اشاره: فقه تکالیف شهروندی بهمانند سایر ابواب فقهی، برای اینکه به بازیگری مهم در میان مکاتب فقهی و حقوقی دنیا بدل شود، باید در عرصه بینالملل حضور داشته باشد. حال پرسش این است که مزیت یا مزایای این باب فقهی نسبت به مکاتب فقهی و حقوقی رقیبش در میان سایر ادیان و مذاهب چیست؟ حجتالاسلام دکتر احمدعلی قانع که سفرهای خارجی متعددی داشته و در کشورهایی نظیر غنا و سیرالئون، سالها زندگی و مدیریت کرده است، در گفتگوی اختصاصی با فقه معاصر، این مزایا را بیان میکند. مشروح گفتگو با این عضو هیئتعلمی دانشگاه امام صادق(ع)، از نگاه شما میگذرد:
فقه معاصر: فقه تکالیف شهروندی شیعی، چه مزایای رقابتی قابل فهم توسط دنیای معاصر برای حضور در عرصه بینالملل دارد؟
قانع: فقه ریشه در دین دارد. فقه بایدها و نبایدهایی به نفع انسان و طبیعت را بیان میکند و چون همه انسانها دارای فطرت واحد هستند لذا انسانهای غیرمسلمان هم از اینکه به بایدها و نبایدهای فقه اسلام که ما با قرائت اهل بیتی آن را فقه تشیع مینامیم، عمل شود سود میبرند. فقه تکالیف شهروندی شیعی باعث آباد شدن جامعه، اجرای عدالت، از بین رفتن ظالم، دفاع از مظلوم (برای مثال، در مورد اتفاقاتی که در جنگ غزه رخ داده و یا در مکانهای دیگر ما نباید تبعیض قائل بشویم بر مذهب آنها و یا دین آنها)؛ حتی میتوانیم این موضوع را به غیرانسانها هم سرایت بدهیم؛ برای مثال، اگر در یک مکان، عدهای حیوان مورد ظلم انسان قرار بگیرند فقه شیعه میگوید باید از آنها حمایت کنیم؛ بنابراین برای اینکه بخواهیم در صحنه بینالملل حضور بیشتری داشته باشیم، همین که احکام اسلامی که مبتنی بر فطرت انسانها است را بیان کنیم کافی است و قطعاً انسانهای دارای فطرت پاک، اینگونه تکالیف شهروندی را خواهند پذیرفت؛ بنابراین یکی از مهمترین مزایای فقه تکالیف شهروندی شیعی، بیان احکام و تکالیفی است که منطبق با فطرت انسانها از هر دین و مذهب و هر جغرافیایی است.
فقه معاصر: اختصاصات فقه تکالیف شهروندی اسلامی در قبال سایر ادیان و مذاهب دیگر چیست؟
قانع: منشأ همه ادیان الهی، خداوند متعال است و قرآن هم به این مسئله اشاره کرده است: «شرًلَکُم مِن الدین ما وصّا به نوحاً والذی اوحینا علیک و ما اوحینا علی ابراهیم و اسماعیل و موسی و عیسی ان أقیم الدین…»: خدا واحد است و همه ادیان الهی بشر را بالا دانستهاند. ادیان الهی کلاسهای مختلف هستند برای رشد و تربیت و حمایت بشر و هدایت انسان و غیره. باتوجهبه تحریفهایی که در ادیان و مذاهب دیگر رخ داده، کاملترین و دستنخوردهترین فقه، فقه اسلام با قرائت اهلبیت(ع) است، دستنخوردهترین دین و مذهب، دین اسلام و مذهب شیعی است؛ بهعنوانمثال در مسیحیت مشهور است زمانی که سیلی به گونه راست زده میشود بایستی به گونه چپ نیز زده شود؛ این جزو تحریفات دین مسیحیت است، به دلیل اینکه ظلمپذیری و تقویت ظالم نمیتواند دستور الهی و شریعت باشد؛ پس نه اسلام و نه فقه شیعه آن را نمیپذیرد؛ بنابراین این نکته که دین اسلام، قطعاً مستند به وحی و خداوند متعال بوده و تحریفی در آن صورت نگرفته است، درحالیکه در سایر ادیان، تحریفات زیادی صورت پذیرفته است، ویژگی ممتاز فقه تکالیف شهروندی اسلامی به شمار میآید.
فقه معاصر: آیا فقه تکالیف شهروندی فعلی، ظرفیت لازم برای حضور در عرصه بینالملل را دارد یا آنکه برای امکان حضور در این عرصه، نیازمند تغییراتی در روش استنباط، قواعد، ادله… و غیره است؟
قانع: بله، دارد. ممکن است همه فتواهای فقهی ظرفیت لازم برای حضور در عرصه بینالملل را نداشته باشند ولی مجموعه روایات ما، قواعد فقهی ما و آیات قرآن که مبانی فقه را تشکیل میدهند، این ظرفیت را دارند. طبق گفتۀ ائمه اطهار(ع) که «علینا بالالقاء الاصول و علیکم التفریع»، ایشان اصول لازم را بهدرستی القاء کردهاند و ما باید فروعات را استنباط کرده و بایدونبایدها را در صحنه بینالملل بیان کنیم؛ بنابراین فقه این ظرفیت را دارد اگر چه ممکن است برخی فتواهای فقهی به دلیل مواجه نبودن با صحنه بینالملل، آن ظرفیت لازم را نداشته باشند؛ بهعنوانمثال، نقل است که برخی از فقها دررابطهبا حج، فتواهایی داشتهاند ولی زمانی که با حج مواجه شدند، دیدند که این فتواها قابلیت عمل را ندارند؛ لذا آنها را عوض کردند. برخی از فقهایمان دید کشوری دارند که به عرصه بینالملل سرایت نکرده است؛ لذا فقه ما ظرفیت لازم برای حضور در عرصه بینالملل را دارد اما همه فتواهای فقهیمان، ظرفیت آن را نداشته و باید اصلاح شوند.
فقه معاصر: برای حضور فقه در تکالیف شهروندی در عرصه بینالملل، چه اقدامات و سیاستگذاریهایی باید انجام شود؟
قانع: کسانی که میخواهند در این زمینه القای اصول بر فروع داشته باشند، باید دیدشان در عرصه بینالملل تقویت شود و عملاً مدتی در آن عرصه زندگی کنند و با پیروان دیگر ادیان و مذاهب ارتباط داشته باشند و محیط را بررسی کنند؛ چون همهجا محیطی مانند نجف اشرف و شهر مقدس قم نیست و همچنین مردمانش هم اینگونه نیستند. این سفرها و دیدارها، دید فقها و فقهپژوهان را بسیار تغییر داده و آنها را با زبان و اقتضائات عرصه بینالملل آشنا میسازد.