حجت الاسلام و المسلمین غلامرضا حلوانی طی یادداشتی اختصاصی عنوان کرد:

پرونده مبادی فقه سلامت و پزشکی/9

جمود بر روایات رسیده از اهل‌بیت(ع) در زمینه پزشکی و عمل‌کردن به آنها بدون توجه به رشد این دانش در جهان جدید، جنگیدن با علم به‌حساب آمده و مخالف دستورات خود اهل‌بیت(ع) است که سفارش به فراگیری علم از اقصا نقاط عالم و از هر قوم و مذهبی کرده‌اند.

اشاره

ابواب فقه معاصر به جهات مختلفی با چالش مواجه هستند؛ از موضوع‌شناسی نادرست گرفته تا رشد سریع دانش‌های بشری و ماهیت میان رشته‌ای بودنِ این دانش‌ها که عملیات استنباط حکم فقهی را با چالش مواجه می‌سازد. چالش اما به معنای فقدان راه حال و عدم امکان حل مشکل نیست؛ بلکه بدین معنا است که باید به آن توجه داشت و برای برون رفت از آن چاره اندیشی کرد. حجت‌الاسلام غلامرضا حلوانی، پژوهشگر فقه معاصر، در این یادداشت اختصاصی، به بیان چالش‌های فقه سلامت و پزشکی پرداخته است.

فقه سلامت و پزشکی چیست؟

بنا به گفته منطقیون، هر باب علمی نیازمند وجود موضوعی است که مسائل آن علم حول وجود آن موضوع تدوین یافته و علم مذکور را تشکیل می­دهند. فقه نیز به‌عنوان یک علم از این قاعده مستثنی نبوده و به موضوعی که اعمال مکلفین دانسته شده محتاج است. اعمال مکلفین، عنوانی کلی است که دارای حصه­ها و شاخه­ها و زیر مجموعه­هایی کلی مانند فعالیت­های هنری، کارهای ورزشی، اعمال فرهنگی و غیره است که می­تواند در فقه تحت این عناوین مورد بحث قرار بگیرد.

دسته­ای از فعالیت­های انسانی آن­هایی است که دررابطه‌با سلامت و بهداشت و امور پزشکی انجام می­شود و عنوانی خاص و متمایز از دیگر فعالیت­های اشخاص را به خود اختصاص می­دهد؛ بنابراین، اگر کار فقیهی با رویکرد و توجه به این دسته از فعالیت‌های افراد و رسیدگی فقهی به این امور انجام گیرد و درصدد استنباط احکام شرعی مربوط به این مسائل باشد، از آن با عنوان فقه پزشکی یاد می­شود.

بنابراین، فقه پزشکی عبارت است از مطالعات و تحقیقات فقهی­ای که دررابطه‌با کنش­ها و فعالیت­های پزشکی و امور منتسب به سلامت افراد انجام می­گیرد.

این باب فقهی از آنجا حائز اهمیت است که فعالیت­های پزشکی و درمانی، چه از ناحیه پزشک و چه دررابطه‌با  بیمار، بخش مهمی از امورات روزانه بسیاری از افراد جامعه است و مسکوت ماندن مسائل شرعی مربوط به آن و بی‌توجهی محققان فقه نسبت به تحقیق در مورد احکام شرعی این دسته از امور و استخراج و استنباط حکم الهی، موجب سردرگمی و حیرت و بلاتکلیفی متدینین و متشرعین شده و بر زمین ماندن بخش عمده­ای از احکام دینی و کوتاهی در انجام رسالت فقیهان و صاحب‌نظران این را سبب می­شود. این زمینه باتوجه‌به پیشرفتهای پزشکی دو سه قرن اخیر و پدیدار شدن موضوعات جدید در فقه پزشکی، توجهی دو چندان مطالبه می­نماید و نیازمند تلاشی در خور و مجاهدتی شایسته است. موضوعاتی مانند تلقیح مصنوعی، پیوند اعضاء، سقط جنین، رحم اجاره­ای و ده‌ها موضوع ریز و درشت دیگر که بر فقیهان محقق است تا مسئولیت خود را ایفا نموده و حکم شرعی آن­ها را به دست آورده و رسالت خود را به انجام رسانند.

در این گستره فقهی امورات متعددی را می­توان از بایدهای آن شمرد که شمارش همه آن­ها در این سطور غیرممکن است؛ اما می­توان اهم آن­ها را چنین برشمرد:

اولین گام مهم، آشنایی محققین با موضوع پژوهش است. آشنایی با دانش پزشکی و شناخت شاخه­ها و رشته­های متعدد آن و علم به موضوعاتی که در این دانش و فعالیت­های مرتبط با آن که باید منطبق با شریعت نیز باشد به وجود می‌آید، از اهم بایسته‌های فقه پزشکی بوده که لازم است آن را مورد عنایت قرار داد و نسبت به آن موضع مناسب اتخاذ کرد. در این راستا، بهره‌گیری از پزشکان و صاحب‌نظران پزشکی برای آشنایی با چنین موضوعاتی ضرورت دارد.

تعلیم‌وتربیت اساتید و محققان فرهیخته و دارای بصیرت و بینش دقیق، از دیگر ملزومات و بایسته‌های فقه پزشکی است که برای این منظور، ضرورت دارد کرسی‌های تدریس فقه پزشکی و در حوزه و مؤسساتی که چنین هدفی را دنبال کند تأسیس گردد.

به‌کارگیری تمام داشته‌های استنباطی ما اعم از مدارک و اسناد کتابی و روایی و امور عقلایی دراین‌رابطه ضرورت دارد؛ لذا باید تحقیقات وسیعی در متون دینی انجام شده و احاطه مناسبی نسبت به این امور در مدارک صورت گیرد و فتاوای فقهای گذشته دررابطه‌با مسائل پزشکی نیز استخراج شده و مورد توجه واقع گردد.

چالش موضوع‌شناسی فقه سلامت و پزشکی

اگر به فتاوای مراجع عظام و مجتهدین گرام در مورد مسائلی که در امر درمان و بهداشت پیش میاید مراجعه کنیم در میابیم که فقه پزشکی جایگاه درخور و شایسته­ای در میان مباحث فقهی جز چند تکاپوی پراکنده و جزیره­وار نداشته و فقهای عظیم‌الشأن به این دسته از مسائل اقبال چندانی نشان نداده­اند. وجود چند فرع فقهی در ابواب مختلف، نشانه وجود چنین بی‌مهری در مورد مسائل شرعی مورد ابتلا در دانش و درمان پزشکی است که می­توان چنین نتیجه گرفت که ثمره ناآشنایی یا کم آشنایی نسبت به مسائل روز پزشکی و موضوعات نوپدید این دانش ذی‌قیمت بشری و عدم احاطه به موضوع است؛ لذا ضروری است چنان که گفتیم موضوعات نوین و چالش‌های جدید این زمینه از فعالیت انسانی شناخته شده و نسبت به پاسخ به آنها باتوجه‌به مدارک استنباطی اقدام گردد. در حوزه­های علمیه و کرسی­های تدریس، مسائل مورد ابتلا در عملیات پزشکی و عرصه­های نوینی که این دانش یافته چندان شناخته شده نیست و لذا کار ارجاع فروع بر اصول که متوقف بر موضوع‌شناسی است، به‌درستی انجام نمی‌شود. شناخت دقیق موضوعاتی مانند رحم اجاره­ای، پزشکی ژنتیک و مسائلی مانند این است که موجب صدور فتاوای متقن و مبتنی بر اصول می‌گردد.

البته در سال‌های اخیر به لطف تلاش‌های محققانی آشنا به مسائل روز و دغدغه‌مند نسبت به روزآمدکردن فقه، آشنایی بیشتری نسبت به این موضوعات ایجاد شده و موجب توجه جمعی از محققین به مسائل فوق‌الذکر گردیده است.

چالش طب اسلامی

پیرامون طب اسلامی، به نظر می‌رسد فارغ از بحث درباره اعتبار سندی روایات مربوط به طب و سلامت، اعتقاد به این که ائمه علیهم‌السلام به دنبال تأسیس علمی به نام علم طب اسلامی بوده باشند چندان مقرون به واقعیت نیست.

اولاً بسیاری از توصیه­های پزشکی ایشان بر اساس دستاوردهای پزشکی‌ای بوده که در عصر حیات این بزرگواران رواج داشته و شیوه و روشی مجزا از راهکارهای درمانی آن روزگار نبوده است؛ بنابراین نمی­توان گفت آنچه پیشوایان دینی ما دررابطه‌با درمان و سلامت بیان داشته­اند بر اساس امری متصل به عالم وحی و اتصال به عقل کل عالم صورت گرفته است؛ درنتیجه سخن از علم طب اسلامی بر اساس دستورات ائمه که عمدتاً ناشی از علم روز پزشکی و دستاوردهای انسانی بوده، صحیح نیست.

ثانیاً به‌عنوان نتیجه مورد اول باید بگوییم روش­های پزشکی جدید که با دقیق‌ترین ابزار انجام می­شود، در تشخیص و درمان بیماری‌ها مؤثر افتاده و موجب منسوخ‌شدن بسیاری از شیوه­های درمانی گذشته گردیده است. البته این امر به معنای انکار رهیافت­های پزشکی قدما نبوده و بعضی از آنها همچنان به قوت خود باقی بوده و قابل‌استفاده هستند؛ اما مهم این است که باتوجه‌به پیشرفت­های پزشکی، باید صحت‌وسقم این راهکارها مورد آزمایش قرار گرفته و بر اساس رهیافت‌های جدید تأیید گردند؛ لذا نسبت دادن این قبیل امور که در موارد متعددی ابطال آن ثابت شده به ائمه(ع)، موجب وهن ایشان و سست شدن پایه­های اعتقادی پیروان ایشان شده و تبلیغ دین و جذب افراد به مذهب حقه را با مشکل مواجه می­کند.

جمود بر روایات رسیده از اهل‌بیت(ع) در زمینه پزشکی و عمل‌کردن به آنها بدون توجه به رشد این دانش در جهان جدید، جنگیدن با علم به‌حساب آمده و مخالف دستورات خود اهل‌بیت(ع) است که سفارش به فراگیری علم از اقصا نقاط عالم و از هر قوم و مذهبی کرده‌اند.

روش مقابه با مدعیان طب اسلامی

به نظر می­رسد یکی از راهکارهای مقابله با چنین ادعاهایی، نشان دادن و بولد کردن روایاتی است که ما را به علم‌اندوزی و فراگیری دانش توصیه می‌نماید. این روایات از آنجا اهمیت دارند که نشان می‌دهند دانش که یک دستاورد بشری است مورد اعتنا اهل‌بیت و بزرگان دین بوده و نسبت به فراگیری آن حتی از کفار و از هر کجای عالم توصیه نموده­اند.

توضیح اینکه در راستای مطالبی که در سطور گذشته بیان شد و گفتیم سفارش‌های ائمه در زمینه پزشکی امری زمینه بوده و باتوجه‌به دانش انسان‌ها در این زمینه صورت می‌گرفته، باید بگوییم احادیثی که ما را به علم‌اندوزی تشویق می‌نمایند به این نکته تأکید می‌ورزند که علم تجربی که همواره در معرض کون و فساد و تبدیل و ترقی است، امری نیست که بتوان آن را نادیده گرفت؛ لذا هر گاه شخص یا قومی به دانشی دید دست یافت باید آن را کسب کرد و امورات خود را بر اساس آن تنظیم نمود. بر همین اساس می‌توان مدعی طب اسلامی این‌چنین در معرض تنبه و توجه قرار داد و به او روایات الزام به فراگیری علوم جدید را یادآوری کرد و گفت ائمه اهل‌بیت دانش‌اندوزی را توجیه نموده و علم طب جدید نیز یکی از عرصه‌های دانش است که باید مورد توجه قرار گیرد؛ لذا چیزی به نام طب اسلامی به معنای توقف بر آنچه که در گذشته رواج داشته و مورد سفارش ائمه بوده نداریم؛ بلکه علم امری است در حال تحول و تطور و ازآنجایی‌که دستورات امامان بر اساس علم روز بوده، امروز نیز باید دانش روز حاکم باشد.

نتیجه اینکه عنوان طب اسلامی به دلایل پیش‌گفته نادرست است و توقف بر دستاوردهای علمی گذشتگان که مبنای توصیه ائمه بوده درست نیست و چیزی به این نام نداریم؛ چنانکه علمی با نام علم شیمی اسلامی در عین وجود روایاتی در این باب نداریم.

چالش‌های فقه سلامت و پزشکی

مهم‌تری چالش‌ها در این باب ازاین‌قرار است:

۱- نا آشنایی یا آشنایی کم فقها و محققان فقه با مسائل پزشکی، خصوصاً مسائل نوین پزشکی که موجب ابهام در موضوع و ناتوانی از اظهار نظرهای دقیق و اصولی در این باب و تشتت و تفرقه در انظار فقها گردیده است؛ و لذا ضرورت دارد نسبت به این نقصان در بحث­های فقهی توجه ویژه مبذول گردد و موضوع‌شناسی خوبی با استفاده از تحربیات و دانش پزشکان دغدغه‌مند و متعهد صورت گیرد.

۲- تقابل طب سنتی و طب جدید و تعیین تکلیف نکردن نسبت به این موضوع، نوعی شلختگی و سردرگمی در تحقیقات فقهی_ پزشکی ایجاد کرده و از سوی دیگر، موجب احساس بی نیازی نسبت به پرداختن به مسائل جدید پزشکی در بعضی از اذهان گردیده که لازم است یکبار برای همیشه این مسئله حل گردد و با استفاده از نظریات صاحب‌نظران دعوای مورد نظر خاتمه یابد.

۳- کمبود منابع و ادله و مستندات در فقه پزشکی و فقر پیشینه در کتب و مقالات علمی فقهای گذشته و بی سابقه بودن این تحقیقات به نحو گسترده، چالش دیگری است که در مسیر تحقیقات فقه پزشکی قرار دارد و چنین مسئله­ای کار را مشکل نموده و مجاهدتی ویژه در این مسیر را می­طلبد.

۴- تشخیص و تطبیق موضوعی یکی دیگر از چالش­هاست. ادله­ای مانند کرامت انسان، حق انسان بر بدن خود، آزادی‌های فردی و غیره با بسیاری از مسائل و انظار فقهی مثل حرمت خودکشی، حرمت سقط جنین و غیره در تعارض است و محقق فقه پزشکی باید نسبت به حل این تعارضات و جمع میان ادله عقلایی و مستندات و مدارک فقهی چاره اندیشی نماید.

رده‌های مرتبط