اشاره: حجتالاسلاموالمسلمین عبدالرضا ایزدپناه، از معدود کسانی در حوزه علمیه قم است که تمام عمر خود را به نوگرایی و ورود به عرصههای جدید گذرانده است؛ چه آن زمان که مجله فقه را تأسیس میکرد، چه آن هنگام که مجله فقه اهلبیت را بنیان نهاد و چه زمانی که هسته اولیه تأسیس دفتر تبلیغات اسلامی را با دوستانش تشکیل داد. با او پیرامون آینده فقه انرژی سخن گفتیم. پاسخهای وی، مثل همیشه، متهوّرانه، نوپدید و البته صریح بود. سردبیر مجله حوزه معتقد است با فقه کنونی بههیچوجه نمیتوان مسائل آینده فقه انرژی را حل کرد. به باور دبیر هیئتامنای دفتر تبلیغات اسلامی، برای حل مسائل فقه انرژی، چارهای جز تغییر منطق اجتهاد وجود ندارد. مشروح گفتگوی جذاب و اختصاصی فقه معاصر با این استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم، از نگاه شما میگذرد:
فهرست مطالب
- 1 فقه معاصر: مهمترین مسائل فراروی فقه انرژی در صدسال آینده را چه مسائلی میدانید؟
- 2 فقه معاصر: آیا پیشفرضها و مبانی فقه انرژی در صدسال آینده تغییر خواهد کرد؟ فکر میکنید این تغییرات در چه بخشهایی باشد؟
- 3 فقه معاصر: آیا شیوه «تحقیق» و «حل» مسائل فقه انرژی در صدسال آینده تغییر خواهد کرد؟ فکر میکنید این تغییرات به چه صورتی باشد؟
- 4 فقه معاصر: آیا پاسخ فقها به مسائل فقه انرژی، در صدسال آینده، تغییر خواهد کرد؟ فکر میکنید این تغییرات در چه سمتوسویی باشد؟
- 5 فقه معاصر: ارتباطات میان فقها و حامیان محیطزیست را در صدسال آینده چگونه ارزیابی میکنید؟
- 6 فقه معاصر: برای حل بهتر مسائل مرتبط با فقه انرژی در آینده، چه پیشنهادها و راهکارهایی دارید؟
فقه معاصر: مهمترین مسائل فراروی فقه انرژی در صدسال آینده را چه مسائلی میدانید؟
ایزدپناه: تعیین مسائل فراروی فقه انرژی در صدسال آینده به نظرم، سخنی بلندپروازانه است؛ چون نمیتوان تحولات صدسال آینده در حوزه انرژی را پیشبینی کرد؛ خصوصاً که در دهههای گذشته سیر تحولات خیلی پرشتاب بوده و برای ما طبیعی است که آیندة این روند چندان مشخص نباشد. حتی ما در برخی از حوزههای انرژی قادر به پیشبینی تحولات بیست سال آینده هم نیستیم و اصولاً چنین چیزی وظیفه فقه هم نیست. فقه تنها زمانی میتواند انجام وظیفه کند که با افعال مکلفین مرتبط شود؛ یعنی مکلفین بماهم مکلفین، بخواهد فعلی را دررابطهبا انرژی انجام دهد، اینجاست که فقه میاید و احکام این افعال را مشخص میکند. طبیعی است که این افعال در حوزههای محققالوقوع است و نه در حوزههایی که هنوز رخ نداده و حتی در مخیله امروزیها هم خطور نمیکند.
تنها کاری که میتوان کرد این است که سیر تحولات و پیشرفت دانشهای مرتبط با انرژی طی مثلاً دو دهه آینده را تحتنظر گرفت تا به یک سری حدس و گمانهایی در ارتباط به مسائل انرژی در آینده دست یافت و متعاقباً طبق همان حدس و گمانها یا آوردههای دانشی بتوان احکام فقهی مسائل آینده را نیز بررسی کرد. طبیعی است که چنین کاری زمانی میسر است که ما در حوزه فقه انرژی به یک حرکت جامع و فراگیر علمی تحت عنوان موضوعشناسی دست زده باشیم. اما در شرایط کنونی ما هیچ تصوری از مسائل آینده نداریم؛ چون دادههای علمی و موضوعشناسی ما در این زمینه این اجازه را به ما نمیدهد؛ ولی وقتی مسائل فقه انرژی را به کمک دانشهای موجودی که مرتبط با انرژیها است موضوعشناسی کنیم، هم به لحاظ تصوری اشراف پیدا میکنیم و هم به لحاظ تصدیقی؛ یعنی آن زمان است که میتوانیم بگوییم چه مسائلی در حوزه فقه انرژی نیازمند بررسی و مداقه فقهی است و چه عویصات و گرههای کوری میتواند وجود داشته باشد و راهحل آنها چه اموری میتواند باشد.
بنابراین، فقه تا زمانی که جلوتر از زمان خودش حرکت نکند نمیتواند مسائل آینده را رصد کند؛ و لازمه حرکت جلوتر از زمانه نیز آشنایی با دانشهای مرتبط با انرژیها است که از طریق آنها موضوعات مرتبط با فقه انرژی را شناسایی نموده و احتمالات وقوع آنها در دهههای آینده را پیشبینی کرده و پاسخهای احتمالی را کشف و آماده کنیم تا اگر تحولات منطبق با پیشبینی ما اتفاق افتاد، غافلگیر نشویم؛ بلکه پاسخهای لازم را در دست داشته باشیم.
خلاصه کلام اینکه به نظر میرسد مهمترین مسائل فقه انرژی در دهههای آینده، موضوعشناسی و تعیین ماهیت و شناسایی روند تحولات انرژیها در حوزههای مختلف است؛ و تا زمانی که این سه مسئله مشخص نشود، بررسیهای فقهی در حوزههای مختلف انرژی تا حد زیادی با بنبست مواجه میشود.
فقه معاصر: آیا پیشفرضها و مبانی فقه انرژی در صدسال آینده تغییر خواهد کرد؟ فکر میکنید این تغییرات در چه بخشهایی باشد؟
ایزدپناه: نظر من این است که فقه موجود ما قادر به حل مسائل آینده نیست. البته تأکید میکنم که فقه در اصل و ذات خود این پتانسیل را دارد که بتواند مسائل مسلمین را بر اساس قرآن و سنت معصومین حل کند؛ اما به دلیل اینکه اصول و قواعد لازم در آن استخراج و تنظیم نشده است، فعلاً این توانایی را ندارد. این در حالی است که احکام الهی، فرازمانی و فرامکانی است؛ چون «مِن لدن علیّ عظیم» نازل شده است؛ از نزد خداوندی که محیط به همه مخلوقات است و ربالعالمین و خالق کلّ شیء است نازل شده است؛ اما در آنچه فعلاً بهعنوان یک دانش در اختیار ما است، تمامی ظرفیتهای این سنت الهی آشکار نشده است.
بنابراین، تکامل تدریجی فقه ما یک امر غیرقابلانکار است و سیره فقها نیز همین بوده است که هرگاه فقه کارایی لازم را نداشته است بر اساس حدیث امام صادق (علیه السلام) که «علینا إلقاء الأصول و علیکم تفریع الفروع»، دست به وضع قواعد فقهی خاصی زده است تا بتواند مسائل پیش رو را حل کند. این روند در آینده نیز متصور است و لذا حتماً دچار تحولات و تغییراتی خواهد شد؛ منتها این تغییرات بیش از آنکه در مبانی باشد، در مفروضات و قواعد خواهد بود. بهعنوانمثال، فقه ما تا پیش از انقلاب اسلامی، قواعدی که ناظر به مسائل سیاسی باشد را خیلی کمتر از الآن داشت. بعد از انقلاب اسلامی بود که قواعد ناظر به مسائل سیاسی در فقه ما شروع به تولد و بالندگی کرد. در زمینههای انرژی نیز چنین خواهد بود؛ یعنی باتوجهبه تحولاتی که پیش میآید و موضوعشناسیای که میکنیم، مفروضات و قواعد فقهی ما نیز دچار تغییر و تحول خواهد شد. اینکه مقام معظم رهبری بهعنوان یک فقیه خبیر به مسائل روز، به حوزه علمیه قم دستور میدهد تا مؤسسه موضوعشناسی تأسیس کنند نیز ناظر به همین تحولات و تغییرات است.
متن قرآن بهعنوان منبع اصلی دانش فقه، یک متن فوقالعاده پویا است. طبق آنچه مورد اجماع است، این متن شریف دارای هفت بطن است که برای هر بطنی نیز تا هفتاد بطن گفتهاند. آنچه تا امروز از قرآن کریم اخذ کردهایم بخشی از ظواهر قرآن کریم است. معنای این سخن آن است که بطون قرآن هنوز کشف نشده است. پیشرفت علوم و تحولات آینده میتواند به ما کمک کند تا در سایه آنها بخشی از بطون قرآن را کشف کنیم. البته کشف تمامی بطون قرآن تا زمان ظهور برای بشر ممکن نیست. طبق روایات معتبر، تا زمان ظهور حضرت قائم (عجلﷲ تعالی فرجه الشریف)، از بیست و هشت حرف، تنها یکی دو حرف آن کشف میشود؛ بنابراین تحول و تغییر در فقه، در تناسب با تغییر و تحول فهم ما از متن قرآن کریم و سنت معصومین (علیهم السلام)، امری گریزناپذیر و حتمی خواهد بود؛ اما اینکه میزان این تغییرات و تحولات در چه حدی میتواند باشد سخنی است که در آینده روشن میشود؛ چون ابتدابهساکن، نمیتوان این تحولات را پدید آورد، بلکه به میزان اینکه ما موضوعشناسی میکنیم و تحولات علوم را رصد میکنیم پدید خواهند آمد. این البته به معنای آن هم نیست که بگوییم ما چیزی را از خارج، بر قرآن یا سنت و سیره تحمیل کنیم؛ خیر، هرگز چین نخواهد بود؛ بلکه قرآن کریم و سنت و سیره، بر اساس نوامیس خلقت هست؛ به میزانی که دانش ما از نظام خلقت بیشتر میشود بطون این متون نیز آشکارتر میگردد. در حوزه انرژی خیلی چیزها امروز برای غیب است و بیست سال آینده، تبدیل به ظواهر میشود و ظواهر نوامیس خلقت نیز بطون قرآن و سنت را آشکار میسازد.
فقه معاصر: آیا شیوه «تحقیق» و «حل» مسائل فقه انرژی در صدسال آینده تغییر خواهد کرد؟ فکر میکنید این تغییرات به چه صورتی باشد؟
ایزدپناه: ما یک بحثی را قصد داریم در مجله حوزه مطرح کنیم تحت عنوان منطق تفکر حاکم و پارادایمهای اندیشهای روحانیت و حوزههای علمیه. بنده نظرم این است که منطق تفکر حوزه از جهت استدلال و استنباطات و گزارههای منطقی، تحتتأثیر منطق ارسطو بوده؛ درحالیکه در دنیای کنونی، آن منطق چندان پاسخگو نیست، علاوه بر اینکه، با منطق قرآن نیز در خیلی جاها سازگاری و انطباق ندارد. وقتی به قرآن مراجعه میکنیم، میبینیم که اسم سورههایش مظاهر طبیعت و جانوران است، مثل زنبور و گاو و مورچه و امثالهم؛ یعنی موضوع خیلی از سورههای قرآن، مسائل طبیعی و زیستی است؛ درحالیکه ما مسلمانها متأسفانه سراغ آنها نرفتهایم ولی دنیای غرب سراغ آنها رفتهاند و در دانشهای تجربی، پیشرفتی چشمگیر نمودهاند. فقه قرآنی ما بسیاری اصول و گزارههایی که میتواند ما در مسیر پیشرفت و از جمله در حوزه انرژی کمک کند را در خود جای خواهد داد و ما را خیلی کمک خواهد کرد؛ اما فعلاً این منطق در فقه ما حاکم نیست؛ بنابراین منطق استنباط ما باید تغییر پیدا کند. اگر منطق استنباط ما تحول پیدا نکند، گرهی از کار گشوده نخواهد شد؛ لذا باید ما به سمت تغییر منطق فقه و استنباط پیش برویم، حتی منطقهایی مثل منطق فازی را در علم اصول و دستگاه استنباطی خویش وارد کنیم و علاوهبرآن، منطق قرآنی را نیز کشف و استخراج کنیم و سپس وارد علم اصول و فقه کنیم.
فقه معاصر: آیا پاسخ فقها به مسائل فقه انرژی، در صدسال آینده، تغییر خواهد کرد؟ فکر میکنید این تغییرات در چه سمتوسویی باشد؟
ایزدپناه: باتوجهبه مطالب پیشین، در صورتیکه مفروضات فقه و منطق استنباط آن، آنگونه که عرض شد دچار تغییر و تحول شود، طبیعتاً مسائل فقه انرژی نیز دچار تغییرات گسترده خواهد شد. اما تا الآن این تغییرات چندان به چشم نیامده است. آنچه تا الان در حوزه انرژی رخ داده را اگر بخواهیم دسته بندی کنیم، فقط به دو بخش میرسیم: یکی در حوزه مصرف انرژی، که فقها گفتهاند حرام است و جایز است و امثال آن؛ و دیگری هم در حوزه مالکیت انرژی. در این حوزهها، الآن دقیقاً نمیتوانیم بگوییم چه تحولاتی پیش خواهد آمد؛ چون نقش انرژی در زندگی بشر در آینده برای ما به صورت واضح روشن نیست. باتوجهبه چگونگی نقش و اثرگذاری انرژی در زندگی بشر در آینده، این مسئله نیز بیشتر روشن خواهد شد. البته هم اکنون فقههای معاصر و تخصصی در حوزه علمیه رقم خورده است که میتواند چشم اندازی خیلی خوبی داشته باشد و قطعاً پرچمدار تحولات فقهی در حوزه علمیه آینده، همین فقههای معاصر و تخصصی خواهند بود که هم در مسائل، هم در شیوه استنباط، هم در مفروضات و هم در راه حلهایی که ارائه میکنند، پیشرفتهایی را خواهند داشت.
فقه معاصر: ارتباطات میان فقها و حامیان محیطزیست را در صدسال آینده چگونه ارزیابی میکنید؟
ایزدپناه: بدون شک، ارتباط فقها با حامیان محیطزیست بیشتر و عمیقتر خواهد شد؛ چون محیطزیست در متون روایات و فقه ما جایگاه ارزشمندی دارد. بعضی از متون را داریم ولی هنوز به سراغ آنها نرفتهایم تا آنها را وارد عملیات استنباط کنیم؛ مثلاً کتاب السماء و العالم که چندین جلد در بحارالانوار است اصلاً وارد فقه ما نشده است. نباید فقهای ما به مسائل مطرح در فقه موجود بسنده کنند؛ بلکه باید قرآن و حجم زیادی از روایاتی که وارد فقه نشدهاند را وارد کنند؛ بهخصوص آنچه در زمینه انرژی و محیطزیست وجود دارد و متأسفانه هنوز وارد فقه نشده است؛ درحالیکه میتوان قواعد زیادی را در این حوزه از آن متون استنباط کرد.
فقه معاصر: برای حل بهتر مسائل مرتبط با فقه انرژی در آینده، چه پیشنهادها و راهکارهایی دارید؟
ایزدپناه: اولاً بهطورجدی، دستگاههای موضوعشناسی، موضوعات فقه انرژی در دهههای آینده را شناسایی کنند. ثانیاً، فقها بیایند بر اساس این موضوعات شناسایی شده، مفروضات فقهی ناظر به مسائل آینده وضع نموده و بر اساس آنها اصول فقه و منطق فکری خود را تنظیم نموده و دست به استنباط بزنند. این روند اگر اتفاق بیفتد قطعاً بسیاری از مسائل فقه انرژی در دهههای آینده حل خواهد شد.