آیتﷲ احمد مبلغی در نشستی با عنوان «خصائص شریعت» که ۴ دیماه در پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر برگزار شد به تبیین چارچوب این بحث پرداخت.
وی در آغاز سخن با اشاره به اینکه فقهی که تا به امروز به دست ما رسیده است، فقهالشریعه است گفت: فقه، نیازمند شکلگیری دانشهای دیگر پیرامون آن است. در فقه واژگانی همچون روحالشریعه یا مذاقالشریعه به کار رفته است ولی از خود این مفاهیم در اصول فقه بحث نمیشود.
استاد خارج حوزۀ قم در تبین معقول بودن این نوع نگاه گفت: امروزه در نظامات حقوقی، بحثی دربارۀ خصایل آن نظام حقوقی مطرح است و بعید است که شریعت با این عرض و طول خصلتهایی نداشته باشد. خصوصاً که در برخی از نصوص هم صفاتی همچون سهله و سمحه بودن شریعت مطرح شده است که به تبع این صفات، احکام هم پیدا میشوند.
وی تأکید کرد: در روایات خصالی دربارۀ شریعت مطرح شده است ولی ما چون به دنبال آن نرفتهایم خروجیای در این بحث نداریم.
عضو هیئت امناء پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر در بیان برخی از این روایات افزود: اگر در روایتی آمده باشد که حق و عدل و وعد در ذات شریعت آمده است، دیگر این روایات از نگاه پژوهشی ما دور میشوند و به ساحت خطابه وارد میشوند. یا رسالۀ حقوق امام سجاد اساساً جایگاهی در بینش شریعتشناسانۀ ما ندارد و ما در نگاه اخلاقی به این رساله فروماندهایم. همچنین امام باقر علیه السلام در نقد خوارج، نقد اصولی یا رجالی نمیکند، بلکه نقد خصائصی میکند و میفرمایند: «إن أبا جعفر علیه السلام کان یقول: إن الخوارج ضیقوا علی أنفسهم بجهالتهم إن الدین أوسع من ذلک» (وسائل الشیعة، ج۳، ص۴۹۱) همین طور در حدیث دیگری از حضرت علی علیه السلام در نقد برخی از قضات زمان خود میفرمایند: « فَإِنْ نَزَلَتْ بِهِ إِحْدَى الْمُبْهَمَاتِ هَيَّأَ لَهَا حَشْواً رَثًّا مِنْ رَأْيِهِ ثُمَّ قَطَعَ بِهِ فَهُوَ مِنْ لَبْسِ الشُّبُهَاتِ فِي مِثْلِ نَسْجِ الْعَنْكَبُوتِ». حشو و رفع یعنی انگارههایی در ذهن دارد که چون اطلاعی از زمانۀ خود ندارد و کهنه است، او به هم میبافد و اولویت دین را برداشت میکند.
این استاد خارج حوزۀ قم با اشاره به اینکه نمونۀ این نگرش را در روش شهید صدر در اقتصادنا میبینیم به اختصار به برخی از خصایصی که در روایات آمده است اشاره نمود و گفت: سهله و سمحه بودن و فطری بودن، اوسعیت، تشکیل امت، احیای دین، نظام اولویت در احکام شرع، بیشتر بودن حلال از حرام. وی تأکید نمود که این خصائص به همینها محدود نمیشود.
آیتﷲ مبلغی تأکید کرد: مقاصدالشریعه صرفاً قاعدۀ اصولی نیست؛ بلکه یک پارادایم و چارچوب تفسیر است که وقتی بر ذهن فقیه حاکم شود، معیار بازاندیشی است. یعنی ممکن است فتوایی جامعه را به سمت اشتباهی ببرد یا فتوایی اجرا ناپذیر نیست ولی ممکن است فقیه فتاوایی غیرقابل اجرا داشته باشد؛ چراکه یکی از مشکلات بزرگ ما این است که بازخورد فتاوای ما پس از بیان بررسی نمیشوند.
در ادامۀ جلسه استاد مبلغی به برخی از نقدهای وارد شده توسط حاضران پاسخ گفت.