شبیهسازی بهظاهر، امری نوپدید برای تولید مثل در طبیعت به شمار میآید؛ اما دکتر محدثه معینیفر معتقد است این امر سابقه زیادی در طبیعت دارد. شبیهسازی اما شیوههای گوناگونی دارد که یکی از آنها، شبیهسازی از طریق سلولهای بنیادی است. دکتر محدثه معینی فر، عضو هیئتعلمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین، مطالعات زیادی در زمینه ابعاد فقهی و حقوقی شبیهسازی داشته است که کتاب «شبیهسازی در دیدگاههای دینی و اندیشههای حقوقی»، یکی از نتایج آن است. وی در این یادداشت اختصاصی برای فقه معاصر، به واکاوی چیستی شبیهسازی با سلولهای بنیادی، ضرورت بحث فقهی و حقوقی از آن، دیدگاههای فقیهان شیعه و سنی پیرامون آن و پیامدهای این دیدگاهها میپردازد. مشروح یادداشت خواندنیِ این استاد و پژوهشگر فقه و حقوق، بهقرار زیر است:
شبیهسازی چیست؟
معادل شبیهسازی در عربی، «الاستنساخ»، در لاتین «cloning» و در فرانسه «clonege» است. واژه شبیهسازی از کلمه یونانی «Klon» به معنای جوانه و ترکه چوب گرفته شده است و در لغت عبارت است از بریدن، تکثیر کردن و قلمهزدن. شباهت شبیهسازی با قلمهزدن در این است که در روش مورد بحث، تولیدمثل، بدون عمل لقاح (ترکیب سلولهای نر و ماده) صورت میپذیرد. شبیهسازی امری جدید در طبیعت به شمار نمیرود. مطالعات جدید نشان میدهد که ملکهها و نرهای نوعی مورچه مهاجم به نام مورچه کوچک آتشین، به روش کلونینگ ازدیاد حاصل میکنند. این امر تنها به مورچههای کوچک آتشین منحصر نمیشود؛ مثلاً برخی سوسمارهای ماده نیز برای تولید فرزندان ماده، روش کلون کردن سلولهای خود را به کار میبرند؛ اما ازآنجاکه در طبیعت، تنها راه بهبود بخشیدن به ذخایر ژنتیک گونههای مختلف، تولیدمثل جنسی است، اغلب گونههایی که از طریق غیرجنسی تولیدمثل میکنند، از میان میروند و مواردی که باقی میمانند، تعدادشان محدود است. برخی از انواع حیوانات هم که بیشتر از طریق شبیهسازی تولیدمثل میکنند، هر چند نسل، یکبار نیز از طریق جنسی تولیدمثل میکنند تا توانایی تطابق ژنتیکی خود را با محیط حفظ کنند.
ضرورت بررسی فقهی و حقوقی شبیهسازی
پس از تبیین موضوع، لازم است در مرحله دوم ضرورت بررسی فقهی و حقوقی شبیهسازی صورت گیرد. با بررسی دستاوردها و عواقب نامطلوب شبیهسازی، لزوم بحث از این مسئله در حوزه فقه و حقوق اسلامی بیشتر احساس میشود؛ اما آنچه در این بین مهم به نظر میرسد، کیفیت بحث و بررسی در حیطه این مسئله است:
نخست، این مسئله باید به طور دقیق بررسی گردد و تمام زوایای پنهان آن مشخص گردد؛ زیرا نمود علمی و پزشکی صحیح از این مسئله، یاریگر فقیهان در تحدید حدود این مسئله در فقه است.
دوم، این پدیده نباید بهتنهایی مورد بررسی قرار گیرد، بلکه این پدیده باید بهصورت نظاممند بررسی شود و بررسی نظاممند به معنای بررسی این پدیده همراه با حوزههای دیگر همچون علوم اجتماعی، علوم روانشناختی، علوم اقتصادی و سیاست است.
سوم، اتخاذ رویهای واحد از سوی فقیهان درباره این مسئله، مدیران و برنامهریزان متدین را از سرگردانی میان فتاوای متعدد درآورده، تکلیف دینی آنان را مشخص میسازد. در این صورت است که برنامهریزان قادرند با برنامه علمی و منسجم گام در پیشرفت این علم بردارند و بدینسان ثابت گردد که اسلام با علم در تعارض نیست؛ بلکه بالاتر از آن، زمینه پیشرفت آن را نیز فراهم میکند.
شبیهسازی در اسلام
پس از تبیین ضرورت بحث فقهی و حقوقی از آن، نوبت به بررسی حکم این مسئله در اسلام میرسد. در میان علمای امامیه، در مورد حکم شبیهسازی انسان اتفاقنظر وجود ندارد و نظرات مختلفی در این باره اظهار شده است:
جواز مطلق: برخی فقیهان و صاحبنظران به دلیل نبود نص روشن که بر حرمت شبیهسازی انسانی دلالت کند و همچنین به استناد اصاله اباحه و به استناد قاعده «کل شیء لک حلال حتی تعلم أنه حرام بعینه فتدعه»، شبیهسازی انسانی را مجاز شمردهاند.
جواز مشروط: برخی بر اساس نصوص موجود، به استناد اصل اولی در این مورد، شبیهسازی انسانی را مجاز شمردهاند؛ اما بر این نظرند که انجام گستردۀ شبیهسازی انسانی مشکلاتی فراهم میآورد، مانند وجود افرادِ همانند و دشواری بازشناسی آنان از یکدیگر؛ در نتیجه، آنان حکم به جواز موردی و فردی دادهاند و آن را در سطح کلان غیرمجاز شمردهاند.
حرمت ثانوی: برخی فقیهان امامیه بر این نظرند که شبیهسازی انسانی فینفسه بهعنوان اولی خود اشکالی ندارد و به استناد اصاله اباحه جایز است؛ اما انجام آن به مفاسدی اجتنابناپذیر خواهد انجامید؛ ازاینرو، برای پیشگیری از این مفاسد، شبیهسازی انسانی بهعنوان ثانوی حرام به شمار میرود.
حرمت مطلق: در برابر سه نگرش فوق، دیدگاه چهارمی نیز مطرح شده است که قائلان به آن بسیار اندک هستند. این دیدگاه بسیار نزدیک به نظر اهلسنت است و بنا بر آن، شبیهسازی بهعنوان اولی حرام است.
علمای اهلسنت و بسیاری از سازمانهای اسلامی، بر جواز شبیهسازی در حیوان و گیاه از یک سو و بر حرمت آن در انسان از سوی دیگر اتفاقنظر دارند. علمای اهلسنت، در حرمت شبیهسازی مولد انسان، ادله بسیاری اقامه کردهاند که شامل موارد زیر است:
۱- لزوم تولیدمثل جنسی ۲- اختلاط انساب ۳- ابهام در روابط خویشاوندی ۴- ابهام در نفقه و ارث ۵- از بین رفتن نهاد ازدواج و نابودی خانواده ۶- از بین رفتن مفهوم مادری ۷- از بین رفتن مفهوم پدری ۸- امکان شکلگیری روابط نامشروع ۹- گسترش و ترویج همجنسگرایی ۱۰- سوء استفاده مجرمان. همچنین، آنان در مورد شبیهسازی درمانی دو رویکرد جواز و عدم جواز را اتخاذ نمودهاند.
آثار و پیامدهای فقهی و حقوقی شبیهسازی
بخش پایانی این یادداشت نیز اختصاص به آثار و پیامدهای فقهی و حقوقی شبیهسازی دارد که از مهمترین آثار آن، بحث نسب و حقوق کودک شبیهسازی شده است. دیدگاه فقیهان شیعه درباره انتساب طفل شبیهسازی شده به پدر به دو دسته تقسیم میشود: الف- عدم انتساب به پدر؛ ب – انتساب به پدر. دیدگاه فقیهان شیعه درباره انتساب طفل شبیهسازی شده به مادر نیز به دو دسته تقسیم میشود: الف- انتساب به مادر که به دو نظریه عدم تعدد عنوان مادری و تعدد عنوان مادری تقسیم میشود. نظریه عدم تعدد عنوان مادری خود شامل چندین دیدگاه است: انتساب به صاحب رحم، انتساب به صاحب تخمک و انتساب به صاحب سلول. نظریه تعدد عنوان مادری نیز شامل انتساب صاحب سلول و صاحب رحم با هم، انتساب به صاحب تخمک و صاحب رحم با هم، صاحب تخمک و صاحب سلول با هم و صاحبان هسته و سیتوپلاسم با هم است.
الف- درصورتیکه صاحب سلول زوج باشد و محتویات سلول وی را در تخمک منفعل و سپس در رحم زوجهاش قرار دهند، در این جا سه نظر زیر در مورد منشأ انتساب طفل شبیهسازی شده به پدر مطرح است:
توقف؛ صاحب سلول، پدر طفل شبیهسازی شده است و ملحق به زوج نمیباشد و طفل فاقد پدر است.
اما در مورد منشأ انتساب طفل شبیهسازی شده به مادر نیز چهار نظر مطرح است:
نخست، صاحب تخمک، مادر طفل است؛
دوم، انتساب طفل شبیهسازی شده به مادر، در صورتی محقق است که صاحب تخمک و صاحب رحم، هر دو زوجه باشد؛
سوم، صاحب رحم مادر طفل است و چهارم، زوجه، شبیه مادر رضاعی است که طفل را با شیر خود پرورش میدهد.
ب – اگر صاحب سلول مردی بیگانه باشد، این روش حرام است و طفل حاصل از این فرآیند مثل ولد زنا و نامشروع است و به کس دیگری جز مادرش منتسب نمیشود و بر زوج واجب است که وی را نفی کند؛ زیرا اختلاط انساب حرام است.
ج – اگر صاحب سلول زن باشد و نطفه در رحم زن دیگری گذاشته شود، چون مذکری در تولد طفل شبیهسازی شده، دخالت ندارد، پس به مادرش منتسب است و فاقد پدر است. در مورد منشأ انتساب طفل به مادرش چهار دیدگاه صاحب سلول، صاحب رحم، صاحب سلول و صاحب تخمک با هم مطرح است و برخی نیز این طریقه را حرام میدانند.
د- صاحب سلول، صاحب رحم و صاحب تخمک یک زن باشد: در این صورت، طفل منتسب به مادرش است و فاقد پدر است. عدهای دیگر نیز در این حالت طفل را به مادرش منتسب دانسته، نسبت وی را با زوج این زن، همچون ربیبه میشمارند و فرزندان این زن و مرد را خواهران و برادران امی طفل شبیهسازی شده میدانند.
ه- درصورتیکه صاحب سلول زوج باشد و تخمک از زوجه گرفته شده باشد و در رحم زن دیگری کاشته شود: برخی در این حالت صاحب سلول یعنی زوج را پدر طفل و صاحبان رحم و تخمک را در حکم مادران رضاعی میدانند. همچنین معتقدند در کلیه این حالات طفل شبیهسازی شده یا به مادر منتسب است یا به پدر؛ زیرا صاحب سلول یا زوج است یا زوجه. البته عدهای دیگر این حالت را نیز حرام میدانند، بیآنکه دلیلی برای آن اقامه کند. در پایان باید دانست که با اثبات نسب برای کودک شبیهسازی شده، حقوقی ناشی از آن مانند نفقه، حضانت، ارث و سایر موارد مشابه نیز در نظر گرفته میشوند.