رئیس سابق مرکز پژوهش‌های اسلامی دین و رسانه، در گفتگوی اختصاصی با فقه معاصر:

آنچه یک زبان را زنده نگه می‎دارد فقط تعداد افرادی که به آن زبان سخن می‎کنند نیست، بلکه میزان استناد از طریق آن زبان مهم‌تر است. مهم‌ترین جنبه، همین ابرداده‌های موجود در فضای مجازی است که در لحظه، افزایش حیرت‌آوری دارد و بیشتر آن به زبان انگلیسیِ امریکایی است، درحالی‌که این زبان، زبان اول محاوره اکثریّت اهالی سطح زمین نیست؛ اما چون زبان اول بوده و زبان علم و... هم بوده، زبان فضای مجازی است. این خودش یک زنگ خطر است برای همه زبان‎ها نسبت به اینکه مرگ آنها را رقم خواهد زد و زبان به‌عنوان اصلی‎ترین مؤلفه تمدّنی و هویّتی در معرض نابودی قرار دارد.

اشاره: دکتر محمدحسین ظریفیان، هم به لحاظ سابقه تحصیلات حوزوی، هم به لحاظ اخذ دکتری در رشته مدیریت رسانه از دانشگاه تهران و هم به لحاظ تجربه مدیریت مرکز پژوهش‌های اسلامی رسانه، یکی از بهترین افراد برای گفتگو پیرامون سیاست‌گذاری در مورد فضای مجازی و جایگاه دانش فقه در آن است. او در عین اینکه سیاست‌گذاری را امر چندرشته‌ای و چندتباری می‌داند که مبتنی بر صرفاً یک دانش نیست، اما دانش فقه را دارای نقشی مهم و اساسی برای سیاست‌گذاری می‌داند. تسلط توأمان او بر رسانه، سیاست‌گذاری و دانش‌های اسلامی، گفتگویی خواندنی را رقم زده است.

 

فقه معاصر: سیاست‌گذاری در مورد فضای مجازی به چه معناست و چه بایسته‎ها و ابعادی دارد؟

ظریفیان: ابتدائاً باید بدانیم فضای مجازی، عرصه شبیه‌سازی واقعیت‎هاست و بستر جدیدی را برای ارتباطات جمعی فراهم کرده است. شما در این فضا، فاصله زمانی و مکانی را دیگر نمی‎بینید و ارتباطات، دوسطحی شده و دو فضا برای زندگی انسان‎ها ایجاد شده است که در پروژه جهانی‌سازی که غرب اصرار دارد با اسم جهانی‌شدن، آن را یک پروسه وانمود کند، نقشی جدی دارد. دو فضایی کردن حیات انسان با فضای مجازی، یکی از زیرپروژه‌های جهانی‌سازی است که فضای واقعی و فضای مجازی را آن‌چنان درهم‌آمیخته که یک جهانی‌سازی متکثّر ایجاد کرده است.

ما با پدیده‎هایی روبرو هستیم که پیش‌ازاین، بشر تجربه نکرده و این جهان واقعی و جهان مجازی به‌موازات هم بوده یا حتی می‎شود گفت جهان دوم یعنی فضای مجازی مسلط بر جهان اول یعنی فضای واقعی هژمونی پیدا کرده است. به همین جهت، سیاست‌گذاری نسبت به آن خیلی پیچیده‎تر از امور واقعی است که ما با آن روبرو هستیم. این همه گستردگی و این همه اثرگذاری حتماً نیاز به یک سیاست‌گذاری جامع و هوشمندانه دارد و حاکمیت هم طبیعتاً در سیاست‌گذاری مطلوب فضای مجازی یک نقش ممتاز دارد.

حالا نکته‎ای که مطرح شده است این است که چه ابعادی را می‎شود در سیاست‌گذاری فضای مجازی در نظر گرفت. من فکر می‎کنم ابعاد این سیاست‌گذاری ناظر به ابعاد خودِ فضای مجازی متصور است؛ یعنی ما وقتی از ابعاد معنوی و ابعاد مادی فضای مجازی صحبت می‎کنیم همه شئون این فضای مجازی، چه مادی و چه معنوی، مشمول سیاست‌گذاری و نیازمند به سیاست‌گذاری هستند.

در ابعاد معنوی یک مؤلفه مهم، هویّت است که در فضای مجازی پیچیدگی خاصی دارد و ما با یک برساخت متفاوت از هویت در فضای مجازی روبرو هستیم. اگر ما در فضای واقعی مثلاً رنگ پوست، کشور، نژاد، مذهب و… را به‌عنوان نماد هویّت تلقّی می‎کنیم، در فضای مجازی، این کاربر است که این نمادهای هویّت را بر اساس علائق، بر اساس مصالح و بر اساس منافع خودش تولید می‎کند؛ آن‌چنان که مثلاً شما با یک سری ناشناساها در مقابل شناساها روبرو هستید و از طرف دیگر به‌نوعی فرد خودش را به یک هویّت واقعی مرتبط می‎کند و یک هویت جدیدی را ایجاد می‎نماید.

کسانی که از نمادهای هویّت خودشان در فضای واقعی اظهار رضایت می‎کنند همان نمادهایشان را در فضای مجازی بازنمایی می‌کنند. اما به‌عکس، کسانی که از هویّت واقعی خودشان گریزان هستند تلاش می‌کنند این هویّت را در فضای مجازی کتمان کنند یا جور دیگری بازنمایی کنند؛ البته دلایلی دیگر برای بازنمایی متفاوت هم وجود دارد. به همین دلیل و دلایلی دیگر، سیاست‌گذاری در فضای مجازی یک دست پیچیدگی‎های خاص خودش را دارد. شما با کاربرهای شناسا و کاربرهای ناشناسا مواجه دارید و اینجا کسانی که از این فضا می‌خواهند برای کج‌روی استفاده بکنند زمینه فعالیت راحت‎تری دارند. آقای اسلاوی ژِیژک یک بیانی دارد و می‎گوید: فضای مجازی با هویّت ما بازی می‎کند و این فضایی است که به‌صورت تصویری هاله‎ای شکل است، نه می‌شود گفت واقعی است و نه می‌شود گفت که واقعیت ندارد و ما نمی‎دانیم در فضای مجازی به چه کسی روبرو هستیم. فضای مجازی به ما حداقلی از واقعیت را می‎دهد و بقیه را باید با تخیّل خودمان همراه با عناصر دیگر بسازیم.

نکته دوم درباره ابعاد معنوی که اشاره کردم که این هم روی سیاست‌گذاری فضای مجازی مؤثر است، بحث زبان، مذهب، سنت‎ها و آداب و رسوم است که اینها هم باتوجه‌به این تنوع زبان روی زمین که بیش از شش هزار زبان را احصاء کرده‌اند و هشتاد درصد این زبان‌ها در حال نابودی تدریجی هستند، آنچه یک زبان را زنده نگه می‎دارد فقط تعداد افرادی که به آن زبان سخن می‎کنند نیست، بلکه میزان استناد از طریق آن زبان مهم‌تر است. مهم‌ترین جنبه، همین ابرداده‌های موجود  در فضای مجازی است که در لحظه، افزایش حیرت‌آوری دارد و بیشتر آن به زبان انگلیسیِ امریکایی است، درحالی‌که این زبان، زبان اول محاوره اکثریّت اهالی سطح زمین نیست؛ اما چون زبان اول بوده و زبان علم و… هم بوده، زبان فضای مجازی است. این خودش یک زنگ خطر است برای همه زبان‎ها نسبت به اینکه مرگ آنها را رقم خواهد زد و زبان به‌عنوان اصلی‎ترین مؤلفه تمدّنی و هویّتی در معرض نابودی قرار دارد و این باز در حوزه سیاست‌گذاری یک بحث مفصّلی را دارد که در حوزه سیاست‌گذاری فضای مجازی باید این ملاحظه و این بُعد را هم در نظر گرفت.

یک بُعد معنوی دیگر در خصوص فضای مجازی که ما انعکاسش را در حوزه سیاست‌گذاری هم می‌بینیم، بحث هرج‌ومرج برخط است که یک جامعه آنارشیک را طراحی و ایجاد می‌کند. اینکه بهره‎برداری افراد، سازمان‎ها، گروهک‌ها و فرقه‌های تروریستی و نژادپرست و توسعه قاچاق در همه ابعاد خودش را داریم در فضای مجازی می‎بینیم، اینکه سوءاستفاده از اطلاعات شخصی و تعرض به حریم خصوصی شهروندان را می‎بینیم، اینکه سست‌شدن روابط اجزاء خانواده و روابط بی حدومرز آنها در فضای مجازی را می‎بینیم، اینکه در مواردی دسترسی به محتوای مجرمانه و محرمانه ممکن‎تر و آسان‌تر شده و ده‎ها نمونه دیگر را شاهدیم، ظهور یک هرج‌ومرج مجازی است که مثل یک هرج‌ومرج خیابانی، ایجاد نگرانی نمی‌کند ولی نگران‌کننده‌تر از آن است و منشأ آنارشیسم گسترده است که نمونه‌هایی از آن را در سال‌های اخیر تجربه کرده‌ایم. فرهنگ مجازی در کنار قابلیت‎های فراوانی که برای زندگی و تسهیل و ارتقای جامعه ایجاد کرده ولی ظرفیّت بالقوّه و بالفعلی برای تولید هرج‌ومرج ذهنی و رفتاری دارد که در حوزه علوم شناختی، مطالعات فراوانی روی آن می‌شود.

وقتی سراغ ابعاد مادی فضای مجازی که نسبت جدی با ابعاد سیاست‌گذاری فضای مجازی پیدا می‎کند برویم، اول به بُعد تکنولوژی می‌رسیم، شما نمی‎توانید برای سیاست‌گذاری فضای مجازی تکنولوژی را ندیده بگیرید! اساساً فضای مجازی مولِد یک نگاه جدید فرامتنی به تکنولوژی شده است آنچنانی‌که همگرایی رسانه یا همان Media convergence را در توسعه‌یافته‌ترین، پیچیده‌ترین و جذاب‌ترین شکل خودش محقق کرده است.

فقه معاصر: موفقیّت در سیاست‌گذاری فضای مجازی چه بایسته‎ها و شاخصه‎هایی دارد؟

ظریفیان: ما باید اول ماهیّت فضای مجازی را بشناسیم، فضای مجازی به‌نوعی در حال یک فرامحلّی شدن هم‌زمان است، یک ارتباط شبکه‎ای را به وجود آورده است که در متن فضای اطلاعات که از شبکه به هم وابسته‎ای که با زیرساخت تکنولوژی است تشکیل شده و در کنار جنبه‎های تکنولوژیک آن، ماهیّت فضای مجازی را در سه رویکرد ابزارگرایانه، ذات‌گرایانه و تعامل‌گرایانه می‎شود صورت‌بندی کرد؛ به این معنا که در نگاه ابزارگرایانه، فضای مجازی خُنثی تلقی می‌شود و یک ذات مستقلی را برای آن در نظر گرفته نمی‌شود و ارزش فضای مجازی در روش استفاده از آن تعیین می‌شود.

رویکرد دوم، رویکرد ذات‌گرا است که می‎گوید، تکنولوژی یک ذات مستقل دارد و به تعبیری، به‌عنوان شخص با آن مواجهه می‎کنیم. ذات‌گراها به‌نوعی در طیف‎ها مختلفی هستند؛ مثلاً از جبرگرایی سخت که قدرت تکنولوژی را خیلی بالا می‎دانند تا جبرگراهای نرم که به‌نوعی تکنولوژی را عامل اصلی می‎دانند اما این را یک علت تامه در نظر نمی‎گیرند که آقای هایدگر و دکتر نصر بیشتر به این نگاه اعتقاد دارند.

اما سراغ رویکرد سوم برویم که به نظر می‎رسد ما با این رویکرد سوم بهتر می‎توانیم حوزه سیاست‌گذاری را فهم بکنیم و آن عبارت از رویکرد تعامل‌گرایانه است. این نگاه می‎گوید: بنای تکنولوژی در فضای مجازی در تعامل با انسان است، حالا چه این تکنولوژی را شما ابزار در نظر بگیرید یا اینکه ذات مستقلی برای آن تعریف بکنید، دوگانه انسان و تکنولوژی یک دیالکتیک دارد و در این فضا آنچه اتفاق می‎افتد عبارت است از اینکه بدون اینکه ما بخواهیم چرخ‎های تکنولوژی را متوقف کنیم به دنبال یک بدیلی برای تکنولوژی هستیم و در این فضا این تعامل بین انسان و تکنولوژی فارغ از این نگاه‎های فلسفی به هر دو اتفاق می‎افتد.

اگر ما بخواهیم برای سیاست‌گذاری در فضای مجازی به یک نقطه برای نگرش و بینش برسیم طبیعتاً حوزه تعامل‌گرا بیشتر می‎تواند واقعی‎تر و انضمامی‌تر ما را به نتیجه برساند. اما به این مسئله هم باید توجه بکنیم که سیاست‌گذاری یک فرآیند پیچیده است و به تعبیری به‌نوعی ما در برابر یک فضای ناپایدار و به‌شدت متغیّر یعنی فضای مجازی که عناصر و مؤلفه‎های مختلف و متضاد فراوانی در آن است و در هم تأثیرگذارند و هم از یکدیگر اثر می‎گیرند قرار داریم. برای سیاست‌گذاری در این فضا که طبیعتاً یک فضایی است که بستر انتقال پیام است و سرعت و فراگیری دارد و قابلیت دسترسی بی‎مرز است، فرامکان، فرازمان و سیّال است و در این فضا، واقعیّت تشدید می‌شود و این فضا چندرسانه‌ای است؛ باید یک دست اصول و هنجارهایی را تنظیم کنیم که اینها به دنبال هدایت رفتارهای نظام‎های ارتباطی هستند. این اصول و هنجارها حالا چه ناظر به سازمان‎های رسانه‎ای و خود فضای مجازی باشند و چه همة ساحت‎های جامعه را در فضای سیاست‌گذاری پوشش بدهند، طبیعتاً باید مبتنی بر یک نظام ارزشی باشند. نظریه‎های سیاست‌گذاری فضای مجازی ناظر به همین نظام‌های ارزشی شکل گرفته است.

مثلاً نظریه آزاداندیشی یا نظریه اقتدارگرا و یا نظریه اجتماع‌گرا که برخاسته از نظام ارزشی مشخصی هستند و بنده آن‌ها را با صورت‌بندی ابزارگرا و ذات‌گرا و تعامل‌گرا که قبلاً عرض کردم تقاطع می‌گیرم و این خودش بحث پر دامنه‌ای است. بنده مبنای سیاست‌گذاری فضای مجازی را نظام توجه به ارزشی‌ای می‌دانم که نگاه جامع به اجتماع دارد و البته تعامل‌گراست. اگر شما بر این مبنا سیاست‌گذاری و اجرا و رفتار کردید، کنشگر فضای مجازی از سیاست‌گذار و مدیر تا فعال ذی‌نفع و تا کاربر در همه سطوح خودش، به‌تدریج خودش را بر اساس چارچوب‌ها تنظیم می‎کنند. نظریه مسئولیت اجتماعی هم همین را می‌گوید. نگاه تربیتی در سیاست‌گذاری فضای مجازی مغفول است. فقه می‌تواند به تقویت این نگاه کمک کند.

فقه معاصر: آیا دانش فقه اساساً توان و ابزار لازم برای تنظیم سیاستها را دارد یا اینکه صرفاً در عرصه حقوقی و قانون‌گذاری تأثیرگذار است؟

ظریفیان: ببینید اینکه دانش فقه تا چه میزان توان و ابزار لازم را برای تنظیم سیاست‎ها دارد  محلّ بحثی جدی و پر دامنه است و به نظرم باید دید که در عرصه‎های مشابه، دانش فقه چگونه رفتار کرده و بعد درباره فضای مجازی آن را بررسی زد. معتقدم ما تا رسیدن به اینکه برای تنظیم سیاست‎ها از فقه بتوانیم استفاده بکنیم راه درازی داریم، چون این امر مستلزم یک روش و متد کارآمد فقاهت محور در سیاست‌گذاری است. درباره تطبیق سیاست‎ها با فقه هم محلّ بحث است و در موارد زیادی هنوز تلاش‎های ارزشمندی که شده خروجی عینی در اجرای سیاست‎ها را ما شاهد نبودیم.

فقه معاصر: اساساً سیاست‌گذاری امری تک دانشی است یا آنکه حتماً باید با مشارکت چند دانش صورت پذیرد؟ در این صورت دانش فقه در سیاست‌گذاری در فضای مجازی چه جایگاهی دارد؟

ظریفیان: حتماً سیاست‌گذاری چند دانشی است، چون یک عرصه چند ساحتی است و عوامل مداخله‎گر و مؤلفه‎های فراوانی دارد و فقه هم در این عرصه حتماً تعیین کننده است ولی خب باید لوازم آن را هم در نظر گرفت.

ما در حوزه دانش سیاست‌گذاری عمومی پنج ویژگی بنیادین را می‏شماریم، یکی اینکه سیاست‎ها باید بر اساس اقدامات عملی طراحی بشود، صرفاً نمی‎تواند جنبه نظری داشته باشد. بخش قابل توجهی از عرصه فقه جنبه عملی دارد و این جهت، جهتِ قابل‌اعتنایی است که اساساً باتوجه‌به اینکه حوزه فضای مجازی یک تأثیر و تأثّر عملی در کُنش‎ها و واکنش‎های اجتماعی دارد سیاست‎هایی که می‎خواهد ناظر به دانش فقه در فضای مجازی مؤثّر باشد باتوجه‌به جنبه‎های عملی فقه می‎تواند کارآمد باشد.

نکته دوم اینکه سیاست‎ها هدف‌محور هستند. این ویژگیِ دانش سیاست‌گذاری عمومی بسیار ما را به آن جنبه‎هایی که در فقه به دنبال آن هستیم نزدیک می‎کند. فقه یک مجموعه هدف‌محور است و باتوجه‌به اینکه ما در سیاست‌گذاری بحث هدف را دنبال می‎کنیم و فضای مجازی چه به جهت نگاه ذات‌گرایانه اگر بخواهیم آنچه درباره‌اش صحبت کردیم و چه بخواهیم از زاویه دید ابزارگرایانه به آن نگاه بکنیم و خصوصاً نسبت به آن نگاه مختارمان یعنی تعامل‌گرایانه، کاملاً با نگاه هدف‌محور می‎تواند سیاست‌گذاری بشود.

نکته سوم دربارة ویژگی‎های بنیادین سیاست‌گذاری عمومی این است که سیاست‌گذاری آن چیزی است که انجام می‎شود، نه آن چیزی که درباره‎اش فقط صحبت می‎شود. ما در فقه کاملاً داریم از عینیّت رفتار و کُنش و واکنش فرد و جامعه صحبت می‎کنیم و این با سیاست‌گذاری نسبت جدی دارد، همین اتفاق حتی در عرصه فضای مجازی (که با همین کلمه مجازی تصور اشتباه این است که جنبه واقعی ندارد درحالی‌که فضای مجازی یک امر واقعی است) نیز دارد اتفاق می‎افتد.

نکته چهارم این است که سیاست‌گذاری بر مبنای قانون انجام می‎شود و نیاز به کاربست قدرت و آمریت دارد. این عرصه کاملاً با فقه نسبت پیدا می‎کند؛ یعنی اساساً فقه دارد وضع ضابطه می‎کند و دارد مسیر را هم برای تبعیّت مکلّف نسبت به تکلیف مشخّص می‎کند و طبیعتاً سیاست‌گذاری نیاز به اقتدار دارد و این مسئله درباره فقه هم کاملاً مفهوم است، خصوصاً در عرصه حکومت زمانی که ما فقیه مبسوط‌الید در رأس حاکمیّت داریم شاهد یک چنین مسئله‎ای هستیم، یعنی سیاست‌گذاری بر مبنای قانونی است که فقاهت محور است و اقتداری که فقیه مبسوط‌الید از آن برخوردار است کمک می‎کند به اینکه این سیاست‌گذاری به مرحله اجرا برسد.

نکته پنجم از ویژگی‎های بنیادین سیاست‌گذاری این است که سیاست‌گذاری اتّخاذ شده، نتیجه یک فرآیند سیاسی است. از جمله اینکه یک توافق کلی که محصول امتداد مفاهمه است می‌طلبد. ما در فقه هم شاهد چنین صیرورت و امتداد نخبگانی هستیم.

فقه معاصر: به لحاظ فقهی چه سیاست‌هایی برای حکمرانی در فضای مجازی قابل توصیه است؟

ظریفیان: اگر ما به دنبال یک سیاست‌گذاری فقه‌محور در فضای مجازی هستیم باید اقدام‌هایی اساسی در پنج ساحت را انجام بدهیم:

اقدام اول، در ساحت ایجاد و اجرای مقررّات و نظارت با ملاحظات فقهی است. به‌هرحال دولت‎ها مسئول ایجاد و اجرای چارچوب قانونی و نظارتی حاکم بر فضای مجازی هستند. رگولاتوری یا تنظیم‌گری، نسبت جدی با حوزه فقه دارد و مسائلی مثل استانداردهای محتوا یا موضوعاتی که مربوط به مالکیت در فضای مجازی می‎شود که نسبت جدی با فقه یا حقوق اسلامی دارد یا بحث مجوّز و حقِّ انتشار ساحت‌هایی هستند که می‌طلبد فقه در آنها کنشگر باشد نه اینکه فقط در جایگاهی بنشیند و احیاناً مورد مراجعه قرار گیرد. در ایران از دهة نود، شورای عالی فضای مجازی شکل گرفته و میزان توجه به جنبه‌های فقهی فضای مجازی در آن شورا و مرکز ملی فضای مجازی را باید بررسی دقیق کرد و بعد قضاوت نمود. دغدغه‌ها و تلاش‌های مجموعه‌های حوزوی را هم همین‌طور.

اقدام دوم، در ساحت رفع تعارض‌هاست.  ایجاد تعادل بین حقوق افراد و وظایف حاکمیت است. فقه صاحب ایده است و ناظر به چالش‎هایی که در سیاست‌گذاری فضای مجازی پیش می‎آید از جمله در شرایطی که یک طرف حقوق افراد و یک طرف وظایف حاکمیّت است و اینها در محیط فضای مجازی در یک وزن‌کشی قرار می‎گیرند فقه باید راهگشا باشد.

اقدام سوم در ساحت توجه به مالکیت و کثرت است؛ اینجا ما مسائل فقهی فراوانی داریم، از جمله مباحث مربوط به مالکیّت در فضای مجازی خصوصاً شکل‎های جدیدی که در امتداد نپیوستن به معاهده بِرن و عدم رعایت کپی‌رایت در فضای مجازی، پیچیدگی‌های بیشتری پیدا کرده است. در حوزه نشر مکتوب که نتوانستیم موضوع را علاج کنیم، در حوزه نشر دیجیتال اوضاع پریشان‌تر شده است. نمونه‌اش سکوهای اینترنتی انتشار محتوا که ده‌ها ابهام قانونی دارند. بخشی از آنها جنبه فقهی دارد و در موارد زیادی تکلیف مشخص نیست. دنیای پیشرفته امروز، دنیای متاورس و دنیای هوش مصنوعی که سرعت پیشرفتش تصاعدی شده و منتظر نتیجه فرایند نسبتاً طولانی تفقه ما نمی‌ماند. اینجا فقه است که ناروا ناکارآمد جلوه داده می‌شود و مکلف است که پریشان‌احوال است و امور است که مشتبه شده.

اقدام چهارم در ساحت مرزبانی است. ما در فضای مجازی در لحظه، شاهد تولید انبوه اطلاعات و داده‎های نادرست و حتی ویرانگر مخرب‌تر هستیم و دسترسی به شکل فضای واقعی محدود نیست. شکل و فرایند مرزبانی محتوا خصوصاً با ظهور فضای مجازی تغییر کرده. ممیّزی و سانسور دیگر پاسخگو نیست. فقه باید برای حدود مرزبانی و حتی برخی جنبه‌های فرایند مرزبانی حرفی برای گفتن داشته باشد.

اقدام پنجم در ساحت تقویت نگاه ایجابی فقه است. رفتار فقه فقط از جهت جنبه‎های سلبی نباید دیده بشود، جنبه‎های ایجابی هم مورد نیاز و توجه است. اینکه فقه بتواند نگاه حمایت‌گرانه به تولید محتوای مفید و به نشر محتوای تعالی‌بخش داشته باشد و فتاوای ما ناظر به همین مسئله و دغدغه تولید محتوا و حرکت ایجابی در فضای مجازی باشد خیلی مورد نیاز است.

فقه معاصر: چالش‎ها و آسیب‎های احتمالی دخالت فقه در عرصه سیاست‌گذاری در فضای مجازی چیست و برای رهایی از این چالش‎ها و آسیب‎ها چه باید کرد؟

ظریفیان: معتقدم به سه نکته باید توجه ویژه کرد: اول اینکه دانش فقه و متولیّان آن نباید از تحولات پر شتاب فضای مجازی عقب بیفتند، حتی باید چند قدم جلوتر هم باشند و نسبت به آینده‌پژوهی این تحولات پر شتاب در عرصه فضای سایبر هم ورود بکنند و ذهن‌پردازی کنند و بر فلسفه تکنولوژی، فلسفه رسانه و فلسفه فضای مجازی و آینده‌پژوهی این سه عرصه اشراف پیدا کنند؛ آن‌وقت است که برکاتش را در تفقه حکیمانه که مبتنی بر نظام ارزشی، اجتماع‌گرا و تعامل‌گرا است مشاهده می‌کنیم. حوزه امروز و برخی فضلاء آن، ظرفیت و این استعداد را دارند و قدم‌های خوبی هم برداشته شده است.

نکته دوم، اینکه نظام مسائل سیاست‌گذاری در فضای مجازی از نظرگاه دانش فقه، شناسایی، اولویت‌بندی و صورت‌بندی بشود. ملاک اولویت‌بندی هم بر اساس نیاز جامعه مبتنی بر ارزش‌های نظام اسلامی باشد؛ یعنی همان‌که در مبنای سیاست‌گذاری فضای مجازی عرض کردم، مبتنی بر نظام ارزشی با نگاه اجتماع‌گرا و نگرش تعامل‌گرا باشد.

امروز در انبوه مسائل مورد نیاز مردم و حاکمیت، مسائلی است که در صف انتظار آن‌چنان متوقّف شدند که بعضی از این مسائل، مسائل مبتلابه نیستند و اساساً منسوخ شدند.

نکته سوم، نکته‌ای راهبردی و درعین‌حال دارای فوریت است: متولیّان دانش فقه اگر نتوانند فقیهان مبرّز و مسلّط به فقه فضای مجازی و فقه رسانه و فقه تکنولوژی و فقه‎های مضاف مرتبط با این عرصه تربیت کنند خسارتی تاریخی اتفاق خواهد افتاد. ما در پیچ تاریخی تمدن بشر قرار گرفته‌ایم، اگر توانمند نباشیم میدان را واگذار خواهیم کرد. به برکت کارهای بزرگی که در طول این سال‌ها در حوزه‎های علمیه انجام شده خصوصاً با نگاهی که نظام اسلامی در دهه‎های اخیر نسبت به دانش فقه و کاربرد آن در عرصه‎های مختلف جامعه داشته، این توفیقات روزافزون شده است. یکی از مراکز مهمی که انتظار می‌رود به این مسئله به‌درستی و به شکل عالمانه بپردازد همین پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر است.