اشاره: حق برابری انسانی، یکی از بنیادیترین اصول اخلاقی، حقوقی و اجتماعی در جوامع بشری بهشمار میرود. حجتالاسلاموالمسلمین محمد رضازاده، استاد سطوح عالی حوزه علمیه، در یادداشت اختصاصی برای فقه معاصر، در پی بررسی مفهوم، ابعاد، مبانی، و جایگاه حقوقی و فقهی این حق است. این یادداشت به پرسشهایی از قبیل چیستی حق برابری، تعلق آن به حقوق بشر یا شهروندی، ماهیت طبیعی یا قراردادی آن، ادله اثبات و جایگاه آن در عرف یا شرع پاسخ میدهد.
برابری انسانی از دیرباز در اندیشههای فلسفی، حقوقی و دینی مطرح بوده است. این اصل، اساس بسیاری از نظامهای عدالتمحور و حقوق بشر را شکل داده و از سویی، در بسترهای دینی و فقهی نیز دارای جایگاه ویژهای است. بااینحال، فهم دقیق این حق و تمایز آن از سایر مفاهیم مشابه، همچون عدالت یا مساوات، نیازمند تحلیل دقیق مبانی و ابعاد آن است.
چیستی و ابعاد حق برابری انسانی
حق برابری انسانی به این معناست که همه انسانها، صرفنظر از تفاوتهای نژادی، دینی، جنسیتی، اقتصادی یا جغرافیایی، دارای ارزش و کرامت مساویاند و باید از حقوق و فرصتهای برابر در جامعه برخوردار باشند. ابعاد اصلی این حق شامل موارد زیر است:
برابری در کرامت ذاتی: همه انسانها از حیث وجودی، دارای شأن و احترام برابرند.
برابری در برابر قانون: همه باید از حمایت قانونی یکسان برخوردار باشند.
برابری در فرصتها: امکانات اجتماعی مانند آموزش، اشتغال و مشارکت باید بدون تبعیض توزیع شود.
برابری در مسئولیتها: هیچکس نباید از تکالیف اجتماعی معاف شود مگر به دلایل موجه و عادلانه.
جایگاه حق برابری انسانی
حقوق بشر یا حقوق شهروندی؟ طبیعی یا قراردادی؟ از دیدگاه نظری، حق برابری میتواند به دو گونه متفاوت مورد تحلیل قرار گیرد:
حقوق بشر: در این صورت، برابری انسانی جزء حقوق فراگیر و جهانشمول تلقی میشود که بهصرف انسان بودن، به فرد تعلق دارد. این نگاه در اسناد بینالمللی نظیر اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز مشهود است.
حقوق شهروندی: اگر برابری بهعنوان حق شهروندی تلقی شود، به تابعیت فرد از یک دولت خاص وابسته است و از سوی آن دولت تضمین میشود.
از حیث ماهیت نیز دو رویکرد وجود دارد:
حق طبیعی: برابری ذاتی انسانهاست و پیش از هر قانون و قراردادی وجود دارد.
حق قراردادی: این حق نتیجه قراردادهای اجتماعی و اجماع فرهنگی است و میتواند با تغییر شرایط، دچار تحول شود.
تفاوت آثار انتخاب هرکدام: اگر برابری را طبیعی بدانیم، آن را نمیتوان نفی یا محدود کرد، اما در حالت قراردادی، قابل تحدید و بازتعریف است. همچنین حقوق بشر، فراتر از دولتهاست، ولی حقوق شهروندی به دولت و قانون اساسی هر کشور بستگی دارد.
ادله اثبات حق برابری و آثار آنها
اثبات حق برابری انسانی میتواند از مسیرهای گوناگونی انجام شود:
- عقل و فلسفه: عقل سلیم و استدلالهای اخلاقی بر آن دلالت دارند که هیچ دلیل معقولی برای برتری ذاتی گروهی بر گروه دیگر وجود ندارد.
- دین و شریعت: آموزههای ادیان الهی بهویژه اسلام، در آیات و احادیث متعدد بر برابری انسانها تأکید کردهاند؛ مانند آیه «إِنَّ أَکْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ».
- تجربه اجتماعی و تاریخی: تاریخ نشان داده است که نابرابری ساختاری منجر به شورش، فروپاشی اجتماعی، و ناکارآمدی حکومتها شده است.
- حقوق بینالملل: قوانین و معاهدات جهانی، همچون میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، اصل برابری را بهصراحت اعلام کردهاند.
آثار اختلاف در ادله: هرگونه استناد به یکی از این مبانی، در تعیین دامنه و شیوه اجرای برابری تأثیرگذار است. مثلاً تکیه بر دین ممکن است محدود به مؤمنان باشد، درحالیکه استناد به حقوق بشر، همگانی و جهانشمول است.
برابری انسانی: توقیفی یا عرفی؟
پرسش اساسی این است که آیا برابری امری است که تنها شارع باید تعیین کند (توقیفی)، یا اینکه عرف و عقل بشر نیز در تعریف و تعیین مصادیق آن نقش دارند (عرفی)؟ در پاسخ باید گفت: اصل برابری ممکن است ریشه در منابع شرعی داشته باشد؛ اما مصادیق و حدود اجرای آن میتواند تابع عرف، عقل و شرایط اجتماعی متغیر باشد؛ برای مثال، در شریعت اصل بر برابری زن و مرد تأکید شده، ولی در برخی مصادیق مانند ارث یا شهادت، تفاوتهایی وجود دارد که امروزه موضوع بحث و بازنگری است.
تفاوت حق برابری بهعنوان حق شهروندی و قاعده فقهی
حق برابری بهعنوان قاعده فقهی ممکن است در برخی موارد (مثل حقوق غیرمسلمانان) با تفسیرهای حقوق بشر مدرن همخوانی نداشته باشد، درحالیکه حق شهروندی انعطاف بیشتری برای تطابق با استانداردهای جهانی دارد. حق برابری انسانی، مفهومی چندوجهی و بنیادین در اخلاق، حقوق و دین است. این حق، هم در سطح نظری و هم در عمل، با چالشهایی روبهرو است. تحلیل فلسفی، دینی، و حقوقی آن نشان میدهد که برابری نهتنها یک آرمان اخلاقی، بلکه ضرورتی اجتماعی برای تحقق عدالت و ثبات است. برای تقویت این حق، باید تعامل سازندهای میان منابع فقهی، عقل جمعی و قوانین مدرن برقرار شود.
بنابراین، حق برابری انسانی هم میتواند بر اساس حقوق بشر (جهانشمول) و هم حقوق شهروندی (ملی) تعریف شود. نحوه اثبات و تفسیر آن (عقلی، دینی، عرفی) آثار عملی متفاوتی در جوامع مختلف دارد.