کتاب «فقه حیا (درک مفهوم اسلامی عفاف)» به قلم محمد اسماعیل المقدم تلاشی برای مطالعه نسبت فقه و حقوق اسلامی و اخلاق است. کتاب در سال ۲۰۱۵ از سوی اینترنشنال اسلامیک پابلیشینگ هاوس (خانه انتشارات بین المللی اسلامی) در ۲۵۶ صفحه به زبان انگلیسی منتشر گردید. این کتاب در یک مقدمه و هشت فصل ساماندهی و تدوین شده است.
طی این هشت فصل المقدم میکوشد تا اولا نشان دهد که چرا لازم است مفهوم حیا به مثابه یکی از مهمترین فضائل اخلاقی در اندیشه اسلامی، از چشم انداز فقه و حقوق اسلامی به بحث گذاشته شود و ثانیا پیامد چنین مطالعه ای شامل چه مباحث و زوایای ناگشوده ای می گردد. به باور وی رویکرد فقیهانه به مبحث حیا راهی به سمت رفع و رجوع مشکلاتی در جامعه می گشاید که در فرض عدم توجه این گونه ای به این مسئله حیاتی دامنگیر جامعه خواهد گردید. ذیل چنین رویکردی وی، در طرح مسأله نظری کتاب خود در چارچوبی فقهی، معرفتی و رفتاری، نگرش ویژه خود را در قبال فروکاستهای رایج نسبت به حیا در فرهنگ دینی و اجتماعی معاصر روشن میسازد.
نویسنده در مقدمه پراهمیت کتاب به این مبحث میپردازد در طرح حیا به مثابه مفهومی فقهی نمیتوان و نباید آن را به معنای رایج «شرم»، «خجالت» یا «عفاف» فروکاست بلکه لازم است، در پی تأمل ژرفتر، به مفهوم بندی حیا در متون دینی، روایات اسلامی و احکام فقهی، به گونهای پرداخت که جایگاه بنیادین آن در دستگاه آگاهی دین شناخته شود. بر این اساس نویسنده حیا را فضیلتی درونی میداند که حایز وجوه بیرونی و اجتماعی است و مشخصا در چارچوب کنشی در حوزه مناسبات رفتار و کردار آدمی بروز و ظهور مییابد. از این جهت لازم است تا به مبحث حیا در چارچوب فقه و حقوق اسلامی، که دلمشغول توضیح جوانب تکلیفی ناظر بر کنش انسان است، بپردازیم. ذیل چنین صورت بندی نظری و استدلالی است که وی بیان میدارد لازم است مفهوم حیا را، فراتر از موقعیتی صرفا اخلاقی، در ارتباط با نظام آگاهی فقهی لحاظ داشت. وی در چارچوب سنت و حدیث نبوی حیا را همچون رکن ایمان میداند که بسامدی در حوزه تفقه دارد. این رویکرد مبنای معرفتی اثر در نظر گرفته می شود؛ چرا که نشان می دهد حیا و ایمان، بهسان دو شاخه از یک ریشه، تفکیکناپذیرند. بر این اساس فقه حیا نه یک شاخه فرعی در فقه، کردار و اخلاق یا آداب اجتماعی بلکه بخشی از ساختار بنیادین دینداری اسلامی معرفی میگردد. این نگرش، تمایز اساسی نویسنده با دیدگاههای رایج در ارتباط با پیوستگی فقه و اخلاقگرایی متعارف است که حیا را به تربیت خانوادگی، یا به کنترل جنسی، تقلیل میدهند. در واقع محمد اسماعیل المقدم در کتاب فقه حیا، حیا را پاسخی به فروکاستهای معاصر اخلاقی و فقهی در لحاظ امر اخلاقی به شیوهای مرتبط با فقه میداند. به باور وی در روزگار معاصر با دو گونه فروکاست مدرن از مفهوم حیا روبروییم؛ نخست. سکولاریزاسیون تدریجی حیا در جوامع مسلمان به معنای بیتوجهی به بنیانهای ایمانی حیا و تبدیل آن به رفتارهای صرفا ظاهری و آداب اجتماعی و دوم. خوانش واپسگرایانه و قهری از حیا در گفتمانهای افراطی یا تلقی آن بهمثابه محدودیت فردی، انکار خواستههای طبیعی و ابزار کنترل زنان. نویسنده تأکید میکند که چنین نگاههایی، چه در صورت «سهلانگارانه»اش و چه در قالب «سختگیرانه»اش، هر دو بر فاصله گرفتن از معنای حیا در معرفت فقهی و همچنین زیست مبتنی بر حیا در احکام فقهی دلالت دارند. او میکوشد با بازگشت به منابع اصیل فقه اسلامی شاملِ قرآن و سنت، تصویری زنده و امروزی از حیا ارائه نماید. روش شناسی اثر، آن گونه که در مقدمه میتوان از آن سراغ گرفت، ترکیبی از نقل دقیق متون قرآنی و حدیثی، شرح اخلاقی و تربیتی و تحلیل فرهنگی-اجتماعی است. در یک عبارت میتوان گفت تلاش اثر تنها یک تذکر اخلاقی نیست بلکه تلاشی برای پیوند میان اندیشه و عمل، فقه و اخلاق و ایمان به گونهای ناظر بر رفتار روزمره و سبک های زندگی است.
در این چارچوب نظری است که نویسنده طی فصل های هشتگانه کتاب پیوستگی محسوسِ میان مباحث اخلاقی، فقهی، قرآنی و اجتماعی را ارائه و تعقیب نموده است. ترتیب فصل های کتاب بهگونهای است که مفاهیم مقدماتی و نظری با تحلیل آیات و روایات همراه است. سپس مباحث با مطالعه تاریخی و ارایه نمونههای اجتماعی ادامه مییابد و سرانجام به پیشنهاد کاربردهای عملی و معاصر منتهی میشود.
فصل نخست با عنوان کلیات مفهوم حیا، چیستی و اهمیت، به شرح لغوی حیا اختصاص یافته است؛ در این فصل حیا نه صرفاً «شرم» یا «خجالت» بلکه یک فضیلت اخلاقی-فلسفی در چارچوب ایمان معرفی میشود. نویسنده مفهوم حیا را در قلب ایمان و واقعیت معنوی لحاظ میدارد و آن را همچون ظرفیتی میبیند که در فرض توجه موثر فقیهانه به آن میتواند به صورت فراگیر و مویرگی در همهی ابعاد زندگی انسانی ظاهر شود و ریشه دواند. این بدان معنا است که دامنه بروز و ظهور حیا از رفتار فردی گرفته تا مناسبات اجتماعی را شامل میشود.
فصل دوم کتاب فقه حیا به مستندات شرعی (شامل آیات قرآن و روایات پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع)) درباره حیا اختصاص یافته است. در این فصل، کتاب میکوشد تا به تحلیل مضامین قرآن و آیات کلیدی مرتبط با مبحث حیا و نیز روایات معتبر مرتبط با این مفهوم بپردازد. هدف نویسنده از انجام این کار توضیح شالوده شرعی فقه حیا و عفاف است. نویسنده با تأکید بر احکام مربوط به نگاه به نامحرم، حیا در فضای عمومی و حیا در محضر خداوند را تفکیک کرده و نشان میدهد که پوشش و رفتار مبتنی بر احکام فقهی شکل گرفته بر شالوده مفهوم حیا مبنای شکل بخشی به زیستی مؤمنانه است.
عنوان فصل سوم شاخههای اخلاقی و انواع حیا است. در این فصل ملاحظات اخلاقی و روانشناختی حیا مانندِ تواضع و حیا، وقار اجتماعی، روابط جنسی و حیای درونی بررسی میشود. به باور نویسنده حیا به مثابه پیوستگی کردار فقهی و متشرعانه با فضیلت اخلاقی تنها به ظاهر محدود نیست؛ بلکه شامل گفتار، کردار، نگاه و شیوه پوشش نیز می گردد.
فقه پوشش موضوع فصل چهارم است. در این فصل مفاهیم فقهی به صورت دقیقتری درباره مباحثی هم چون میزان پوشش واجب مردان و زنان مورد واکاوی و موضوع بررسی قرار میگیرند. تفاوتهای میان ادیان، مذاهب فقهی و اقسام پوشش فقهی بر پایه تحلیل روایات و بررسی اجماع فقها از جمله مباحث اصلی این فصل است. نکته مهم آن که فراتر از طرح فروعات فقهی، نویسنده طی این فصل میکوشد با تجمیع منابع حدیثی و فقهی، چارچوبی روششناختی–حقوقی برای پوشش در اسلام مطرح نماید.
در فصل پنجم الگوهای تاریخی حیا در زیست نبوی مورد بحث واقع شده است. این فصل همچنین دربردارنده رویکرد برخی فقیهان سده های میانه اسلامی، مانند غزالی و ابنقیم، به مفهوم حیا است.
مبحث اجتماعیسازی حیا موضوع تاملاتی است که در فصل ششم کتاب مطرح شده است. این مهم با تمرکز بر حضور فقه در عرصه های گوناگون زندگی، خانواده، جامعه و رسانه، بررسی شده است. ذیل این رویکرد، مشخصا تمرکز این فصل بر ویژگیهای اجتماعی سبک زندگی مؤمنانه و نقش حیا در حفظ اخلاق عمومی و ارزشبخشی به حضور همزمان فقه و حیا در تعاملات روزمره است. به باور نویسنده توجه به اهمیت حیا در فقه اسلامی به ارتقای سرمایهی فرهنگی و اخلاقی جوامع منجر خواهد شد.
در فصل هفتم چالشها و بازخوانی معاصر از مفهوم حیا مورد واکاوی کتاب قرارگرفته است. در این فصل به مواجهه با چالشهای سده بیست و یکم، شامل رسانهها، مدِ جهانی، فمینیسم اسلامی و روشنفکری اسلامی پرداخته شده و سرانجام بازتولید حیا به مثابه فضیلت اخلاقی-فقهی (و نه اجبار اجتماعی) مطرح شده است.
در نهایت فصل پایانی یا هشتم کتاب دربردارنده نتیجهگیری ها و سویههای فقهی کتاب در ارتباط با مقوله حیا در جهان آینده و مناسبات پیش رو است. در این فصل نویسنده ضمن جمعبندی مفاهیم و احکام فقهی مانند ایمان، پوشش، اخلاق اجتماعی و احکام زندگی روزمره به طرح این مهم می پردازد که حیا نه تنها سنتی دینی بلکه نیاز اساسی جهان امروز و آینده است.
در نگاهی کلی به مباحث مطرح شده در کتاب «فقه حیا (درک مفهوم اسلامی عفاف)» می توان گفت که نویسنده این اثر در وهله نخست می کوشد تا حیا را بر مبنای منابع اصلی فقه اسلامی، یعنی قرآن و سنت، بازتعریف نماید. سپس کتاب بر آن است تا، از چشم اندازی فراخ نگرتر، ارتباط این مفهوم را با دیگر اجزاء دستگاه آگاهی فقه اسلامی و در ارتباط با مجموعه قواعد حقوقی و نیز فضیلتهای اخلاقی، مدنی و معنوی توضیح دهد. بر این پایه، این اثر را باید کتابی در مسیر احیای فقهی حیا در عصر حاضر و با لحاظ مناسبات اجتماعی زمینه و زمانه جدید دانست؛ مطالعه ای که وجهه همت آن نه تنها تشخیص مراتب رویکرد به حیا از چشم اندازی فقهی و در قالب احکام رفتاری، بلکه بهمثابه یک بخش مهم در نظام فقهی-اخلاقی-ایمانی به صورتی جامع نگر است. جهت نیل به این ظرفیت جامع نگرانه در رویکرد به فقه حیا، نویسنده یک روش شناسی تلفیقی را در دست می گیرد؛ روش شناسی ای که پیامد آن توجه به وجوه مختلف فقه حیا در چارچوب دیدگاههای گوناگون حقوقی (مطالعۀ پوشش، نگاه، روابط زناشویی)، اخلاقی (فضیلت فردی)، تربیتی (سلوک دینی)، روانشناختی (کنترل نفس، عزت نفس) و فرهنگی – اجتماعی (سلوک جمعی، مبانی اخلاق عمومی) بوده است. محمد اسماعیل المقدم در نتیجهگیری کتاب خود به این مهم اشاره می کند و یادآور می شود که کوشش وی ارائه یک تعریفِ جامع فقهی و معنادار از حیا با توجه با مقتضیات مختلف و متفاوت مرتبط با آن بوده است.