اشاره: حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدرضا سالاریفر، علاوه بر تحصیلات حوزوی، بیش از سه دهه است که به حوزه روانشناسی و خانواده، بهصورت آکادمیک و عملی ورود کرده و علاوه بر تحصیلات دانشگاهی در این زمینه، ریاست مرکز تحقیقات، آموزش و مشاوره خانواده را نیز عهدهدار شده است. تحصیل همزمان در دانشهای فقه و روانشناسی و مطالعات خانواده، وی را یکی از بهترین افراد برای گفتگو پیرامون ابعاد فقهی و روانشناختی تجاوز به همسر قرار میدهد. تجاوز به همسر، عنوانی است که در سالهای اخیر برای همبستری با همسر بدون رضایت وی ابداع شده است. عضو هیئتعلمی گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در گفتگوی اختصاصی با فقه معاصر، ابعاد گوناگون این موضوع را بیان کرد. وی ارتباط جنسی با همسر بدون رضایت وی را اگرچه در حد حرمت نمیداند اما قول به کراهت آن را موجه میانگارد.
فقه معاصر: باتوجهبه تصریح نصوصی نظیر «النساء حرث لکم فأتوا حرثکم أنّی شئتم»، آیا میتوان استمتاع بدون رضایت زوج را از باب خشونت علیه زوجه، حرام و ممنوع دانست؟
سالاریفر: یکی از مسائل چالشبرانگیز در فقه و حقوق اسلامی، موضوع رابطه اجباری در ازدواج است. این بحث از جنبههای مختلفی همچون فقهی، حقوقی، اخلاقی و اجتماعی قابل بررسی است. در ابتدا باید دید که این موضوع تحت کدام یک از اصول کلی فقهی قرار میگیرد. شاید مهمترین قاعدهای که بتوان در این زمینه مطرح کرد، قاعده «لاضرر» باشد. اگر رابطه زناشویی در شرایطی صورت گیرد که به زن ضرر و آسیب وارد کند، عمومات فقهی تخصیص میخورند و در نتیجه، چنین رابطهای نباید برقرار شود. دلیل این امر، همان ضرر و آسیبی است که موجب حکم به حرمت رابطه میشود؛ اما پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که این آزار از چه نوعی است: جسمی، روحی یا روانی؟ کدامیک از این انواع آزار، معیار برای اثبات ضرر و در نتیجه، حرمت رابطه است؟
اگر هیچ آزار جسمی رخ ندهد اما از نظر روانی موجب احساس کمبود یا تحقیر برای زن شود، این احساس روانی بهتنهایی نمیتواند دلیل کافی برای حکم به حرمت باشد. در این حالت، ممکن است بتوان گفت که چنین رابطهای مکروه است. دلیل این امر، عموماتی است که در آنها مرد نوعی مالک بر بدن همسرش محسوب میشود. بااینحال، باید توجه داشت که تأثیرات روانی چنین روابطی ممکن است در طول زمان شدت بگیرد یا کاهش یابد؛ بنابراین، بررسی تأثیرات روانی این رابطه نیازمند مطالعات عمیقتری است که هم از جنبه فقهی و هم از منظر روانشناسی اجتماعی باید مورد بررسی قرار گیرد.
فقه معاصر: طرفداران عدم جواز استمتاع بدون رضایت از زوجه، سیره عقلاً یا نصوصی مانند «عاشروهنّ بالمعروف» را بهعنوان مقید لبّی اطلاق نصوص جواز استمتاع در نظر میگیرند. در مقابل، طرفداران اطلاع جواز استمتاع حتی در صورت عدم رضایت زوجه، علاوه بر تمسک به اطلاق، آن را تدبیری الهی برای گرم ماندن دائمی محیط خانواده و روابط زناشویی و بالتالی آرامش و زندگی بهتر زوجه عنوان میکنند. در تعارض بین این دو استدلال چه باید کرد؟
سالاریفر: یکی از مباحث مهم در این زمینه، قاعده «عاشروهنّ بالمعروف» است؛ یعنی رفتار با همسر باید مطابق با آنچه در عرف پسندیده است، صورت گیرد. حال سؤال اینجاست که آیا این نوع رابطه در عرف امری ناپسند محسوب میشود؟ اگر بگوییم چنین رابطهای مصداق «معروف» است، با وجود عمومات و تعارضات موجود، جواز استمتاع غلبه پیدا میکند. اما اگر معاشرت به معروف یک امر واجب باشد، در این صورت، عدم رعایت آن میتواند موجب حرمت شود. در این میان، باید توجه داشت که مفهوم «معروف» در عرفهای مختلف ممکن است تفاوت داشته باشد و بسته به بستر فرهنگی و اجتماعی، برداشتهای گوناگونی از آن ارائه شود.
فقه معاصر: باتوجهبه اینکه مصداقیت «استمتاع بدون رضایت زوجه» برای عنوان «ظلم»، امری مستحدث و غیرشایع در میان عقلاً است، آیا میتواند بهعنوان مقیّد لبّی نصوص در زمان صدور که چنین سیره و فهمی از عقلاً وجود نداشته است قرار گیرد؟
سالاریفر: در گذشته، رابطه اجباری در ازدواج مصداق ظلم محسوب نمیشد، اما امروزه چنین برداشتی تغییر کرده است. در گذشته، چندهمسری نیز مشکلی نداشت، اما امروزه در بسیاری از جوامع، عرف آن را ظلم میداند. در اینجا باید بررسی کرد که آیا عرف امروزی با سیره عقلاً و عقل قطعی سازگار است یا خیر. اگر عقلای عالم رابطه اجباری را ظلم بدانند، در این صورت، حکم فقهی نیز ممکن است تغییر کند. اما اگر ضرر قابل توجهی به زن وارد نشود، این رابطه ظلم محسوب نمیشود. البته، معیار سنجش «ضرر قابل توجه» نیز از جمله مسائلی است که باید بهطور دقیق بررسی شود؛ چرا که این معیار ممکن است در افراد و شرایط مختلف تفاوت داشته باشد.
فقه معاصر: از منظر قائلین به «تجاوز علیه همسر»، آیا عدم رضایت زنان برای استمتاع، بهعنوان امری حدوثی معتبر است یا آنکه زن در حین استمتاع نیز میتواند از ادامه رابطه جلوگیری کرده و مرد مجبور به تبعیت است؟
سالاریفر: در فقه ما، رضایت اولیه زن در رابطه معتبر است؛ اما اگر در میان رابطه منصرف شود، تأثیری در تغییر حکم ندارد. قرارداد ازدواج در فقه اسلامی با قراردادهای مشابه در غرب تفاوت دارد. در فقه اسلامی، ازدواج دارای لوازمی است که در حقوق غربی وجود ندارد. بنابراین، اگر ضرر قابل توجهی در کار نباشد، رابطه اجباری ممکن است مکروه باشد اما حرمت آن ثابت نیست. در این راستا، بررسی رویکردهای حقوقی جدید در باب ازدواج و جایگاه رضایت در آنها میتواند کمککننده باشد؛ چرا که این مسئله از زوایای مختلف قابل تحلیل است.
فقه معاصر: باتوجهبه اینکه روابط منظم و فراوان زناشویی، موجب ایجاد علاقه بیشتر بین زوجین و گرمای محیط خانواده میشود، آیا در نگاه کلان و کلی، ابداع عناوینی مانند «تجاوز علیه همسر»، به گرمای زندگی و آرامش بیشتر زوجه کمک میکند یا آنکه موجب سردشدن زندگیها و بالارفتن آمار طلاق میگردد؟
سالاریفر: از بُعد روانشناختی، مرد دارای جنبه مدیریتی در خانواده است و زن غالباً روحیه پذیرش دارد. این ساختار به شکلگیری خانواده کمک میکند. طرح چنین سؤالاتی در دنیای غرب موجب میشود که زن ابزاری برای کنترل مرد داشته باشد که میتواند اقتدار مرد را تضعیف کند، نظم زندگی را بر هم بزند و حتی رابطه جنسی که موجب گرمی و آرامش خانواده است را دچار اختلال کند. در نتیجه، این نوع نگاه میتواند به ضرر نهاد خانواده و در نهایت، به ضرر خود زن تمام شود. اما در مقابل، برخی معتقدند که نقش مدیریتی مرد و پذیرش زن نباید بهعنوان یک اصل تغییرناپذیر در نظر گرفته شود، بلکه باید انعطافپذیری بیشتری در آن وجود داشته باشد تا بتوان شرایط مختلف را در نظر گرفت.
فقه معاصر: آیا میتوان احکامی نظیر «جواز استمتاع مطلق از زوجه» را ناشی از ماهیت نکاح در زمان شارع که عبارت از «خرید بُضع در مقابل مهریه» است دانست؟ لذا با تغییر ماهیت نکاح در زمان حاضر، باید حکم به تغییر اینگونه احکام داد؟
سالاریفر: در بحث ماهیت نکاح در زمان شارع، برخی ادعا میکنند که با تعیین مهریه، مرد مالک بدن زن میشود؛ اما این ادعا نادرست است. اگر مالکیت معیار اصلی بود، باید مهریه بر اساس زیبایی یا میل جنسی تعیین میشد، درحالیکه چنین چیزی در روایات دیده نمیشود؛ بلکه نکاح در اسلام بر پایه محبت، مودت، شراکت در زندگی و فرزندآوری است، نه صرفاً استمتاع جنسی. افزون بر این، میتوان گفت که هدف از ازدواج تأمین نیازهای مادی و معنوی زن و مرد در کنار یکدیگر است، نه ایجاد سلطة یکطرفه.
نتیجه
بحث درباره رابطه اجباری در ازدواج از دیدگاه فقهی و اجتماعی، موضوعی پیچیده و وابسته به تغییرات عرفی و سیره عقلاست. اگرچه در گذشته چنین رابطهای ظلم محسوب نمیشد، اما امروزه با تغییر نگرشها، برخی آن را مصداق ظلم میدانند. از سوی دیگر، باید میان ضرر جسمی و روانی تفاوت قائل شد. در فقه اسلامی، نکاح یک قرارداد با لوازم خاص خود است که بر اساس مودت و رحمت شکل گرفته و نباید آن را صرفاً به مالکیت یا استمتاع جنسی تقلیل داد. در نهایت، میتوان گفت که اگر رابطهای ضرر قابل توجهی نداشته باشد، ممکن است مکروه باشد، اما حرمت آن نیاز به دلیل قویتری دارد. بااینحال، این موضوع همچنان جای بحث و بررسی دارد، زیرا برداشتهای مختلف از مفاهیم «ضرر»، «ظلم» و «معروف» میتواند به نتایج متفاوتی منجر شود. ازاینرو، لازم است که این مسئله از زوایای گوناگون، از جمله فقهی، اجتماعی، حقوقی و روانشناختی مورد بررسی دقیقتر قرار گیرد.