نگاهی به کتاب «فقه تربیتی» نگاشته آیت‌الله اعرافی؛

سید محمدحسین نبوی

مسئله اصلی کتاب، بررسی امکانِ ارتباط و تعامل دو علم «فقه» و «تربیت» و ضرورت ایجاد دانشِ میان‌گرایشی یا باب جدید فقهی به نام «فقه تربیتی»؛ و بررسی جایگاه، وظایف، مسائل و دورنمای مباحث «فقه تربیتی» و طرح نظام تربیتی اسلام است.

اشاره: کتاب فقه تربیتی حاصل ساعت‌ها تدریس استاد اعرافی است که در سالیان گذشته در حوزه علمیه در درس خارج خود به این مقوله پرداخته است. تربیت چیست؟ آیا انسان قابل تربیت یا قابل تربیت دینی است؟ ملاک‌های تربیتی چیست؟ آیا با ملاک‌های فقهی می‌توان در تربیت انسان مؤثر بود؟ این دست پرسش‌ها و پاسخ‌های نویسنده به این پرسش‌ها را می‌توان در این کتاب یافت. در زیر گزارش مختصری از محتوای این کتاب می‌آید:

در این نوشته که گزارشی از کتاب‌های فقه تربیتی است، خواهید خواند که شریعت و بُعد عملی آن یعنی فقه جایگاه ویژه‌ای در زندگی انسان دارد و مجموعه‌ای از بایدها و نبایدها است. فقه و تربیت نیز نقش مهمی را در زندگی هر انسان مسلمانی داشته و تربیت و پرورش همه‌جانبه از نیازهای اساسی اوست. انسان در پرتو تربیت صحیح به کمال خواهد رسید. این دو موضوع با پیشرفت زندگی بشر و تحولات فرهنگی و اجتماعی، شکل جدیدی به خود گرفته و رسالتی نوین پیدا کرده‌اند. طراحی تعلیم‌وتربیت اسلامی و سامان‌دهی نظام تربیتی اسلام، از دغدغه‌های دیرین دلسوزان و متخصصان متعهد در حوزه تعلیم‌وتربیت بوده که از بیست سال پیش توسط آیت‌ﷲ علیرضا اعرافی شکل گرفته و به مجامع علمی راه یافته است. این کتاب حاصل بخشی از سلسله مباحث «فقه‌التربیه» است که در قالب درس خارج فقه ایشان ایراد شده است. شرکت کنندگان در این درس، طلاب فاضل و ورزیده‌ای بوده‌اند که غالباً در رشته علوم تربیتی، تحصیل و تحقیق آکادمیک داشته‌اند. به همین منظور، خلاصه‌ای از مباحث کتاب مذکور تقدیم می‌شود.

بیوگرافی مؤلف

آیت‌ﷲ اعرافی در سال ۱۳۳۸ در شهر میبد در استان یزد به دنیا آمده است. پدرش محمدابراهیم اعرافی از روحانیان میبد و از دوستان نزدیک رهبر کبیر انقلاب بود. او در دوران نوجوانی وارد حوزه علمیه شد و در مدت کوتاهی در دروس خارج فقه و اصول بزرگان حوزه حاضر و از آنها کسب فیض کرد. ایشان افتخار شاگردی اساتیدی چون آیت‌ﷲ‌العظمی فاضل لنکرانی(ره)، آیت‌ﷲ‌العظمی حاج شیخ مرتضی حائری(ره)، آیت‌ﷲ‌العظمی وحید خراسانی (دامت‌برکاته) و آیت‌ﷲ‌العظمی جواد تبریزی(ره) را داشته است.

از فعالیت‌های انقلابی او می‌توان به مبارزه علیه طاغوت و رزم در جبهه‌‌های نبرد علیه بعث اشاره کرد. ایشان مدتی به امامت جمعه شهر مقدس قم، مدیر حوزه‌های علمیه کشور، جامعه المصطفی العالمیه، امامت جمعه شهرستان میبد (استان یزد)، عضو مجلس خبرگان رهبری و عضویت شورای نگهبان منصوب بوده و خدمات ارزنده‌ای را برای کشور و مردم داشته است.

علیرضا اعرافی دارای تألیفات متعددی است که دسته‌ای از آنها به قلم وی و دسته‌ای دیگر حاصل پیاده‌سازی سخنرانی‌ها و تدریس در محافل حوزوی و دانشگاهی است. مؤسسه اشراق و عرفان متعلق به وی بوده و آثار ایشان را منتشر می‌کند. مجموعه فقه تربیتی در عناوین مختلف حاصل تلاش‌های بسیار در این مؤسسه بوده است. از دیگر آثار وی می‌توان به کتاب تربیت فرزند، سیره تربیتی پیامبر و اهل‌بیت (علیهم السلام)، کتاب آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم‌وتربیت و مبانی آن اشاره کرد. ایشان تأکید بر ولایت‌فقیه داشته و پاسداری از ارزش‌های الهی و انسانی را از هم مهمات می‌داند. احترام به مردم‌سالاری دینی و قانون و رأی مردم، رسیدگی به نابسامانی‌های اجتماعی چون بیکاری و تورم و رعایت اخلاق و ادب اسلامی در عرصه سیاست و … از دیگر مبانی و دغدغه‌های سیاسی و اجتماعی ایشان است.

مسئله کتاب

مسئله اصلی کتاب، بررسی امکانِ ارتباط و تعامل دو علم «فقه» و «تربیت» و ضرورت ایجاد دانشِ میان‌گرایشی یا باب جدید فقهی به نام «فقه تربیتی»؛ و بررسی جایگاه، وظایف، مسائل و دورنمای مباحث «فقه تربیتی» و طرح نظام تربیتی اسلام است.

ساختار کتاب و گزارش محتوا

کتاب شامل یک پیشگفتار و چهار فصل است. پیشگفتار شمایی کلی از تغییر و تحولات در حوزه و بسط علوم‌انسانی در آن است، به‌ویژه در آن به علوم تربیتی و ارتباط آنها با علوم حوزوی مدنظر قرار گرفته است. این بخش، هدف از پایه‌ریزی فقه تربیتی را مقدم بودن فقه تربیتی برای ساخت پایه‌های علوم تربیتی اسلامی و همچنین تولید نظریه در زمینه تربیت اسلامی عنوان کرده است.

فصل اول، درباره تعریف فقه، موضوع فقه (رفتارهای اختیاری مکلف) و محمول فقه (تشریع الهی برای تنظیم حیات انسان) بحث کرده است؛ و در نهایت فقه را «دانشی درباره رفتار اختیاری مکلف از حیث اتصاف آن به یکی از احکام پنج‌گانه» تعریف می‌کند.

فصل دوم، از مباحث ذیل بحث می‌کند:

تعریف لغوی تربیت؛ تعریف اصطلاحی تربیت به «ایجاد تغییر تدریجی و شکوفاسازیِ استعدادهای متربّی، در ساحت‌های ذهنی و روحی و جسمیِ شخصیت و رفتار، از سوی مربِّی»؛ بیان تقسیمات تربیت؛ تبیین نظام تربیتی شامل مبانی، اهداف، اصول و روش‌ها؛ تعریف علوم تربیتی به «دانشی که عهده‌دار تحقیق و مطالعه در فرایند تربیت است و موضوعش فرایند آموزش‌وپرورش است»؛ نسبت تربیت و مفاهیم مشابه، مانند «تعلیم» که داخل در تربیت است، «تبلیغ» که به دلیل زودگذر بودن، خارج از تربیت است، «تأدیب» که داخل در تربیت است، «اخلاق» که به دلیل دگرساز بودن تربیت، خارج از تربیت است.

فصل سوم درباره روابط علوم، رابطه فقه و تربیت، تأثیر تربیت بر فقه و بالعکس و تأثیر علوم تربیتی بر فقه و بالعکس، بحث کرده است. در نهایت نیز بیان کرده است که «تربیت» به علت وجودِ جریانِ خارجی، در چند حوزه «گسترش دامنه فقه»، «نظام‌سازی تربیتی» و «ارائه تحلیل تربیتی»، بر «فقه» تأثیر می‌گذارد؛ و خود نیز، به‌عنوان موضوعی جدید برای علم فقه، در عرصه‌های تأثیر در مبانی، اهداف، اصول، روش‌ها، ابعاد، ارکان و مراحل علم فقه، از اظهارنظرهای فقه تأثیر می‌پذیرد.

همچنین تأثیرات دانشِ عهده‌دارِ این جریان، یعنی «علوم تربیتی» بر «فقه» را در سه گستره «طرح موضوعات جدید»، «تشخیص موضوعات» و «طرح روش‌های نوین» قابل بررسی دانسته است. در مقابل نیز نقش «فقه» را بر «علوم تربیتی» در موارد جهت‌دهی، محدودسازی و ضابطه‌مندی، طرح روش‌ها و اصول نوین و ایجاد مسئله برای تحقیق، بیان می‌کند. بر اساس چنین رابطه عمیق و تنگاتنگی که میان فقه و تربیت و فقه و علوم تربیتی وجود دارد، ضرورت همکاری این دو رشته و تأسیس دانشی میان‌گرایشی، یا ایجاد باب و کتاب فقهی جدید در فقهِ رایج، خودنمایی می‌کند.

فصل چهارم به معرفی مفهوم «فقه تربیتی» و گستره افق‌های آن می‌پردازد؛ و از رهگذر مروری بر مدل‌های ارائه شده برای طبقه‌بندی فقه و بررسی پیشینه دسته‌بندی مباحث فقه، سرانجام از جایگاه «فقه تربیتی» در فقه رایج و در منظومه معارف اسلامی بحث می‌کند. این کتاب در ادامه، اشاره می‌کند که از تعامل و مواجهه دو دانش فقه و تربیت، باب جدیدی در فقه به وجود می‌آید. این باب جدید می‌تواند گستره وسیعی از مباحث تربیتی چون تعلیم، تعلّم، تربیت و عوامل و موانع آنها را در خود جای دهد. همچنین می‌تواند دستاوردهای گرایش‌های گوناگون علوم تربیتی چون مدیریت آموزشی، برنامه‌ریزی درسی، تکنولوژی آموزشی و… را نیز شامل شود. تمامی این موارد ازآن‌جهت که در مقام تربیت و تأثیر و تأثّرند و ازآن‌جهت که رفتاری از رفتارهای اختیاری مکلف‌اند، در موضوع «فقه تربیتی» اخذ می‌شوند و وظیفه تعیین حکم آن نیز بر عهده فقیه است.

در نهایت، مؤلف محترم «فقه تربیتی» را این‌گونه تعریف کرده است: دانشی که از رفتارهای اختیاریِ صادر شده از مربیّان و متربیّان، در مقام تربیت، از نظر اتّصاف آنها به یکی از احکام پنج‌گانه بحث می‌کند. در ادامه، مباحث مربوط به فقه تربیتی به‌صورت تفصیلی‌تر مورد بحث قرار می‌گیرد.

این مجموعه سی‌جلدی، عناوین مختلفی را در حوزه فقه تربیتی در خود جای داده است که از این سی مجلد تاکنون چهارده جلد آن توسط نویسندگان مؤسسه اشراق نوشته و به چاپ رسیده است. شما در این سی جلد می‌توانید عناوین مختلفی مانند: (قواعد فقه تربیتی، تعلیم‌وتعلم قرآن و حدیث، تعلیم‌وتعلم علم و دین، تعلیم‌وتعلم علوم و معارف عقلی، تعلیم‌وتعلم علوم و معارف شهودی، تعلیم‌وتعلم علوم‌تجربی، علوم غریبه و مهارت‌ها و مشاغل، وظایف نهاد عالمان و نخبگان دینی در تربیت، آداب مختص تعلم، آداب مشترک تعلیم‌وتعلم، صلاحیت‌های اخلاقی ـ شخصیتی معلمی، اصول عمومی تربیت، تربیت جسمانی، تربیت عقلانی، تربیت اعتقادی، تربیت عبادی،  تربیت اخلاقی، تربیت جنسی،  تربیت اجتماعی، سیاسی، تربیت اقتصادی، فنی و هنری، وظایف نهاد خانواده در تربیت، روش‌ها و فنون تدریس، وظایف نهاد حکومت در تربیت، روش‌های عمومی تربیت، وظایف نهاد مراکز آموزشی در تربیت، وظایف نهاد عموم مردم و مکلفین) را مشاهده کنید. مجلدات این مجموعه اکنون در کتابخانه تخصصی خانه اخلاق‌پژوهان در قم در دسترس است.

آن‌گونه که از این کتاب بر می‌آید، مؤلف محترم عقیده دارد «فقه تربیتی» بحثی اضافه بر فقه موجود نیست، بلکه جمع‌آوری مطالب پراکنده این موضوع، از منابع و متون فقهی است. او در مصاحبه با مجله معرفت این‌گونه می‌گوید:

«فقه‌التربیه اگر چه ممکن است یک عنوان جدید به شمار بیاید، ولی ریشه‌های آن در فقه سنتی و متداول موجود است؛ مثلاً مباحثی که درباره تعلیم علوم، انواع علوم و امثال اینها در مکاسب محرمه مطرح است، در حقیقت جزئی از فقه‌التربیه است و به همین دلیل نمی‌توان گفت فقه‌التربیه یک موضوع فقهی کاملاً جدید است، بلکه این موضوع همیشه در زندگی بشر وجود داشته و بخش‌هایی از آن در فقه مورد بحث قرار گرفته است؛ اما به دلیل اینکه اصولاً این مباحث تعیّن و تشخّص مستقلی نداشته است، کتاب تعلیم‌وتربیت یا فقه‌التربیه نداشته‌ایم. از سوی دیگر، به دلیل اینکه عمدتاً در علم اخلاق به این مسائل پرداخته می‌شده است، ضرورت نیاز به این باب در فقه احساس نمی‌شده است.»

به نظر می‌رسد با وجود اشتراکاتی که دو علم فقه و تربیت در موضوع (اعمال و رفتارهای انسان)، هدف (حرکت به‌سوی کمال)، قلمرو (تمام مقاطع زندگی انسان)، مسائل و ماهیت (کاربردی‌بودن) دارند، تفاوت‌هایی مانند تفاوت در مبانی، اهداف، روش‌ها و مبانی، ضرورت تدوین اصول فقهی کامل‌تر را جلوه‌گر می‌کند؛ که این اصول فقه باید برگرفته از اصول فقه رایج و بحث‌های اصولی خاصّ فقه تربیتی باشد.