با رسانه متفاوت میشود.
یک زمانی رسانه در حوزه خبر خلاصه میشد. الآن هم محور اصلی رسانه همین خبر است؛ اما الآن در علوم معاصر میگویند رسانه در تقسیم قوا، قوه چهارم است. این حاکی از رشد جایگاه رسانه در طی این سالها است. مخصوصاً با ورود وب ۲ و وب تعاملی از سال ۲۰۰۱ به این طرف، رسانه کاملاً متحول شده و لذا مسلّماً پاسخهایی که تا قبل از این داده میشد، ممکن است متناسب با اقتضائات زمان و مسائل دیگر، تغییر پیدا کند.
این احتمال تغییر کاملاً مفروض و بدیهی است ولی اینطور نیست که مبانی فقهی ما تغییر پیدا کند؛ بلکه صرفاً موضوعات و پاسخهای ما متفاوت میشود.
فقه معاصر: ارتباط میان فقها و اهالی رسانه را در صد سال آینده را چگونه ارزیابی میکنید؟
محمودی: آن چیزی که ما الآن به جهت تخصصی شدن در شئون مختلف، در حوزههای علمیه نیاز داریم، ورود حوزههای علمیه به بحث مطالعات میانرشتهای است. البته من با این ایده هم مخالف هستم که از متخصصین فضای مجازی بهعنوان موضوعشناسی استفاده شود؛ چون اینها هم با ادبیات فقهی ما آشنا نیستند. بنابراین، تنها راهکار، ترویج مطالعات میانرشتهای است، آن هم نه فقط در حوزه رسانهای؛ بلکه در سایر مسائل تخصصی فقهی هم باید این کار صورت پذیرد. ما اگر توانستیم در فقه پزشکی تخصصی پیدا بکنیم و پاسخگوی نیازهایمان باشیم، مرهون این هستیم که برخی از فقهای ما در مجامع پزشکی حضور تخصصی داشتند؛ نه اینکه پزشک باشند، بلکه با متخصصین با پزشکان نشستوبرخاست داشتند و ادبیات آنها را فهمیدند.
ما اگر میخواهیم در فضای رسانه هم پیشرفت داشته باشیم باید فقهای ما وارد مطالعات میانرشتهای شوند.
[۱]. اینجا جا دارد که نقدی به تعریف این فضا به فضای مجازی وارد کنم؛ چرا که فضای مجازی، مترادف صحیحی برای این ابزارهایی که ما داریم نیست، در هیچ زبانی شما پیدا نمیکنید که به این شبکههای اجتماعی بگویند فضای مجازی؛ بلکه همه جا مترادف این فضا، فضای سایبر است. وقتی میگوییم فضای سایبر، خود این کلمه سایبر، به سایبرنتینگ اشاره میکند و دال مرکزی و مهمترین هدف سایبرنتینگ، اداره و حکمرانی و مدیریت بشر در تمام جوانح، افکار و آراء و تمام حالات روحی و روانی بشر است. بنابراین، وقتی میگوییم فقه و فضای مجازی، یکی از مهمترین الزامات آن، حکمرانی فقه در فضای مجازی است؛ چون اساساً این فضا از جنس یک فضای سرگرمی نیست؛ بلکه از جنس حکمرانی است.